محمدابراهیم شریعتی افغانستانی مدیر موسسه انتشارات عرفان، تنها ناشر افغانستانی در ایران است که توانسته، فرصت های خوبی در قسمت چاپ و نشر کتاب، برای هزارن مشتاق مطالعه و تحصیل، ایجاد کند. او، علاوه بر مدیریت انتشارات عرفان، رئیس اتحادیه تعاونی ناشران افغانستان، عضو موسسان ناشران جهان اسلام که دفترش به زودی در تهران افتتاح خواهد شد، و در عین حال عضو اجرایی ناشران جهان اسلام نیز است...
آقای شریعتی شورای ناشران جهان اسلام متشکل از چند کشور است؟
این شورا متشکل از 46 کشور است که یک صد ناشر در آن عضویت دارد. ناشران پنج قاره جهان، بر اساس تعریف سازمان یونسکو اشتراک دارند.
از افغانستان من در شورای اجرایی شرکت کردم و اتفاقا رای بالا هم آوردم. در زمانی که اساس نامه ناشران جهان را به تصویب رساندیم، در هیئت رئیسه نیز حضور
داشتم و نقش جدی هم در اساس نامه ایفا کردم. زمینه تاسیس اتحادیه ناشران جهان اسلام زمینه بسیار خوبی است به شرط آن که ناشران جهان اسلام، آن را جدی بگیرند و به دنبال اجلاس سازی نباشند. شانزده نفر از ناشران در شورای اجراییه حضور دارند و دبیرکل این شورا هم آقای دکتر زارعی نجفدَری است .
جناب شریعتی! تا دو هفته دیگر نمایشگاه تهران افتتاح خواهد شد، شما تنها ناشر افغانستان هستید که در ادوار مختلف آن حضور داشته اید. چه تصمیمی برای این دوره دارید؟
ما از پنجمین دوره نمایشگاه در دوران جهاد به نوعی حضور داشتیم و از هشتمین دوره آن ما به عنوان موسسه عرفان شرکت کردیم. پروانه نشر ما از ایران است و ما هم در بخش داخلی و هم در بخش خارجی نمایشگاه کتاب غرفه داریم. نمایشگاه بین المللی کتاب ایران در خاور میانه یک پدیده فرهنگی است. تمام ناشران معتبر جهان خود را در ماه ثور برای شرکت در نمایشگاه ایران آماده می کنند. ما نیز خود را آماده می کنیم و زمینه ساز حضور دوستان خود از افغانستان هم هستیم. پارسال هم حدود 15 ناشر از اتحادیه تعاونی ناشران و کتاب فروشان داخل افغانستان با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران با ویزای زمینی در این نمایشگاه شرکت کردند.
حضور آنها برکات زیادی برای ما داشت. ما با حضور شان جلساتی با ناشران ایتالیایی، چینایی و برخی کشورهای دیگر، گذاشتیم و قرار دادهای مهمی به ثبت رساندیم. آنها کتاب خریدند و حق امتیاز چاپ بخشی از کتاب های مورد نیاز داخل کشور را خریداری کردند. هم در بخشی کتاب بزرگسال و هم در بخش کتاب کودک.
امسال هم ما تصمیم داریم که زمینه حضور ناشران و کتاب فروشان افغانستانی را تسهیل کنیم. قرار است بین بیست تا بیست و پنج ناشر از ولایات مختلف کشور نظیر بامیان، هرات، کابل، مزار، شریف، میمنه، قندوز، جلال آباد و حتی از بدخشان شرکت کنند. امیدوارم امسال، حضور آنها برنامه های پرباری برای جامعه نشر ما داشته باشد. کتاب خرید کنند و منتقل کنند به افغانستان.
شما مسئولیت اتحادیه تعاونی ناشران افغانستان را به عهده دارید، چه تدابیری برای بهبود وضعیت نشر و چاپ در داخل افغانستان دارید؟
وقتی ما در کابل، اتحادیه تعاونی ناشران وکتابفروشان را تاسیس کردیم انتظار داشتیم که وزارت اطلاعات و فرهنگ، بیاید و با ما همکاری کند. ما مجوز ازدولت داریم ولی هیچ همکاری با ما صورت نمی گیرد.
هدف ما از تاسیس اتحادیه ناشران محورهای خاصی بود. هدف اول ما این بود که ما به همکاران خود در داخل افغانستان کمک کنیم و کار درست نشر را یاد بدهیم. اقتصاد نشر را آموزش بدهیم تا ناشران ما بدانند که هدف یک ناشر از چاپ کتاب چیست؟ ناشران معتبر جهانی چه کار می کنند که موفق هستند. متاسفانه، در حال حاضر در افغانستان ناشری به معنای واقعی کلمه نیست.
ناشران ما را دولت حمایت نمی کند و خودشان هم توان مدیریتی مالی و حتی فکری را ندارند. در افغانستان هر کس که کا ر نشر می کند ناشر جدی نیست. از روی علاقه و سلیقه کار می کند.
جناب شریعتی! تا دو هفته دیگر نمایشگاه تهران افتتاح خواهد شد، شما تنها ناشر افغانستان هستید که در ادوار مختلف آن حضور داشته اید. چه تصمیمی برای این دوره دارید؟
ما از پنجمین دوره نمایشگاه در دوران جهاد به نوعی حضور داشتیم و از هشتمین دوره آن ما به عنوان موسسه عرفان شرکت کردیم. پروانه نشر ما از ایران است و ما هم در بخش داخلی و هم در بخش خارجی نمایشگاه کتاب غرفه داریم. نمایشگاه بین المللی کتاب ایران در خاور میانه یک پدیده فرهنگی است. تمام ناشران معتبر جهان خود را در ماه ثور برای شرکت در نمایشگاه ایران آماده می کنند. ما نیز خود را آماده می کنیم و زمینه ساز حضور دوستان خود از افغانستان هم هستیم. پارسال هم حدود 15 ناشر از اتحادیه تعاونی ناشران و کتاب فروشان داخل افغانستان با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران با ویزای زمینی در این نمایشگاه شرکت کردند.
حضور آنها برکات زیادی برای ما داشت. ما با حضور شان جلساتی با ناشران ایتالیایی، چینایی و برخی کشورهای دیگر، گذاشتیم و قرار دادهای مهمی به ثبت رساندیم. آنها کتاب خریدند و حق امتیاز چاپ بخشی از کتاب های مورد نیاز داخل کشور را خریداری کردند. هم در بخشی کتاب بزرگسال و هم در بخش کتاب کودک.
امسال هم ما تصمیم داریم که زمینه حضور ناشران و کتاب فروشان افغانستانی را تسهیل کنیم. قرار است بین بیست تا بیست و پنج ناشر از ولایات مختلف کشور نظیر بامیان، هرات، کابل، مزار، شریف، میمنه، قندوز، جلال آباد و حتی از بدخشان شرکت کنند. امیدوارم امسال، حضور آنها برنامه های پرباری برای جامعه نشر ما داشته باشد. کتاب خرید کنند و منتقل کنند به افغانستان.
شما مسئولیت اتحادیه تعاونی ناشران افغانستان را به عهده دارید، چه تدابیری برای بهبود وضعیت نشر و چاپ در داخل افغانستان دارید؟
وقتی ما در کابل، اتحادیه تعاونی ناشران وکتابفروشان را تاسیس کردیم انتظار داشتیم که وزارت اطلاعات و فرهنگ، بیاید و با ما همکاری کند. ما مجوز ازدولت داریم ولی هیچ همکاری با ما صورت نمی گیرد.
هدف ما از تاسیس اتحادیه ناشران محورهای خاصی بود. هدف اول ما این بود که ما به همکاران خود در داخل افغانستان کمک کنیم و کار درست نشر را یاد بدهیم. اقتصاد نشر را آموزش بدهیم تا ناشران ما بدانند که هدف یک ناشر از چاپ کتاب چیست؟ ناشران معتبر جهانی چه کار می کنند که موفق هستند. متاسفانه، در حال حاضر در افغانستان ناشری به معنای واقعی کلمه نیست.
ناشران ما را دولت حمایت نمی کند و خودشان هم توان مدیریتی مالی و حتی فکری را ندارند. در افغانستان هر کس که کا ر نشر می کند ناشر جدی نیست. از روی علاقه و سلیقه کار می کند.
ما می خواستیم آموزش کتاب فروشی داشته باشیم. ویرایش و حروف چینی حرفه ای را آموزش بدهیم. ولی تا کنون در هیچ عرصه موفق نبودیم، چون همکاری نمی شود. چرا؟ چون دولت حمایت نمی کند و ناشران عضو اتحادیه هم که تعدادشان به پنچاه تا پنجاه و پنج نفر می رسند انواع مشکلات دارند. آنان نمی توانند این مشکلات را رها کرده و بیایند به کار نرم افزاری نشر بپردازند.
آقای شریعتی دوست دارم نمونه ای بگویید، مشکل اصلی اتحادیه شما چیست؟
مشکل ما این است که ما را دولت حمایت نمی کند. بانک ها ما را به رسمیت نمیشنانسند ولی مهمتر از آن این است که ما مولف و مترجم خوب نداریم. ناشران ما روی کدام کتاب سرمایه گذاری کنند.
ویراستاری در افغانستان کاملا یک امر سلیقه ای است. اگر باور تان نمی شود به دایره المعارف آریانا که جدیدا منتشر شده است مراجعه کنید. کافی است که چهار مدخل این دایره المعارف جدید (ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، ابو محمد غزالی و ابو یعقوب سجستانی) را بخوانید. این مدخل ها نشان می دهد که نثر آن، نثر نیست. انگار ما با نثر یک دانش آموز ابتدایی سر و کار داریم.
ما به وزیر اطلاعات و فرهنگ پیشنهاد دادیم که آقای وزیر! لطف کنید ساز و کار نشر را در افغانستان درست کنید. یا حداقل اجازه بدهید که ورود کتاب به افغانستان تسهیل شود. از پاکستان، از کشورهای عربی، از ایران از هر جایی که شما صلاح میدانید. ولی او همین کار را نکرد. برای وزیر اطلاعات و فرهنگ ما کتاب یک "شی لوکس" است. اگر داشتی افتخار می کنی و اگر نداشتی مهم نیست. وزیر ما دوست دارد فرهنگ را در و یترین بگذارد و تماشایش کند. برای او مهم نیست که این فرهنگ تکثیر شود تا مردم ما و مردم جهان بداند که داشته های تاریخی ما چه قدر عظیم بوده. مشکل اصلی ما عدم تفاهم ما با وزیر فرهنگ و اطلاعات کشور است.
اختلاف ما با وزیر فرهنگ بر اساس این است که ما زبان هم دیگر را نمی فهمیم. یک شخصی در افغانستان کتاب افغانستان در پنج قرن اخیر و دیوان استاد خلیلی چاپ انتشارات ما را گرفت. این فرد در پاکستان رفته افست کرده بدون تغییر حتی فیپای نشر ما که مخصوص انتشارات ماست، مرکز فیپا در آلمان است. این کتاب در آلمان هم به نام من ثبت است ولی آن شخص به صورت غیراخلاقی چاپ کرد. ما رفتیم پیش وزیر و شکایت کردیم. وزیر در حضور آن شخص به من گفت که شما از چه کسی اجازه گرفتی؟
من در جواب وزیر گفتم، من از پسر مولف آقای محمد امین فرهنگ اجازه گرفتم. من نمی گویم که این کتاب را فقط ما چاپ کنیم. این آقا برود خودش تایپ کند و اصلاحات انجام بدهد بعد چاپ کند. کتاب ما را کاپی نکند. این کار آقا دزدی است. چند وقت بعد وزیر محترم فرهنگ، در مصاحبه ی خود با بی بی سی اعتراف کرد که من متوجه
آقای شریعتی دوست دارم نمونه ای بگویید، مشکل اصلی اتحادیه شما چیست؟
مشکل ما این است که ما را دولت حمایت نمی کند. بانک ها ما را به رسمیت نمیشنانسند ولی مهمتر از آن این است که ما مولف و مترجم خوب نداریم. ناشران ما روی کدام کتاب سرمایه گذاری کنند.
ویراستاری در افغانستان کاملا یک امر سلیقه ای است. اگر باور تان نمی شود به دایره المعارف آریانا که جدیدا منتشر شده است مراجعه کنید. کافی است که چهار مدخل این دایره المعارف جدید (ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، ابو محمد غزالی و ابو یعقوب سجستانی) را بخوانید. این مدخل ها نشان می دهد که نثر آن، نثر نیست. انگار ما با نثر یک دانش آموز ابتدایی سر و کار داریم.
ما به وزیر اطلاعات و فرهنگ پیشنهاد دادیم که آقای وزیر! لطف کنید ساز و کار نشر را در افغانستان درست کنید. یا حداقل اجازه بدهید که ورود کتاب به افغانستان تسهیل شود. از پاکستان، از کشورهای عربی، از ایران از هر جایی که شما صلاح میدانید. ولی او همین کار را نکرد. برای وزیر اطلاعات و فرهنگ ما کتاب یک "شی لوکس" است. اگر داشتی افتخار می کنی و اگر نداشتی مهم نیست. وزیر ما دوست دارد فرهنگ را در و یترین بگذارد و تماشایش کند. برای او مهم نیست که این فرهنگ تکثیر شود تا مردم ما و مردم جهان بداند که داشته های تاریخی ما چه قدر عظیم بوده. مشکل اصلی ما عدم تفاهم ما با وزیر فرهنگ و اطلاعات کشور است.
اختلاف ما با وزیر فرهنگ بر اساس این است که ما زبان هم دیگر را نمی فهمیم. یک شخصی در افغانستان کتاب افغانستان در پنج قرن اخیر و دیوان استاد خلیلی چاپ انتشارات ما را گرفت. این فرد در پاکستان رفته افست کرده بدون تغییر حتی فیپای نشر ما که مخصوص انتشارات ماست، مرکز فیپا در آلمان است. این کتاب در آلمان هم به نام من ثبت است ولی آن شخص به صورت غیراخلاقی چاپ کرد. ما رفتیم پیش وزیر و شکایت کردیم. وزیر در حضور آن شخص به من گفت که شما از چه کسی اجازه گرفتی؟
من در جواب وزیر گفتم، من از پسر مولف آقای محمد امین فرهنگ اجازه گرفتم. من نمی گویم که این کتاب را فقط ما چاپ کنیم. این آقا برود خودش تایپ کند و اصلاحات انجام بدهد بعد چاپ کند. کتاب ما را کاپی نکند. این کار آقا دزدی است. چند وقت بعد وزیر محترم فرهنگ، در مصاحبه ی خود با بی بی سی اعتراف کرد که من متوجه
نشدم، ولی در جلسه بعدی رای به نفع آن نفر داد. کاری کرد خلاف شرع و خلاف قانون مطبوعات افغانستان و از یک دزد حمایت کرد. در حالی که وظیفه وزیر این بود که او را باید به دادگاه معرفی میکرد و دادگاه هم باید او را جریمه کرده و تمام حق و حقوق من را پس میگرفت. هنوز دادگاه ما ادامه دارد و ما تصمیم داریم از وزیر هم شکایت کنیم و بگوییم شما که رئیس کمیسیون تخطی نشراتی هستی، این آدم تخطی کرده بود. با هر قانونی که بررسی شود این آدم تخطی کرده است. چرا شما بررسی نکردی؟
وضعیت انتقال کتاب از ایران به افغانستان چگونه است، آیا وزارت فرهنگ ما آیین نامه های در این مورد دارد؟
نه، متاسفانه وزارت فرهنگ ما نه تنها ما را در انتقال کتاب به داخل کشور یاری نمیرساند که مشکل آفرین هم میشود. کتابفروشان ما پارسال از نمایشگاه ایران کتاب خریده بودند و حدودا چهارصد کارتن کتاب بود. متاسفانه تمام کتابها شش ماه در کمرگ نیمروز گیر بود. بدون هیچ دلیلی و ما با هزار بدبختی برگ ترخیصش را گرفتیم. مشکل اتحادیه است ما بیش بیست ناشر هستیم که از ایران کتاب می بریم. همه ما دچار مشکلیم
ما به وزیر پیشنهاد دادیم که مسئولیت انتقال کتاب را به اتحادیه واگذار کند ما لیست کتابها را مهرکرده در گمرک ارائه میکنیم. هر کتاب که خلاف لیست بر آمد ما اصولی و جدی از او بازخواست میکنیم. نه این رفتاری که حالا در مرز ها با کتاب میشود.
اگر شما 25 تن آهن را به کابل منتقل کنید پنج هزار دالر کرایه میخورد، ظرف هفتاد ساعت هم میرسد. اما 25 تن کتاب چهارده هزار دالر کرایه میخورد و احتمال دارد از یک هفته تا چهارماه در راه باشد، بدون هیچ تضمینی. احتمال دارد داخل آب انداخته شود، احتمال دارد ضبط شود و احتمال هم دارد که مثل کتابهای مولوی عارف راکت بخورد و دود هوا شود. وزیر فرهنگ ما بی کفایت ترین و بی مسئولیت ترین وزیر تاریخ ماست. حتی در زمان کمونیست ها قانون وجود داشت که ورود کتاب رسایل، که مخالف مصالح امنیت ملی نباشد در افغانستان بلامانع است.
وضعیت انتقال کتاب از ایران به افغانستان چگونه است، آیا وزارت فرهنگ ما آیین نامه های در این مورد دارد؟
نه، متاسفانه وزارت فرهنگ ما نه تنها ما را در انتقال کتاب به داخل کشور یاری نمیرساند که مشکل آفرین هم میشود. کتابفروشان ما پارسال از نمایشگاه ایران کتاب خریده بودند و حدودا چهارصد کارتن کتاب بود. متاسفانه تمام کتابها شش ماه در کمرگ نیمروز گیر بود. بدون هیچ دلیلی و ما با هزار بدبختی برگ ترخیصش را گرفتیم. مشکل اتحادیه است ما بیش بیست ناشر هستیم که از ایران کتاب می بریم. همه ما دچار مشکلیم
ما به وزیر پیشنهاد دادیم که مسئولیت انتقال کتاب را به اتحادیه واگذار کند ما لیست کتابها را مهرکرده در گمرک ارائه میکنیم. هر کتاب که خلاف لیست بر آمد ما اصولی و جدی از او بازخواست میکنیم. نه این رفتاری که حالا در مرز ها با کتاب میشود.
اگر شما 25 تن آهن را به کابل منتقل کنید پنج هزار دالر کرایه میخورد، ظرف هفتاد ساعت هم میرسد. اما 25 تن کتاب چهارده هزار دالر کرایه میخورد و احتمال دارد از یک هفته تا چهارماه در راه باشد، بدون هیچ تضمینی. احتمال دارد داخل آب انداخته شود، احتمال دارد ضبط شود و احتمال هم دارد که مثل کتابهای مولوی عارف راکت بخورد و دود هوا شود. وزیر فرهنگ ما بی کفایت ترین و بی مسئولیت ترین وزیر تاریخ ماست. حتی در زمان کمونیست ها قانون وجود داشت که ورود کتاب رسایل، که مخالف مصالح امنیت ملی نباشد در افغانستان بلامانع است.
ابراهیم شریعتی می گوید که ما در افغانستان با معضل جدی کپی برداری مواجه هستیم هر کتابی که پرفروش میشود، سریعا همان کتاب را در پاکستان کپی می کنند. این کار پایه های نشر مملکت را از بین میبرد و به اعتبار فرهنگی ما لطمه میزند. دولت مجرم ما بر اساس قانوی کپی رایت باید راه این کار خلاف قانون را بگیرد
امروز در افغانستان و پاکستان کتابهایی چاپ میشوند که کتاب نیست فحش نامه است حتی در دسته کتاب زرد هم جا ندارند. این کتابها به وفور در کابل چاپ و پخش میشود، کسی هم با آنها کار ندارد. اما کتابی که از ایران، پاکستان یا کشورهای دیگر وارد میشود از سوی شورای نظارتی که جناب رئیس جمهور متشکل از شانزده نفر درست کرده است ممیزی میشوند. شانزده نفری که از پنجاه سال به آن طرف هیچ اطلاعات فرهنگی و ... ندارند.
وقتی کتابهای ما را به تاریخ 3/3/88 در نیمروز به آب انداختند، ما در کابل رفتیم و سه بار به آقای رئیس جمهور نامه نوشتیم و با آقای دکتر عمرزی رئیس دفتر ایشان ملاقات مفصلی کردیم، در آن ملاقات من به عنوان ناشر و آقایان خاوری و عالمی به عنوان مولف بودیم. آقای عمرزی برای ما گفت: برای این که بیاحترامی به فرهنگ و کتاب شده است ما از شما توسط رادیو و تلویزیون رسما نمیتوانیم عذرخواهی کنیم، ولی ما از شما معذرت میخواهیم، حرف رئیس جمهور هم همین است. متاسفانه خود ما جناب رئیس جمهور را ندیدیم تا داد ما را باز ستاند. ما از جناب ایشان این تقاضا را داریم که اگر میخواهد اول بیاید کتاب معارف افغانستان اصلاح کند. سندیکای ما را به رسمیت بشناسد، زمینه فعالیت به وجود بیاورد ما را به بانک ها معرفی کند تا به ما وام بدهند. ما از دولت پول نمی خواهیم، ما ا زدولت میخواهیم که ساز و کار ریشه های این مشکل را حل کند. ما در افغانستان با معضل جدی کپی برداری مواجه هستیم هر کتابی که پرفروش میشود، سریعا همان کتاب را در پاکستان کپی می کنند. این کار پایه های نشر مملکت را از بین میبرد و به اعتبار فرهنگی ما لطمه میزند. دولت مجرم ما بر اساس قانوی کپی رایت باید راه این کار خلاف قانون را بگیرد.
تشکر از شما
امروز در افغانستان و پاکستان کتابهایی چاپ میشوند که کتاب نیست فحش نامه است حتی در دسته کتاب زرد هم جا ندارند. این کتابها به وفور در کابل چاپ و پخش میشود، کسی هم با آنها کار ندارد. اما کتابی که از ایران، پاکستان یا کشورهای دیگر وارد میشود از سوی شورای نظارتی که جناب رئیس جمهور متشکل از شانزده نفر درست کرده است ممیزی میشوند. شانزده نفری که از پنجاه سال به آن طرف هیچ اطلاعات فرهنگی و ... ندارند.
وقتی کتابهای ما را به تاریخ 3/3/88 در نیمروز به آب انداختند، ما در کابل رفتیم و سه بار به آقای رئیس جمهور نامه نوشتیم و با آقای دکتر عمرزی رئیس دفتر ایشان ملاقات مفصلی کردیم، در آن ملاقات من به عنوان ناشر و آقایان خاوری و عالمی به عنوان مولف بودیم. آقای عمرزی برای ما گفت: برای این که بیاحترامی به فرهنگ و کتاب شده است ما از شما توسط رادیو و تلویزیون رسما نمیتوانیم عذرخواهی کنیم، ولی ما از شما معذرت میخواهیم، حرف رئیس جمهور هم همین است. متاسفانه خود ما جناب رئیس جمهور را ندیدیم تا داد ما را باز ستاند. ما از جناب ایشان این تقاضا را داریم که اگر میخواهد اول بیاید کتاب معارف افغانستان اصلاح کند. سندیکای ما را به رسمیت بشناسد، زمینه فعالیت به وجود بیاورد ما را به بانک ها معرفی کند تا به ما وام بدهند. ما از دولت پول نمی خواهیم، ما ا زدولت میخواهیم که ساز و کار ریشه های این مشکل را حل کند. ما در افغانستان با معضل جدی کپی برداری مواجه هستیم هر کتابی که پرفروش میشود، سریعا همان کتاب را در پاکستان کپی می کنند. این کار پایه های نشر مملکت را از بین میبرد و به اعتبار فرهنگی ما لطمه میزند. دولت مجرم ما بر اساس قانوی کپی رایت باید راه این کار خلاف قانون را بگیرد.
تشکر از شما
گزارش از محمد جانان
خبرگزاری بخدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر