در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۱ آذر ۴, شنبه

باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است


برای مظلومیت محمد و آل محمد ماتم و گریه عمل خوب است، اما ضربه زدن با قمه، کارد و غیره اشیای برنده به جسم خود نادرست است، چونکه اول خداوند در قبال حفاظت از این جسم و روح ما را مسؤل قرار داده است. دوم اینکه نهضت حسینی به قمه زدن خلاصه نمیشود. سوم اینکه به خاطر مستحب امام حسین نباید واجب خدای رحمان را ترک کرد (برادرانی که قمه میزنند شاید حداقل سه وقت نماز شان فوت میشود)، چونکه امام حسین برای احیای نماز جام شهادت نوشید. چهارم اینکه اگر برداران علاقۀ شدید به امام حسین و نهضت حسینی دارند به عوض اینکه خون گرانبهای خویش را در سرک ها و صحن مساجد بریزند، به بیمارانی هدیه کنند که نیاز به خون دارند...


نخست از همه فرا رسیدن دهۀ عاشورا و شهادت ابر مرد تاریخ انسانیت، سرور و سالارشهدا (امام حسین علیه السلام)، اصحاب و یاران باوفایش را به پیشگاه ولی عصر امام زمان (عج)، مسلمانان جهان، جامعۀ انسانیت و همه انسانهای آزاده تسلیت میگویم.
لازم دانستم که مطلب ذیل را به این مناسبت تهیه و به دسترس بازدید کنندگان سایت سلام هزارستان قرار دهم.
1.      گوشۀ از زندگی نامۀ امام حسین علیه السلام (از ولادت تا شهادت)
2.      عاشورا و نهضت حسینی به ما چه درسی میدهد؟
3.      آیا عمل کردهای ما واقعاً حسینی است؟
4.      گوشۀ از سخنان شخصیت های غیر مسلمان در بارۀ امام حسین علیه السلام.

1.   گوشۀ از زندگی نامۀ امام حسین علیه السلام (از ولادت تا شهادت)
امام حسین علیه السلام دومین فرزند علی ابن ابیطالب علیه السلام و فاطمۀ زهرا سلام الا علیها و نواسۀ گرامی رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم در سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت پا به عرصۀ گیتی نهاد. امام حسین از محبت خاص نبی مکرم اسلام برخوردار بودند. حدوداً شش سال و چند ماه بعد وقتی پیامبر اکرم (ص) رحلت نمودند، مردم در بارۀ محبت خاص که آنحضرت نسبت به امام حسین داشتند به مقام شامخ امام سوم آگاه شدند. بعضی از راویان چنین میگویند، سلمان فارسي: ديدم که رسول خدا (ص )، امام حسين (ع ) را بر زانوي  خويش نشانده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگواراني ، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستي ، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاي خدايي که نه نفرند و خاتم ايشان، قائم ايشان (امام زمان "عج ") مي باشد. انس بن مالک روايت مي کند: وقتي از پيامبر پرسيدند کدام يک از اهل بيت خود را بيشتر دوست مي داري ، ایشان فرمودند: حسن و حسین را و بارها رسول گرامي حسن (ع ) و حسين (ع ) را به سينه مي فشرد و آنان را مي بوييد و مي بوسيد. ابوهريره می گوید: رسول اکرم را ديدم که حسن و حسين را بر شانه هاي  خويش نشانده بود و به سوي ما مي آمد، وقتي به ما رسيد فرمود هر کس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته ، و هر که با آنان دشمني ورزد با من دشمني نموده است. عالي ترين ، صميمي ترين و گوياترين رابطه معنوي و ملکوتي بين پيامبر و حسين را مي توان در اين جمله رسول گرامي  اسلام (ص ) خواند که فرمود: حسين از من و من از حسينم. امام حسین (ع) بعد از رحلت نبی مکر اسلام (ص) مدت سي سال با پدر بزرگوارش زيست. پدري که جز به انصاف حکم نکرد، و جز به طهارت و بندگي  نگذرانيد، جز خدا نديد و جز خدا نخواست و جز خدا نيافت. پدري که در زمان حکومتش لحظه اي او را آرام نگذاشتند. در تمام اين مدت ، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت مي کرد، و در چند سالي که حضرت علي (ع ) متصدي خلافت شد، حضرت امام حسين (ع ) در راه پيشبرد اهداف اسلامي مانند يک سرباز فداکار همچون برادر بزرگوارش مي کوشيد، و در جنگهاي  "جمل "، "صفين " و "نهروان " شرکت و به اين ترتيب از پدرش اميرالمؤمنين (ع ) و دين خدا حمايت کرد. وقتی که امام علی (ع) به شهادت رسید، مقام امامت به امام حسن (ع) منتقل شد. در این برهه از زمان امام حسین (ع) همیار و همکار برادر بزرگش شد و همواره از او اطاعت میکرد. وقتی امام حسن (ع) بخاطر از هم نپاشیدن جامعۀ اسلامی مجبور شد با معاویه صلح کند، امام حسین (ع) نیز شریک رنجهای برادرش بود. زمانیکه امام حسن (ع) با توطعۀ معاویه توسط خانمش مسموم شده و به شهادت رسید، مقام امامت به امام حسین (ع) منتقل شد. امام حسین (ع) مانند برادرش میدید که معاویه شایستۀ رهبری حکومت اسلامی نبوده و به شدت مشغول منحرف کردن اسلام از مسیر اصلی آن هست، ولی چون معاویه از قدرت زیادی برخوردار بود امام نمیتوانست نیروی فراهم آورده و معاویه را از اریکۀ حکومت اسلامی پایین بیاورد و هم چنان امام میدانست که اگر معاویه از تصمیمش آگاه شود، پیش از هر حرکتی مفیدی امام را به شهادت میرساند. زمانیکه معاویه از مردم برای یزید پسرش بیعت میگرفت، امام حسین (ع) به شدت با او مخالفت میورزید و هرگز تن به بیعت با یزید نداد. وقتی معاویه از دنیا رفت، پسرش یزید بر تخت حکومت اسلام تکیه زده و خود را امیرالمؤمنین خواند. او طی پیامی به تمامی نامداران و شخصیت های اسلام، از آنان خواست تا با وی بیعت کنند. در همین راستا یزید نامۀ به حاکم مدینه نوشت تا از امام حسین (ع) برایش بیعت بگیرد و تأکید کرد که اگر امام از بیعت ابا ورزید، وی را به شهادت برساند. حاکم مدینه خبر را با امام حسین در میان گذاشت جواب را مطالبه نمود، اما امام در جواب چنین گفتند: هرگاه افرادی چون یزید (شرابخوار، قمارباز، سگ باز، بی ایمان و ناپاک) که حتی ظاهر اسلام را هم مراعات نمی کند رهبر حکومت اسلامی باشد باید فاتحۀ اسلام را خواند، زیرا چنین افراد با نیروی اسلام و به نام اسلام، اسلام را از بین میبرند. امام حسین (ع) میدانست که حکومت یزید به رسمیت شناخته نشده است، اگر وی در مدینه بمانند به شهادت خواهند رسید، لذا امام مدینه را به قصد مکه ترک کرد و از آنجا پسر کاکای خویش (مسلم ابن عقیل) را به سوی کوفه فرستاد تا وضعیت را از نزدیک بررسی نموده و برای امام پیام بفرستد. وقتی مسلم در کوفه آمد مردم به گرمی از وی استقبال کردند و به عنوان نایب امام با وی بیعت کردند و از وی خواستند که هرچه زودتر امام حسین را به جمع آنان بخواهد. مسلم که چنین دید نامۀ از چگونگی اوضاع به امام نوشت. اگرچه امام حسین (ع) از بی وفایی های مردم کوفه در زمان حکومت پدر و برادرش میدانست، ولی برای اتمام حجت به تاریخ هشتم ذی الحجه در حالی که همه کوشش میکردند که خود را به مکه برسانند تا در مراسم حج شرکت کنند، مکه را به سوی عراق ترک کرد. وقتی که یزید از بیعت کوفیان با مسلم ابن عقیل باخبر شد یکی از پلید ترین انسانها (ابن زیاد) را به کوفه فرستاد تا از ضعف ایمان، دورویی و ترس مردم کوفه استفاده نموده آنان را برعلیه امام حسین و مسلم ابن عقیل بشوراند. تهدید های ابن زیاد کارساز شد و همۀ مردم از مسلم ابن عقیل دور شدند و او را تنها گذاشتند که در نتیجه مسلم بعد از نبرد تنهایی و مردانه دستگیر و به شهادت رسید. بعد از شهادت مسلم ابن عقیل همان مردم بی ایمانی که با وی بیعت کرده بودند لباس رزم پوشیده به لشکر ابن زیاد پیوستند تا نواسۀ پیامبر اسلام را به شهادت برسانند. امام حسین از هنگام حرکتش از مدینه به مکه از آنجا به طرف عراق بارها اعلان کردند که به خاطر امر به معروف و نهی از منکر و احیای دین جدش حرکت کرده است. با این حال در طول راه آنانی که ایمان شان شکننده بود، آنانیکه به قصد بدست آوردن غنیمت به دنبال امام راه افتاده بودند، از کاروان امام جدا شدند تا اینکه فقط ناب ترین انسانهای زمان با امام ماندند. بلاخره امام حسین و 71 تن از یاران و اصحابش عاشقانه در روز دهم محرم الحرام که روز عاشورا نام گرفته است به درجۀ رفیع شهادت نایل آمدند و به این ترتیب امام با شهادتش درخت اسلام عزیز را آبیاری کرده و تا قیامت یزید و دستگاه پلیدش را روسیاه گردانید. بعد از شهادت امام و یارانش مسؤلیت خطیر و تاریخی پیام عاشورا بر دوش زینب کبری دختر علی مرتضی و خواهر امام حسین (ع) گذاشته شد. زینب کبری (س) همراه با امام زین العابدین (ع) در دوران اسارت با خطبه های اسلامی و انسانی شان پیام عاشورا را به مردم رسانیدند و درج تاریخ نمود.

2. عاشورا و نهضت حسینی چه درسی به ما میدهد.
عاشورا و نهضت حسینی حرکتی است که تا قیامت ادامه خواهد یافت و روز به روز رشد خواهد کرد. درسهای که عاشورا و نهضت حسینی به ما میدهد خلاصۀ آن قرار ذیل است.
·  فداکاری در راه مکتب
امام حسین (ع) با گفتار و عمل ایشان به انسانهای مؤمن و آزاده آموخت، زمانیکه اساس مکتب در خطر نابودی قرار گیرد در راه پاسداری آن از هیچ نوع فداکاری دریغ نباید کرد.
·  آزاده زندگی کردن
معنی آزاده زیستن این است که انسان در طول زندگی اش دارای هر عقیدۀ که هست، نباید تن به ذلت، خواری و ستمگری بدهد و آنچه حق است از آن پیروی کند که این درس را مکتب امام حسین به ما می آموزد، چنانچه امام به لشکریان دشمن میگوید ( اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید).
·  امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر آنست که انسان هر آنچه را دستورات الهی میداند به آن عمل و هر آنچه را منکرات الهی میداند انجام ندهد، و مهم این است که اول خود انسان آنرا تطبیق و نهی نماید و بعداً به امر و نهی آن بپردازد. امام حسین کسی است که خود از هر نگاه یک انسان کامل است و نهضت حسینی اش امر به معروف و نهی از منکر را به خوبی برای انسانها عام فهم نموده است.
·  بردباری و تحمل
اگر نگاهی به حماسۀ عاشورا نماییم بدون شک درخواهیم یافت که امام با چه مصیبت عظیمی روبرو شد (شهادت برادرش، پسرانش، برادر زاده و همه یارانش) و دانستن اینکه بعد از شهادتش برخواهرش زنیب و سایر بازماندگان کاروان کربلا چه خواهد آمد، اما در طول این مدت همیشه خونسرد و بردبار بودند. همیشه با خدایش راز و نیاز میکردند و میگفتند که الهی به رضای تو راضی ام و هیچ گاهی در برابر مشکلات زانو نزد.
·  وفاداری
چناچه خود حضرت وفادار به دین جدش بود و برای احیای آن برای شهادت آمادگی میگرفت، اصحاب و یارانش نیز چنین بودند. امام حسین در شب عاشورا به اصحاب و یارانش میگوید که شما میتوانید از تاریکی شب استفاده کرده و جان خویش را نجات دهید چونکه یزید فقط با حسین کاردارد نه با شما، اما یاران و اصحاب امام چنان به امام و راه امام وفادار اند که یکی پس از دیگری برخاسته و حمایت خویش را از امام اعلام میدارند. یاران و اصحاب امام حسین آنچنان وفادار اند که امام خود نیز میفرماید که هیچ اصحاب و یارانی را وفادار تر از اصحاب و یاران خودم نمی شناسم.
·  پایبندی به ستون دین (نماز)
امام حسین (ع) برای احیای دین جدش امر به معروف و نهی از منکر کردند و نماز یکی از اساسی تری اهداف حرکت حسینی بود. چنانچه امام در روز نهم محرم از عمر سعد سر لشکر دشمن مهلت میخواهد تا شب را به راز و نیاز با خدایش به سحر رساند و ظهر عاشورا را هم مهلت میخواهد تا نماز را بپا دارد. وظیفۀ ما امروز هم این است که واجب خدا را از یاد نبریم.
·         انسانیت
يکي از ماندگارترين پيام عاشورا که برای تمام بشريت در طول تاريخ،چه مسلمان و چه غيرمسلمان،آموزنده و زندگي سازاست، اين جمله امام(ع) است که فرمودند: (اگر دين نداريد، لااقل آزاده باشيد). امام حسین (ع) در اين جمله به اين نکته اشاره مي کند که انسانيت يک ملاک بسيار ارزشمند است که جدا از هر دين و مسلکی که انسان ها از آن پيروي مي کنند.گوهر دروني در وجود تمام آنهاست به نام انسانيت که اگر هر فرد به آن مراجعه کند، مي تواند راه درست و حقيقت را پيدا کند و حق و ناحق را به واسطه همين گوهر دروني تا حدود زيادی تشخيص دهد.
3.   آیا عمل کردهای ما واقعاً حسینی است؟
ما باید در طول زندگی همواره عمل کرد های دینی و انسانی خویش را بررسی نماییم که حسینی اند یا خیر. این عمل کردها شامل زندگی شخصی، اجتماعی و برگزاری مراسم دهۀ عاشورا و نذر و نذورات میشود. نکاتی چند را از سرگذشت خویش در بارۀ مراسم دهۀ عاشورا از دوران کودکی ام تا حالا و درک خودم از آن که قرار ذیل است ارایه میدارم.
از دوران کودکی که یادم می آید همه اعضای فامیل به کست روضه خوانی آقای کافی گوش میدادیم، وقتی کم کم بزرگ میشدم علاقۀ شدیدی به دین و مذهبم مخصوصاً محرم و دهۀ عاشورا پیدا میکردم. تنها چیزی که بیشتر به خاطر دارم و هر گاهی که چشمانم را میبندم به مانند فیلمی همۀ آن مراسمات پیش چشمانم زنده میشوند، این است که فقط از مظلومیت امام حسین، یاران و اصحاب و مخصوصاً از اطفال یتم ایشان گفته میشد تا مردمی که گرد هم آمده بودند بیشتر گریه کنند. وقتی بیشتر مطالعه کردم و بیشتر از نهضت حسینی فهمیدم آخوند های ما فقط جنبه های عاطفی عاشورا را برجسته کرده بودند و بس. تا وقتی که به جنبه های مختلف نهضت عاشورا فکر نکرده بودم فقط میدانستم که یزید بر امام حسین و اطفال و یارانش ظلم کرد و آنانرا به طور فجیعی به شهادت رسانیدند (کشته شدن، خون، اسارت، آتش، غم و..). اگر چه در حال حاضر علمای ما کوشش میکنند که نهضت حسینی را به صورت کامل عام فهم کنند، ولی هنوز هم در اکثر مناطق مخصوصاً در قریه جات فقط جبنه های عاطفی آن به بحث گرفته میشود. همانطوری که در بالا ذکر شده است نهضت حسینی به جنبه های عاطفی خلاصه نمیشود بلکه جنبه های مختلفی دارد و درسهای مختلفی دارد و مهم تر اینکه امام حسین تنها به شیعیان مختص نمیشود، بلکه اهداف امام حسین و نهضت امام حسین الگویست برای همۀ مسلمانها و جامعۀ بشریت است.
نکتۀ دیگر مراسم سینه زنی است. با بیان این بخش ممکن است بعضی از دوستان حساسیت نشان بدهند، اما این نظر من است و من با ابراز نظرم نظرات دیگران را نفی نمیکنم. اول اینکه برای مظلومیت محمد و آل محمد ماتم و گریه عمل خوب است، اما ضربه زدن با قمه، کارد و غیره اشیای برنده به جسم خود نادرست است، چونکه اول خداوند در قبال حفاظت از این جسم و روح ما را مسؤل قرار داده است. دوم اینکه نهضت حسینی به قمه زدن خلاصه نمیشود. سوم اینکه به خاطر مستحب امام حسین نباید واجب خدای رحمان را ترک کرد (برادرانی که قمه میزنند شاید حداقل سه وقت نماز شان فوت میشود)، چونکه امام حسین برای احیای نماز جام شهادت نوشید. چهارم اینکه اگر برداران علاقۀ شدید به امام حسین و نهضت حسینی دارند به عوض اینکه خون گرانبهای خویش را در سرک ها و صحن مساجد بریزند، به بیمارانی هدیه کنند که نیاز به خون دارند. اکنون که در همه جا بانک خون امام حسین تأسیس شده است برادران و خواهران مؤمن میتوانند با هدیۀ خون خویش زندگی یک انسان را از مرگ نجات دهند و او را تا پایان عمر مدیون مکتب حسینی نمایند.
نکتۀ دیگر نذر و نذورات است که باز هم تأکید میکنم که این نظرات شخص من است و دوستان میتوانند اظهار نظر کنند و اگر کدام مسلۀ را اشتباه بیان کرده ام، اصلاح نموده و بنده را مفتخر سازند. اول اینکه نذر ونذورات جز بنام خدای رحمان به کسی دیگری شرک به حساب می آید، ما میتوانیم نذر ونذورات خویش را بنام خداوند بزرگ به فقرا بدهیم و از خدای رحیم بخواهیم که ثوابش را نثار روح پدر، مادر، بازماندگان و یا هم در ماه محرم نثار روح امام حسین و یاران و اصحابش نماید. اگر چه مردمی که نذر میدهند شاید منظور شان همین باشد و طریق گفتنش را بلد نباشند، ولی این مسؤلیت متوجه علمای دین میشود که برای مردم به صورت عام فهم تشریح نمایند. دوم اینکه به نظر این قلم راه های مختلفی برای مصرف کردن نذورات وجود دارد که بهتر است ما با ارزش ترین آن را انجام دهیم. مثلاً در ظهر روز عاشورا در اکثر مساجد مقدار هنگفت پول برای تهیۀ یک وقت غذا به مصرف میرسد که در آن یک وقت، شخصی که شاید هیچ گونه مشکل اقتصادی ندارد هم غذا میخورد و شخصی که شاید شبها را با اطفالش گرسنه میخوابند هم یک وقت غذا بخورد. اگر ما همین پول هنگفتی که در یک وقت غذا مصرف میشود حد اقل بر 10 فامیل فقیر، یتیم و بیوه زن تقسیم نماییم شاید یک ماه آنان را کفایت کند، حالا بسنجیم که در هر محلۀ چند مسجد وجود دارد و در هر شهری و بلاخره ولایتی و کشوری و چه مقدار پول بیجا مصرف میشود. بنابراین ما باید عملی که اثر آن بیشتر است انجام دهیم. به نظر نگارنده که اگر ما نذر ونذورات خویش را به طریق درست به مصرف برسانیم من مطمین هستم که دیگر در جامعۀ ما فقر وجود نخواهد داشت و آنانی که تحت حمایت نذورات حسینی قرار میگیرند بیشتر وابسته به مکتب حسینی خواهند شد و همواره خود را مدیون مکتب حسینی خواهند دانست و هرگز به بیراهه نخواهند رفت. این است پیام اسلام و نهضت حسینی که خون شما باعث نجات جان انسانی شود، پول نذر تان باعث ریشه کن شدن فقر در جامعه شود که فقر خود میتواند فساد های گوناگون بوجود بیاورد. اگر ما مطابق این پیام عمل کنیم دیگر اشک در چشمان یتمان، بیوه زنان و فقرای جامعۀ خود نخواهیم دید و از برکت این نذورات فرزندان آنها نیز از نعمت سواد و ادامۀ تحصیل برخوردار خواهد شد.
اگر چه وظیفه فرد فرد ماست که به ارزش ها بیشتر توجه نمایم وهیچ گاهی واجب را قربانی مستحب نکنیم، ولی این مسلۀ بیشتر متوجه علمأ کرام میشود که این فرهنگ را در بین اجتماع ترویج نمایند تا باشد که شاهد جامعۀ مرفه و کاملاً حسینی داشته باشیم.

4.   گوشۀ از سخنان شخصیت های غیر مسلمان در بارۀ امام حسین علیه السلام.
مهاتما گاندی ( رهبر استقلال هند ):
من زندگی امام حسین ، آن شهید بزرگ اسلام را بدقت خوانده ام و توجه کافی به صفحات کربلا     نموده ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد ، بایستی از سرمشق امام حسین ع پیروی کند .
چارلز دیکنز ( نویسنده معروف انگلیسی ) :

 اگر منظور امام حسین جنگ در راه خواسته های دنیایی بود ، من نمی فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند ؟ پس عقل چنین حکم می نماید که او فقط بخاطر اسلام ، فداکاری خویش را انجام داد .
توماس کارلایل ( فیلسوف مورخ انگلیسی ) :

بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم ، اینست که حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند . آنها با عمل خود روشن کردند که تفوق عددی در جایی که حق با باطل روبرو می شود اهمیت ندارد و پیروزی حسین با وجود اقلیتی که داشت ، باعث شگفتی من است .

ادوارد براون ( مستشرق معروف انگلیسی ) :

آیا قلبی پیدا می شود که وقتی در باره کربلا سخن می شنود ، آغشته با حزن و الم نگردد ؟ حتی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که در این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند .

فردریک جمس :

درس امام حسین و هر قهرمان شهید دیگری این است که در دنیا اصول ابدی عدالت و ترحم و محبت وجود دارد که تغییر ناپذیرند و همچنین می رساند که هر گاه کسی برای این صفات مقاومت کند و بشر در راه آن پافشاری نماید ، آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند .

ل . م . بوید :

در طی قرون ، افراد بشر همیشه جرات و پر دلی و عظمت روح ، بزرگی قلب و شهامت روانی را دوست داشته اند و در همینهاست که آزادی و عدالت هرگز به نیروی طلم و فساد تسلیم نمی شود . این بود شهامت و این بود عظمت امام حسین . و من مسرورم که با کسانی که این فداکاری عظیم را از جان و دل ثنا می گویند شرکت کرده ام ، هر چند که 1300 سال از تاریخ آن گذشته است .

واشنگتن ایروینگ ( مورخ مشهور آمریکایی ) :

برای امام حسین ع ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن اراده یزید نجات بخشد ، لیکن مسوولیت پیشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمی داد که او یزید را بعنوان خلافت بشناسد . او بزودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت . در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگهای تفتیده کربلا روح حسین فنا نا پذیر است . ای پهلوان و ای نمونه شجاعت و ای شهسوار من ، ای حسین !

توماس ماساریک :
( مسیحی )

گر چه کشیشان ما هم از ذکر مصائب حضرت مسیح مردم را متاثر می سازند ، ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین ع یافت می شود در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابر مصائب حسین ع مانند پرکاهی است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.

موریس دو کبری :

در مجالس عزاداری حسین گفته می شود که حسین ، برای حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگی مقام و مرتبه اسلام ، از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویی یزید نرفت . پس بیایید ما هم شیوه او را سرمشق قرار داده ، از زیر دستی استعمارگران خلاصی یابیم و مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح دهیم .

ماربین آلمانی ( خاور شناس ) :

حسین ع با قربانی کردن عزیزترین افراد خود و با اثبات مظلومیت و حقانیت خود ، به دنیا درس فداکاری و جانبازی آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت . این سرباز رشید عالم اسلام به مردم نشان داد که ظلم و بیداد و ستمگری پایدار نیست و بنای ستم هر چه ظاهرا عظیم و استوار باشد ، در برابر حق و حقیقت چون پر کاهی بر باد خواهد رفت .
جرج جرداق (  نویسنده ، دانشمند و ادیب مسیحی ) :

فرق على (ع) با معاویه
این است كه اصحاب معاویه فریفته جاه و زر و زور، مقام و منصب بودند، ولى یاران امام على (ع) فریفته اخلاق و فضیلت و كرامت او شدند و نمونه آن در اصحاب فرزندانش پدیدار بود كه وقتى یزید مردم را تشویق به قتل امام حسین (ع) و مامور به خونریزى مى‏كرد، یاران یزید مى‏گفتند: «كم تهب لنا؛ یعنى چقدر و چه مبلغ مى‏دهى تا او را بكشیم‏» اما انصار امام حسین (ع) به او مى‏گفتند: «یا حسین نموت معك؛ ما با تو هستیم و با تو مى‏میریم .» از جمله حبیب این پیر حافظ قرآن به امام حسین (ع) در شب عاشورا گفت: اگر هفتاد بار كشته شویم، سوزانده شویم و پراكنده شویم و سپس جمع شویم و از نو زنده شویم، باز مى‏خواهیم در ركاب تو جنگ كنیم و كشته شویم

آنطون بارا ( مسیحی ) :

اگر حسین از آن ما بود ، در هر سرزمینی برای او بیرقی بر می افراشتیم و در هر روستایی برای او منبری بر پا می نمودیم و مردم را با نام حسین به مسیحیت فرا می خواندیم .

گیبون ( مورخ انگلیسی ) :

با آنکه مدتی از واقعه کربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نیستیم ، مع ذلک مشقات و مشکلاتی که حضرت حسین ع تحمل نموده ، احساسات سنگین دل ترین خواننده را بر می انگیزد ، چندانکه یک نوع عطوفت و مهربانی به آن حضرت در خود می یابد .

نیکلسون ( خاور شناس معروف ) :

بنی امیه ، سر کش و مستبد بودند ، قوانین اسلامی را نادیده انگاشتند و مسلمین را خوار نمودند ... و چون تاریخ را بررسی کنیم ، گوید : دین بر ضد فرمانروایی تشریفاتی قیام کرد و حکومت دینی در مقابل امپراطوری ایستادگی نمود . بنابراین ، تاریخ از روی انصاف حکم می کند که خون حسین ع به گردن بنی امیه است .

سر پرسی سایکس ( خاور شناس انگلیسی ) :

حقیقتا آن شجاعت و دلاوری که این عده قلیل از خود بروز دادند ، به درجه ای بوده است که در تمام این قرون متمادی هر کسی که آن را شنید ، بی اختیار زبان به تحسین و آفرین گشود . این یک مشت مردم دلیر غیرتمند ، مانند مدافعان ترموپیل ، نامی بلند غیر قابل زوال برای خود تا ابد باقی گذاشتند .

تا ملاس توندون ( هندو ، رئیس سابق کنگره ملی هندوستان ) :

این فداکاریهای عالی از قبیل شهادت امام حسین ع سطح بشریت را ارتقا بخشیده است و خاطره آن شایسته است همیشه باقی بماند و یاد آوری شود .
ونستان (امریكایى):
تا وقتى مسلمانان مثلث جاودانه‏اى چون: قرآن كه تلاوت شود و پیام‏هایش پیروى گردند، كعبه‏اى كه قصد شود و ایجاد همدلى و وحدت كند و حسینى كه یاد شود و از او الهام گرفته شود، هیچ كس قدرت نفوذ و تسلط كامل بر آنها را نخواهد داشت.
ماربین (آلمانى):
امام حسین بن على (ع) كه از دختر محبوب پیامبر (ص) فاطمه (س) متولد شد، تنها كسى است كه در چهارده قرن پیش دربرابر حكومت جور و ظلم قد علم كرد . . . موضوعى را كه نمى‏توان نادیده گرفت این است كه حسین (ع) اول شخص سیاستمدارى بود كه تا به امروز احدى چنین سیاست مؤثرى اختیار ننموده است . حسین (ع) به شعار همیشگى خود مى‏گفت: من در راه حق و حقیقت كشته مى‏شوم و دست‏ به ناحق نخواهم داد.
در اخیر از مولا و معبود و معشوقم میخواهم که طاعات و عبادات همۀ ما را و تعزیه داری ما از برای امام حسین (ع)، یاران و اصحاب ایشان را مورد قبول درگاه خویش گرادنیده و ثوابش را نثار روح آن پیشوای بزرگ نماید.

نویسنده: سلام هزارستان
منبع: منابع اسلامی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر