در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۱ تیر ۱۶, جمعه

جاذبه روغن زرد هزارستان برای حاکمان افغان


حاکمان افغان در طول تاریخ با استبداد و ستم نفس کشیده و ملت مظلوم افغانستان را علی رغم فقر و بدبختی ها به روشهای مختلف به شکنجه گرفته اند. از قتل و غارت و اسارت تا وضع انواع و اقسام مالیات و… آنچه در پی می آید یکی از نمونه های این مظالم است که رعایای بیچاره مجبور بودند تا جان دادن فرزندانشان را بر اثر گرسنگی ببینند ولی مشک های روغن زرد را برای آسایش اعلیحضرت و اطرافیانش پر نمایند و نزدیک۲۰۰کیلومتر- از بهسود تا کابل- به دوش خود می کشیدند تا برای کارخانه طباخی نایب السلطنه برسانند. متن ذیل بدون کم و زیاد از کتاب افغانستان در مسیر تاریخ اقتباس گردیده بخوانید و پیرامونش بیندیشید...

حاکمان افغان در طول تاریخ با استبداد و ستم نفس کشیده و ملت مظلوم افغانستان را علی رغم فقر و بدبختی ها به روشهای مختلف به شکنجه گرفته اند. از قتل و غارت و اسارت تا وضع انواع و اقسام مالیات و… آنچه در پی می آید یکی از نمونه های این مظالم است که رعایای بیچاره مجبور بودند تا جان دادن فرزندانشان را بر اثر گرسنگی ببینند ولی مشک های روغن زرد را برای آسایش اعلیحضرت و اطرافیانش پر نمایند و نزدیک۲۰۰کیلومتر- از بهسود تا کابل- به دوش خود می کشیدند تا برای کارخانه طباخی نایب السلطنه برسانند. متن ذیل بدون کم و زیاد از کتاب افغانستان در مسیر تاریخ اقتباس گردیده بخوانید و پیرامونش بیندیشید.
« در سال ۱۹۱۱ نرخ روغن در کابل فی سیر ۱۵ روپیه بود . نایب السلطنه هفت هزار روپیه از معاش خود را عوض خزانه در بهسود حواله گرفت و در عوض آن روغن به نرخ تقریباً رایگان جمع کرد این وقت حاکم هزاره جات سردار محمد اکبر خان بود و در این موضوع دفترخانگی نایب السالطنه علی احمد خان آقا و میرزا عبدالرحیم خان نامه ذیل را به سردار نوشتند:
« عالیجاه عزت همراه مشفقی محمد اکبر خان حاکم کلان بهسود را حفظه الله تعالی بعد از دعاگویی، ازدیاد عمر و اقبال اعلیحضرت و سلامتی وجود حضرت مولایم نایب السالطنه صاحب قلمی میدارم که قبل بر این از حضور حضرت مولایم نایب السلطنه صاحب به ذریعه فرمان، برای شما احکام شده بودکه یک قطه برات مساوی از مبلغ هفت هزار روپیه پخته عوض تنخواه عالی ما کار کنان حضور عالی ما به جهت خریداری روغن زرد مصارف کارخانه طباخی ما اسمی دفتری بهسود حواله و برات حاصل نموده اند که به داک آینده برای شما روانه می شود که سر رشته خریداری روغن مذکور را بدرستی و قیمت مناسب خریداری نموده به کارخانه عالی ما ارسال داشته و رسید حاصل می دارید لذا برات مذکور به معرفت عزیز احمد خان دفعه دار ( خورد ضابط عسکری )به خدمت شما فرستاده شد در خریداری و قیمت روغن بقرار احکام مبارک معمول می دارید و رسید برات را به داک سرکاری برای این خادم عالی ارسال میدارید که خاطر جمع شوم انشالله تعالی . در فرستادن روغن ساعی باشید که بزودی و روغن خوب برسانید فقط و از طرف حضرت مولایم خاطر خود را آسوده دارید که به فضل و مرحمت حضرت حق سبحانه تعالی صحت کامل دارند. والسلام تحریر یوم چهار شنبه ۲۲ ماه رجب المرجب . دست خط علی احمد و دست خط عبدالرحیم.
این روغن از بهسود تا کابل بالای مردم رسانده شده و تحویل « کارخانه طباخی نایب السلطنه » گردید.
اینک نقل یک رسید کارخانه طباخی که به یک نفر آرنده روغن داده شده است :
هو
« مقدار سه چهارک بوزن کابل روغن زرد که مناصفه آن یکنیم( یک و نیم) چارک می شود از بابت باقیات سنه گذشته ایتئیل سال کلب خریداری حضرتعالی نایب السلطنه صاحب ، ذمه گی یوسف بیگ شاندهء بهسود به معرفت آقا محمد کراهه کش تحصیلی عزیز احمد دفعه دار ، جهت مصارف هذا سنه سجقان ئیل سال موش کارخانه طباخی عالی تعلق عالیجاه ناظر محمد اسماعیل خان تحویل بنده اله جلال الدین تحویلدار گردید. فقط. تحریر تاریخ دوشنبه ۲۹ رجب المرجب سنه ۱۳۳۰ مهر جلال الدین، مهر مرزا عبدالحسین خان منشی ، مهر عبداله؛ مهر غلام محمد، سه مهر لایقرء»
در پیشانی رسید نوشته شده : « قرار صفحه ۷۸ اوارجه مالیات» در پشت رسید نوشته شده : «ثبت شد صفحه ۳۹ تحویلی جلال الدین . دست خط عبدالرئوف .
هم چنین سایر شهزاده ها در ولایات به خریداری جبری اشیا می پرداختند عضدالدوله سالانه پنج هزار روپیه را روغن جبری از هزاره جات می گرفت»
منبع : افغانستان در مسیر تاریخ میر غلام محمد غبار تهران انتشارات جمهوری ۱۳۸۴ ص ۷۰۸- ۷۰۹
( این نامه و رسید روغن جزء اسناد سردار محمد اکبر خان حاکم بهسود بود که توسط فرزندش سردار محمد کریم خان به کتابخانه اینجانب تعلق گرفته است .موءلف )
نویسنده: ابراهیم غرجستانی
منبع: غرجستان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر