جامعه ی هزاره در طی مدت سه سده ی اخیرخونین ترین قتل عام و نسل کشی را متحمل شده وبه دلیل هزاره بودن درمعرض تبعیض وبیعدالتی شدید حکومتهای خاندانی و قبیلوی قرارگرفته اند.هزاره ها ازمیان دریای خون عبورکرده وبا پرداخت هزینه ی بیش ازشصت فیصد نابودی جمعیت وغصب زمینهای زراعتی پدری وتحمل سنگین ترین محرومیت وتحقیرشخصیتی درافغانستان بزندگی پرداخته است.هزاره هازیرتاثیرسیا ستهای تبعیض امیزحکمرانان مستبدبه کشورهای همسایه چون پاکستان,ایران,هندوستان ,جمهوریهای آسیایی میانه,اروپا,امریکا ,استرالیا وبرپنج قاره دنیا به کوچ اجباری ومهاجرت وادارشدند.حکومتها ی قبیلوی افغانستان ازشکل گیری ملت واحد جلوگیری وکوشیدند تا تاریخ سازی جعلی ،سراپا عاری ازحقیقت راتوسط نویسندګان قبیله پرست ووابسته به دربارتحریرو جانشین تاریخ نگاری واقعی سازندوبدین ترتیب تاریخ حقیقی واحد های مختلف اتنیکی اقوام محروم وخاصتا جامعه هزاره را تحریف ونابود نمایند...
تفکرو نگرش تبعیض آمیزحکومت ها باجامعه هزاره , هویت قومی و تاریخی آن را با نشر تاریخ سازی جعلی درابهام قرارداد, درحالیکه هزاره ها ازهزاران سال بدین سودرسرزمین هزارستان کنونی زیست داشته چنانچه سیاح چینی در ماه جون سال ۶۴۴ میلادی نوشت که این مردم مشابه به چینی ها بوده ودر هزارستان سکونت دارند.هزاره ها ازلحاظ ساختار نژادی ، مشابهت به ترک و مغول دارند ، مشابهت ساختار فزیکی هزاره ها با بودا و دیگر اثار نقاشی شده ی بامیان ترک و مغل بودن هزاره ها را به اثبات میرساند.
هزاره ها دارای ساختار اجتماعی قبیله ای حدود بیش از چهارده د ای و یا قبیله ,طوایف وشاخه های قومی مختلف میباشند که در گذشته هاهرکدام ازاین طوایف و شاخه های قومی دارای اداره مستقل محلی بودند که رهبران انان رابنام میر، بیگ، ملِک وسلطان یادمینمودند. باورهای مذهبی،پیروان شیعه جعفری، شیعه اسماعیلی و سنی حنفی گره های محکمی اند که هزاره ها را در سه بخش مذهبی پیوندمی زنند.
احمدشاه درانی موسیس و وارثان دولت قبیله سدوزائی بنا بر دیدگاه و نگرش تبعیض امیز ی که نسبت به مردم هزاره داشت تعداد کثیری ازخانواده های هزاره باشنده ی قندهار واطراف انرا اززادگاه های اصلی وابائی شان به کوچ اجباری وادارنمودند. بخاطرتصرف قدرت جنگ های خونین میان وارثین احمدشاه درانی تشدید یافت که قربانیان بزرگ همه این جنگهای خانمان سوز خاندانی, جامعه ی هزاره بوده ا ند.درزمان حکومت قبیله محمد زائی هانیزوضعیت نسبت به مردم هزاره بد تروخشن ترگردید و امیرعبدالرحمن با تداوم دوازده سال جنگ سرکوبگرانه علیه هزاره ها ازمیتودهای وحشیانه ی شکنجه مانندبه آتش انداختن انسان های زنده ی هزاره ، بریدن سرها در دربارامیر، جا دادن هزاره ها در سبدهای بزرگ و لولانیدن این سبدها از کوه های بلند، به دهن انداختن سگ های دیوانه وبریدن اندام هزاره ها بشکل واسکت وبدهن توب بستن را در مورد این مردم بکار میگرفت.
پس از امیر عبدالرحمن نیز تفکر و نگرش اوهمچنان معیار رفتارحکومتهای سرگوبگرنادرخان , ظاهرشاه ,سردارهاشیم , سردارمحمدداود نسبت به مردم هزاره باقی ماند و ازراه یابی مردم هزاره به مناصب حساس ومهم مانند وزارت، ولایت، وقوماندانان نظامی، قضا، نمایندگیهای سیاسی درخارج از کشورورسیدن به رتبههای بالای نظامی ومدارج علمی جلو گیری میگردید.درین دوره ها ازتحصیل فرزندان هزاره در رشتههای حقوق وعلوم سیاسی واز پذیرش آنان در دانشکدههای افسری ودرخارج کشوربه شدت ممانعت میشد.
براساس تداوم تبعیض وتعصب علیه مردم هزاره درین دوره ها تقسیمات اداری حکومتی تبعیض امیز و ظالمانه درمناطق هزارستان مرکزی وشما لی انجام شد واین ساحه را در بیش ازهفتاد واحد های اداری و ولسوالی در یازده ولایات تقسیم و وابسته ساختند که بطورمثال ازوابستگی ولسوالی های پشین ولایت فعلی دایکندی به ولایت ارزگان یادنمود که مردم این ولسوالی ها الی رسیدن به مرکز ولایت ارزگان باید ازولایت های بامیان، میدان وردک، غزنی، زابل، قندهار و هلمند عبورمیکردند تا خود را به ترینکوت مرکز ولایت ارزگان بخاطرحل مشکل شان میرسانیدند شما قضاوت نمائید که آیا این تشکیلات دولتی ظالمانه و تبعیض آمیز نبوده است ؟
در زمان حکومت گروه طالبان این مردم به جرم هزاره بودن قتل عامها و زمین سوخته رابعد اززمان امیر عبدالرحمن مجددا تجربه ومیراث باستانی بودای بامیان توسط گروه طالبان تخریب گردید تا کدام ثبوت تاریخی برای بومی بودن اقوام هزاره درین سرزمین باقی نمانده باشد چون شباهت فزیکی چهره های مردم هزاره بابوداوبابیش ازدوازده هزارآثارتاریخی بامیان ثبوت زنده وانکارناپذیربومی بودن این اقوام رادرهزارستان بروشنی نشان میدهد که هرگونه شک وتردید رادرین باره ازبین میبرد. جنایات هایی که گروه طالبان طی پنج سال حکومت خود بر مردم هزاره انجام داد تا هنوز بر اذهان مردم نقش بسته و هرگز فراموش نمی شود.
.حکومتهای قبیله ای افغانستان همیشه ازتشکیل حکومت مقتدیرتوسط هزاره ها هراس داشتند، اما سعی نمودندتاحکومت های شان راازرهگذرترکیب قومی بوسیله برخی ازچهره های سیاسی و نظامی جامعه هزاره بشکل نمایشی ارایش دهند وشماراندکی از چهره های سیاسی ونظامی هزاره ها به مناصب حکومتی رسیدند وسیاست راتجربه نمودند که ازجمله درویش علی خان هزاره » درحکومت احمد شاه ابدالی به حیث نائب الحکومه ی هرات بود ولی بعد ادراثرتوطئه بقتل رسید عنایت ا لله خان دایکندی درعصر احمد شاه درانی حاکم دایکندی ومحمد خان هزاره در زمان تیمورشاه دُرانی به حیث نائب الحکومه ی هرات بودند.
شیرعلیخان جاغوری درزمان امیرشیرعلیخان لقب سرداری گرفت وپسرش احمد علی خان به منصب کرنیلی رسید محمد خان نظام الدوله رئیس هزاره های قلعه نوازطرفداران محمد ایوب خان درمقابل امیرعبد الرحمن بود وبه دریافت شمشیر وکمربند طلا وطلعت موفق وبه حکومت لغمان رسید.سیداحمدشاه نوردرسال ۱۳۰۸ش ازسوی نادرخان برتبه نائب سالاری وفرقه مشرفتح محمد خان میرزاد,غلام نبی خان چپه شاخ ,غلام نبی خان گلگ هریک به رتبه فرقه مشری رسیدند.درزمان ظاهر شاه دکتر عبد الواحد سرابی به وزارت پلان وانجینر یعقوب علی لعلی به حیث وزیر فواید عامه منصوب شد ه بود ند.
سلطان علی کشتمند در سال ۱۳۵۹ش به حیث رئیس شورای وزیران وصدر اعظم کشورتعین شد او برای مدت یک دهه در دوران ببرک کامل وداکتر نجیب الله صدراعظم با کفایت افغانستان بود.درین دوره ها چندین تن از چهره های سرشناس حزبی و دولتی مردم هزاره به عضویت کمیته مرکزی حزب, بحیث وزیر , معاونین وزیر والیان , قوماندانان , منشیان حزبی ولایتی شهر داران و مسولین نواحی ودیگر مسولین امنیتی در برخی از ولایات هزاره نشین وشهر های بزرگ مقرر شدند و همچنان یکتعداد از افراد غیر حزبی مردم هزاره نیز درمقامهای وزیر, معاونین وزیر,ولایت و شهرداری رسیدند.
ازآنجائیکه جامعه هزاره همواره بشکل سمبولیک ونمایشی چند چهره بی تاثیر درحکومت های گوناگون داشته است اماحضورکوتاه مدت شهید مزاری یک حادثه بزرگ سیاسی درسرنوشت سیاسی هزاره ها بود ولی پس از شهید مزاری جنبش سیاسی هزاره با دشواریهای بزرگ مواجه گردید حالا باید رهبرا ن ونخبگان سیاسی مردم هزاره با هوشیاری و دوراندیشی موقف جامعه هزاره را درمعادلات سیاسی جاری بحیث نیروی سومی در موازنه وتعادل قدرت درکشور بخوبی تثبیت و تحکیم نمایند .
گرچه با تدویر کنفرانس اول بن ,امید واری دسترسی جامعه ی هزاره به حقوق برابربا سایراقوام کشوروعده داده شد و لی در سالهای اخیراین خوش بینی ها به نومیدی گرائید چون حکومت کنونی مانند نظام های گذشته هرروزمصروف توطیه چینی برضد مردم هزاره بوده وبرای جعل تاریخ هزاران ساله مردم هزاره درقالب دایرئه المعارف آریانا ونشردشنام نامه ی اتنو گرافی اکادمی علوم نام نهاد ونشراحصائیه جعلی بخاطر کم نشان داده نفوس مردم هزاره و غیره اقدامات سرکوب گرانه ی حکومت فعلی علیه جامعه ی هزاره است که تعصب وتبعیض خشن تیم حاکم رابرضد مردم هزاره به نمایش میگذارد.
تیم حاکم با تجهیز و تسلیح گروه طالبان زیرنام کوچی برای تهاجم همه ساله درمناطق بهسود,دایمیرداد ودیگر ساحات هزاره نشین به پیش می برد و لی هزاره ها برای دفاع مشروع از خود کاملا خلع سلاح می باشند. درشرایط کنونی مناطق هزاره نشین درمحاصره کامل قرار داشته وبسیاری از راه های منتهی به این ساحات توسط طالبان در تفاهم با حکومت فعلی قطع شده است که مسیرشاهراه ها ی کابل, وردک وکابل, پروان الی ولایات بامیان , دایکندی وغوروهمچنان راه کابل الی غزنی بیشتراز گذشته نا امن گردیده که در مسیر این شاهراه ها ده ها تن از مسافرین مردم هزاره از سوی گروه طالبان سر بریده میشوند اما حکومت هیچگونه اقدامی در تامین امنیت آن نکرده و با بی تفاوتی از کنار آن میگذرد . تیم حاکم در همه دسایس علیه مردم هزاره با طالبان شریکند بناء بعد ازخروج نیروهای بین المللی از افغانستان، هزاره ها را در شرایطی میان مرگ و زندگی قرارخواهند داد. رویدادها و حوادثی که در حال وقوع است می تواند تاثیر سخت و سنگینی بر سرنوشت مردم هزاره و آینده ی آنان بگذارد.
باوجود یازده سال حضور نظامی جامعه جهانی و سرازیر شدن میلیاردها دالر به افغانستان بنابر پیش برد سیاست تبعیض امیز حکومت کابل ولابی های پشتون تبارآن جهت مغشوش نمودن ذهنیت جامعه ی جهانی ، این دولت نیزمانند حاکمیت های قبلی، برمردم هزاره اندک توجهی نکرده است .درحالیکه مردم هزاره ازحضورنیروهای جامعه جهانی استقبال وحمایت نمودند ومناطق هزاره نشین مرکزی تاهنوز یکی ازمناطق با امنیت وبا ثبات در افغانستان اند ولی با وجود داشتن امنیت کامل بنا برسیاست تبعیض امیزحکومت کابل درمناطق هزاره نشین هیچگونه کارموثیر زیرساختی وانکشافی که بالای زندگی مردمان ولایات هزاره نشین بامیان , دایکندی , وساحات هزاره نشین ولایا ت غور, وردیک میدان ,غزنی وپروان ,سرپل , سمنگان وبغلان تاثیر داشته باشد انجام نشده است اما ارگ نشینان برای استحکام پایه های حکومت قومی خود بیشترین پروژه های عمرانی در مناطق جنوب وشرق کشوررا اجراو عملی میکنند در صورتیکه انتحار, جنگ وخشونت ها در ین ولایات شدت بیشتر دارند، تیم حاکم ارگ با این استدلال که “با فراهم سازی زمینه های رفاهی برای مردم ولایات جنوب وشرق، آنها را تشویق به دست کشیدن از خشونت و پیوستن به صلح می نماید درحالیکه ، درمناطق نا امن جنوب وشرق کشور تعداد بیشترمکاتب، شفاخانه ها و راه های تازه اعمار میگردندولی در جریان بهره برداری، دوباره از سوی طالبان، تخریب و آتش زده میشوند.
احصائیه گیری نفوس کشورباید تحت نظرمستقیم سازمان ملل متحد وبدون مداخله ی حکومت در طی مدت ده سال پیش رو انجام شود تا تعداد واقعی نفوس هرقوم مشخص گردیده و حضور فزیکی اقوام در قدرت تثبیت شوند .برای ختم غایله وبیرون کشیدن مسأله کوچیها ازبازیهای سیاسی باید حکومت راهکارهای موثرراجستجوکرده تا این افت خانمان سوزازدوش مردم مناطق هزارنشین کشوربرداشته شود .توزیع عادلانه ثروت مانند بودجه ملی، پروژه های زیر بنایی مانند راه سازی ، مکتب، دانشگاه، شفاخانه، انرژی و پروژه های تولیدی شغل یابی ازمبانی اولیه تامین ثبات وامنیت درکشورندکه نسبت به آن باید توجه جدی و راهکارهای عملی صورت گیرد.
نویسنده: محمد عوض نبی زاده
منبع: شبکۀ سراسری هزاره ها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر