اقامت یک تا 9 سال دومین شرط قبول تبیعیت است. این حکم را می توان از آیه شریفه 120 سوره توبه به دست آورد. «ما کان لاهل المدینه و من حولهم من الاعراب ان یتخلفوا عن رسول الله». برای اهل مدینه اعم از مهاجرین و انصار به شمول بادیه نشینان اطراف ، سزاوار نیست که از فرمان رسول خدا سر پیچی کنند...
نویسنده: حاج کاظم یزدانیحدود 14یا15 سال قبل در شهر مشهد در مجلسی که اکثریت آن را روحانیان تشکیل می دادند، سخن از برخورد غیر انسانی مأمورین دولتی ایران با مهاجرین افغانی به میان آمد. یکی از طلاب رو شنفکر رو به طرف استادی که حکم آیت الله را داشت ، نموده گفت: در کشور های غربی که ما آن ها را کافر می دانیم ، به هر پناهنده بعد از 3 سال یا 4 سال ، نهایتا بعد از7 سال اقامت قانونی، حق تبعیت می دهند، و به فرزندان شان که در آن کشورها متولد شده باشند، به محض تولد تذکره تابعیت داده می شود ،اما در کشورهای اسلامی از ایران گرفته تا سوریه، عراق،؛ کویت، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و ... نه تنها هیچ حقی برای پناهندگان قایل نیستند،بلکه علما و فقهای ما هم متأسفانه در این مورد ،در رساله ها ی علمیه شان چیزی ننوشته اند،الان جمع کثیری از مهاجرین افغانی 15 ،20 سال است که در ایران زند گی می کنند ولی نه به خود آنا ن و نه به فرزندان شان که متولد ایران اند، حق تبعیت داده نمی شود، آیا مشکل از خود اسلام است یا از مراجع تقلید و یا از کشور های اسلامی؟آیت الله مجلس که از روحانیان محترمی هم بود، به عنوان دفاع از فقها فرمود :«خب! در زمان پیامبر بزرگوار اسلام مسئله ای به نام مرز و این کشور و آن کشور وجود نداشت، طبعا در قرآن واحادیث هم سخنی از این نوع مسایل مطرح نشده، و مجتهدین ما هم گناهی ندارند، آن ها تابع حدیث و قرآن هستند، نمی توانند از پیش خود حکمی صادر کنند.»اینجانب ( کاظم یزدانی) که تا آن زمان ساکت بودم، عرض کردم : قرآن مجید این موضوع را مسکوت نگذاشته و برای حق تبعیت دو شرط قرار داده است :اول: تولد یعنی هر کس در هر سر زمینی که متولد شده باشد ، همان جا وطن و کشور او محسوب می شود و هیچ کس ، و هیچ دولتی حق ندارد او را از آن سر زمین بیرون کند .دوم : اقامت از یک سال تا 9 سال. یعنی، هر کس بین یک تا نه سال در سر زمینی زندگی کند جزء مرم همان منطقه محسوب می شود. طبق دستور قرآن باید به او حق تبعیت داده شود.سخن من که به این جا رسید ،همه نگاه ها به طرف من معطوف شد ، حتا یکی از رو حانیان نگاه طولانی و معنا داری به سوی من انداخت و از نگاهش فهمیدم که می گوید: « یزدانی ادعای بزرگ و نا سنجیده ای کردی، و نمی توانی آن را به اثبات برسانی »آیت الله مجلسی گفت: « خب خب ، خیلی جالب خیلی جالب ، این حرف هایی که شما می زنید در کجای قرآن است؟ که من تا هنوز ندیده ام و نه من بلکه هیچ مجتهد دیگری هم ندیده و الا آن را در رساله ها شان ذکر می کردند.»( سخنانی که از زبان این عزیزا ن ذکر شد نقل به مضمون است)گفتم: من این ادعا را در همین مجلس به یاری خداوند متعال از قرآن مجید به اثبات می رسانم،منتها از دوستان خواهش می کنم تا آخر بحث حوصله کنند تا از همه جز ئیات آن آگاهی پیدا کنند. سپس با اجازه اهل مجلس دلایل خویش را بیان کردم . خوشبختانه مورد قبول اکثریت واقع شد ، عده ای تحسین و اعجاب خویش را اظهار کردند.حال که سال ها از آن زمان می گذرد، متأسفانه وضعیت زندگی، اقامت، وامنیت مهاجرین عزیز افغانی در ایران به همان روال سابق مانده بلکه روز به روز وخیم تر و دشوار تر شده می رود. اخیرا مشکل مهاجرین افغانی مقیم سوریه نیز رنج و الم تازه ای شده که روح و روان هر انسان زجر دیده را تا عمق استخوان به ناله و فریاد وا می دارد. لذا در فرصت کنو نی پیش خود به این نتیجه رسیدم،که دیدگاه قرآنی خویش را در رابطه با حقوق مهاجرین ، این بار به صورت تحریری منتشر سازم ، هر چند بعید به نظر می رسد که صدای ضعیف من به گوش پر از کبر و نخوت کشور های یاد شده برسد و یا به آن تر تیب اثری بدهند، اما اسلام می فر ماید تو به وظیفه ات عمل کن و از ملامت هیچ ملامت کننده ای هراسی به دل راه مده :« الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه ولا یخشون احدا الا الله و کفی بالله حسیبا» ( احزاب/39).اینک روش استنباطی من در موضوع مورد بحث، به طریق ذیل است:الف : خدا وند متعال در باره اخراج اجباری مسلمانان از شهر مکه می فر ماید: « و اخراج اهله منه اکبر عند الله و الفتنه اکبر من القتل» (بقره/ 217)یعنی اخراج اجباری مسلمانان توسط سران قریش از شهر مکه در نزد خداوند بزر گترین گناه هست.و فتنه انگیزی گناهش از قتل هم بزرگتر است.از آیه فوق دانسته می شود که هر کس در هر کجا به دنیا بیاید اهل و تبعه همان سر زمین است. همان طور پیامبر عظیم الشأن اسلام و دیگر مسلمانان اولیه که مجبور به هجرت شدند همه اهل مکه بو دند. زیرا در مکه متولد شده بودند. پس محل تولد را می توانیم به عنوان یک اصل حقوقی و فقهی در مسئله تبعیت قرار دهیم. و خدای متعال رو ی این اصل چنان تأکیده کرده ، که عدول از آن را به منزله ارتکاب گناهی عظیم تر از قتل یک انسان بی گناه به شمار آورده است.این که امروز جمهوری اسلامی ایرا ن فرزندان مها جرین افغانی متولد در ایران را خارج می کنند ،این عمل ضد بشری از دید قرآن به منزله قتل آن بیچاره ها است. و باید چنین باشد، زیرا هرکس در هر کجایی که متولد شده و در همان جا رشد و نمو یافته،طبعا با همان مردم و همان زبان و همان فرهنگ انس و الفت می گیرد، علاقه و دلبستگی پیدا می کند. اخراج چنین انسانی از زادگاهش و جداییاز دوستانش و اقعا سخت است،حتا سخت تر از قتل. افسوس که اکثر مسلمانان و حتا بسیاری از مجتهدینی که خود را مدار فقه و شریعت می دانند از پیامد های ناگوار روحی، فکری،اخلاقِی، اجتماعی، اقتصادی و حتا جسمی این گونه مسایل در غفلت کامل به سر می برند.ب : اقامت یک تا 9 سال دومین شرط قبول تبیعیت است. این حکم را می توان از آیه شریفه 120 سوره توبه به دست آورد. «ما کان لاهل المدینه و من حولهم من الاعراب ان یتخلفوا عن رسول الله». برای اهل مدینه اعم از مهاجرین و انصار به شمول بادیه نشینان اطراف ، سزاوار نیست که از فرمان رسول خدا سر پیچی کنند.در این آیه مردم بو می مدینه که انصار نامیده می شدند، با مهاجرینی که از مکه و دیگر شهرها و قریه ها آمده بودند ،و از مدت اقامت شان بین یک تا 9 سال گذشته بود، همه در لسان قرآن اهل مدینه یعنی تبعه مدینه شمرده شده اند.سوره مبارکه توبه به اتفاق اکثر مورخین در سال نهم هجرت نازل شده است. و آخرین مهاجر شناخته شده از گروه مهاجرین مکه عباس عموی پیامبر بود ، زمانی که سوره توبه نازل شد،از اقامت عباس در مدینه فقط یک سال می گذشت. بنابر این کوتاه ترین دوره اقامت دریک سرزمین فقط یک سال است، یعنی اگر مهاجر و پنا هجویی مدت یک سال در سر زمین و کشور جدیدی اقامت کند، استحقاق آن را دارد که به او حـق تبعیت داده شود ، همان طوری که خدای متعال عباس عموی پیامبر را به دلیل اقامت یک ساله اش در مدینه از اهل مدینه شمرده است. و تبعیتی مدینی به او اعطا کرده است. از آن طرف طولانی ترین دوره تبعیت را می توانیم به نه سال محدود کنیم. زیرا از زمان ورود اولین گروه مهاجرین مکه در مدینه تا زمان نزول دستور فوق مدت 9 سال گذشته بود .پس طول زمان اعطای حق تبعیت از دید قرآن به هیچ و جه نباید از 9 سال تجاوز کند. اگر مهاجری بعد از 9 سال باز بلا تکلیف بماند ، در حق او ستم شده ،او می تواند در یک دادگاه صالحه به داد خواهی بپر دازد.ضمنا از اقامت یک ساله در یک کشور جدید چنانچه در فوق شرح داده شد، یک مسئله فقهی دیگری نیز روشن می گردد و آن این است که اگر کسی مدت یک سال در شهر و یا کشوری زندگی کند چه با قصد توطن و یا بـدون آن ، همان جا شرعا وطن او محسوب می شود، اگر یک سفر جدیدی برای او پیش آید ، به محض مراجعت، نماز و روزه اش تمام است،نیاز به قصد اقامه مجدد ندارند بر خلاف فتاوای آن دسته از فقهایی که حتا اقامت 30 سال در یک مکان را هم سبب توطن نمی دانند. و مثال می زنند که روحا نیان غیر عراقی که برای تحصیل در نجف آمده اند اگر 30 سال هم در نجف زندگی کنند ، باز نجف وطن آن ها محسوب نمی شود به محض یک سفر چهار فرسخی اقامت آن ها شکسته شده و با مراجعت دو باره باید قصد اقامه مجدد کنند .والسلام علی من اتبع الهدی.
منبع: جمهوری سکوت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر