در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۱ شهریور ۱۳, دوشنبه

غزنی و رؤیای پایتخت شدن در 2013 (!)



واقعیت این است که چند ولسوالی هزاره نشین جاغوری، مالستان و ناهور که از امن ترین ولسوالی های کشور بودند، با خطر نا امنی و تحریم روبروست. در صورتی که این وضع گسترش یابد مناطق یاد شده، فشار های اقتصادی شدید را تجربه خواهد کرد. طالبان در حضور و شاید با همکاری دولت، بیشتر میدان داری کرده و تصرف مرکز ولایت را نیز در سر بپروراند تا عملاً برنامه های 2013 غزنی برچیده شود...

محمدحسین فیاض
قرار بود در 2013 غزنی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام، افتخار میزبانی نمایندگان کشورهای اسلامی و صدها توریست و خبرنگار را داشته باشد. به عبارت دیگر غزنی می خواست تمام افتخارات تاریخی و میراث گذشته اش را در این سال به رخ جهانیان بکشد. اما از تحولات اخیر در این ولایت و از تدابیری که مقامات، برای ورود به این سال نسنجیده اند، بر می آید که غزنی، حسرت پایتخت فرهنگی شدن جهان اسلام بر دلش خواهد ماند. زیرا:
الف - پنج سال از تصویب شدن غزنی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال 2013 می گذرد. طی این پنج سال تنها کاری که انجام شد حدود دوماه پیش والی غزنی و وززیر اطلاعات و فرهنگ به مجلس نمایندگان احضار شد و مورد بازخواست قرار گرفتند. از آن پس گفته شد که چند آبدبت تاریخی مرمت شده و کلنک فلان مرکز فرهنگی به زمین زده شده است. اما کور هم می داند که دلده شور است و طی این مدت کم  تقریباً می توان گفت هیچ کاری نمی شود انجام داد.
ب - پروژه کلان ساختن بزرگراه قره باغ، جاغوری و مالستان تا ارزگان که از سالها پیش آغاز شده بود نه تنها ادامه نیافت که عملاً تعطیل شده و به بهانه نا امنی کمترین کاری نسبت به آن صورت نگرفت.
ج- در بخشهای آموزش و معارف، صحت و ... نیز به تبعیت کارهای کلان فوق نیز کارهای لازم انجام نشد
اکنون این پرسش ها مطرح می شود که چرا دولت در راستای فراهم کردن مقدمات پایتخت فرهنگی جهان اسلام کاری انجام نداد؟ چرا مقامات ولایت، نسبت به این قضیه بی تفاوت ماند؟ و چرا وکیلان غزنی طی مدت دوسال کمترین کاری را در این راستا انجام داده نتوانستند؟ ریشه نا آرامی های اخیر ولایت غزنی در کجاست؟ و سر انجام، چه بایدکرد؟
برای یافتن پاسخ به این پرسش ها بهتر است جریان انتخابات شورای ملی سال 1389 غزنی را مرور نماییم. در این سال به دلیل شرکت نکردن پشتون ها در انتخابات، یازده وکیل از کل سهم ولایت غزنی همه از هزاره ها به مجلس نمایندگان راه یافتند و این موضوع واکنشهای زیادی را برانگیخت. حتی آقای کرزی گفت: «تناسب قومی در ولایت غزنی رعایت نشده است.» این سخن از زبان بالاترین مقام کشور، یعنی رئیس جمهور شنیده شد و در پی آن، که دادگاه ویژه تشکیل گردید، نیز نتوانست نیات درونی جناب کرزی را برآورده سازد. سر انجام یازده وکیل هزاره با اما، اگرها و به ظاهر خرسند و در باطن، مضطرب و نا آرام به مجلس راه یافتند و در زمان اعتراضات، برخی نامزدان معترض پشتون در ملاقات با رئیس جمهور تهدیدکردند که اگر نتیجه انتخابات تغییر نکند به کوهها بلند شده و سلاح به دست خواهند گرفت. جریان، به ظاهر خاتمه یافت و هزاره ها از راه یافتن یازده وکیل شان به مجلس، سرشار از باده پیروزی بودند و فکر می کرند که آرزوهای گم شده تاریخی آن ها تحقق یافته است! اما بعد از گذشت دو سال از آن روز نه تنها غزنی روی آرامش را ندیده و گویا ناسلامتی باید مقدمات پایتخت شدنش فراهم می شد، حد اقل کاری صورت نگرفت. بیش از 45 مکتب در غزنی همچنان بسته  ماند و غزنی همچنان به عنوان یکی از ولایتهای ناامن جایش را حفظ کرد؛ تا آن جا که امروزه دامنه جنگ و نا امنی به دورترین نقطه ولایت؛ یعنی «دایه» کشیده شده و راههای مواصلاتی جاغوری و مالستان به مرکز ولایت نیز مسدود شود! افزون بر آن دیدیم که جناب «قاضی صاحب شاه» رئیس شورای ولایتی غزنی در متن منطقه هزاره نشین به شهادت برسد و....
واقعیت این است که چند ولسوالی هزاره نشین جاغوری، مالستان و ناهور که از امن ترین ولسوالی های کشور بودند، با خطر نا امنی و تحریم روبروست. در صورتی که این وضع گسترش یابد مناطق یاد شده، فشار های اقتصادی شدید را تجربه خواهد کرد. طالبان در حضور و شاید با همکاری دولت، بیشتر میدان داری کرده و تصرف مرکز ولایت را نیز در سر بپروراند تا عملاً برنامه های 2013 غزنی برچیده شود.
این جانب که گویا این روزها را به روشنی می دیدم، بر خلاف موج احساسات قومی برخواسته از راهیابی یازده وکیل هزاره به مجلس، به این موضوع هشدار داده و طرح برگزاری انتخابات مجدد را دادم تا ترکیب نمایندگان به گونه دیگر تغییر یابد. این طرح با وجود موانع قانونی که صرفاَ یک راه حل سیاسی بود، برای نگارنده هزاران ملامت را به همراه داشت و در فرجام نیز توجهی به آن صورت نگرفت.
به هرحال، ترکیب اجتماعی و قومی غزنی به گونه ی است که ملاحضات زیادی را باید در نظر داشت و عدم توجه به این ملاحضات است که نتیجه آن را اکنون می بینیم؛ نتیجه ی که ریشه آن از ارگ ریاست جمهوری گرفته تا وزراتخانه و مرکز ولایت آب می خورد. بی توجهی به برنامه های 2013 غزنی، گسترش یافتن نا امنی ها و برنامه ترور های از پیش تعیین شده، همه و همه به دلیل لجبازی تیم قبیله گراست که در قالب دولت، طالب و حتی مخالف طالب، یک هدف را دنبال می کنند و آن هم برگزار نشدن برنامه های پرشکوه 2013 غزنی در مرکز این ولایت می باشد. اگر چنین شود، بدون تردید افغانستان بزرگترین فرصت تاریخی را از دست داده و گرفتار زیان ملی بزرگی خواهد شد که جبران ناپذیر است.
بنابراین، انتظار می رود مردم فرهنگ دوست غزنی، با اعتراضات مدنی و برگزاری تظاهراتها در غزنی و کابل صدای شان را به گوشهای کر دولت و جامعه جهانی برسانند و اگر پاسخی شنیده نشد، کمترین کاری که وکیلان غزنی در برابر مردم می توانند، دسته جمعی استعفا داده و صف خود را مشخص نمایند. ورنه این قضیه خیلی خنده آور است که دولت با پشتوانه نیرهای خارجی وجود داشته باشد، اما از عهده چند نفر به نام طالبان برنیامده و امنیت را نتواند فراهم کند! آنگاه ما هم دل خوش باشیم در این دولت سهم و در شورای ملی وکیل داریم! مسلم است که دست های پنهان عمداً می خواهند دامنه جنگ و نا امنی را به هزارستان بکشانند و این، یعنی برگشتن به دهه ی شصت و هفتاد و روشن است که در دهه ی شصت و هفتاد نیز وضعیت از آن چه متصور است، بد تر نخواهد شد. بدیهی است که در صورت گسترش یافتن امنیت عمومی، هیچ کسی روی خوشی نخواهد دید. امبدواریم که هرگز چنین نشود.
نویسنده: محمد حسین فیاض
منبع: جمهوری سکوت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر