در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۱ خرداد ۳, چهارشنبه

آتشی‌که سال‌ها پیش در کویته روشن شده بود



در مدت یک سال و نیم است که تنها هزاره‌های کویته‌ پاکستان در معرض کشتار و ترور قرار می‌گیرند و تا حدودی اوضاع در سایر مناطق پاکستان آرام به نظر می‌رسد. علل و عواملی که می‌توانند زمینه‌ای کشتار مردم هزاره‌ را در پاکستان مساعد سازند، زیاد هستند؛ ولی در این نوشته تلاش شده است که به برخی از عوامل داخلی و خارجی که باعث شده اند، ‌تا مردم هزاره‌ای کویته پاکستان مورد کشتار و ترور‌های وحشت‌ناک قرار بگیرند، اشاره می ‌‌شود...

۱ـ ختلافات داخلی آتشی که سال‌ها پیش در کویته روشن شده بود، فتنه‌های قومی و قبیله‌ای است. اختلاف، دو دسته‌گی و چند دسته‌گی میان دسته‌های کوچک قومی موجود در کویته پاکستان به یک سنت پایدار و همیشگی در‌آمده است و این سنت غلط باعث شده است،
—————————
———————————————–
کویته پاره‌ای تن ماست. خونی که در رگهای مردمان این سرزمین جاریست در رگهای ما نیز شریان دارد. اشتراکات مذهبی و تعلقات قومی باعث گردیده است که هر گاه گلی و نونهالی از باغ و بوستان این دیار پژمرده می‌شود، کوهی از غم و اندوه بر بازوان سپبر ما فرو می‌ریزد و تنها چیزی که در این لحظه قلب‌های ما را التیام می‌بخشد سفارش امام سجاد(ع) است که فرمود:” کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست.” بگذار سخن را این گونه آغاز کنم که هزاره‌های کویته در آتشی می‌سوزد که سال‌ها پیش روشن شده بود.
بهتر است کمی روشن‌تر و خودمانی‌تر بگویم که در طول سالیان درازی، بیش‌ترین و حادترین دغدغه‌ای هزاره‌های کویته را، تطبیق و مقایسه‌ای زندگی فردی و اقتصادی پیش از مهاجرت و بعد از مهاجرت تشکیل داده بوده‌است، و به اندک رفاه و آسایشی که در کوچه‌های باریک و تنک و تاریک کویته رسیده‌اند، به خوبی افتخار می‌کردند و آن را دست‌آورد بزرگ در حوزه‌ای زندگی فردی و اقتصادی خویش قلمداد می‌نمودند؛ و در سال‌های جهاد و جنگ‌های داخلی گروه‌های متخاصم در افغانستان به زندگی فلاکت‌بار مهاجران تازه وارد آه و افسوس می‌خوردند.از سوی دیگر از حوزه‌‌ای رقابت‌هایی که در میان اقوام و قبایل گوناگون پاکستان در جهت رشد و ارتقای سطح فکری و اشتراک در ساختار سیاسی، فرهنگی و نظامی پاکستان وجود دارند، به دور مانده‌اند و تنها در اندیشه‌ای نوکری‌ساده، ایجاد شغل در کان (معدن) کوله، چوکی‌داری و برخی کار‌های اداری نه در سطح مدیریت‌های کلان، میانه و خُرد، بلکه برای بدست آوردن کار‌های سخت و طاقت‌فرسا و شغل‌های ساده و عمومی در تلاش بوده‌اند و حال آنکه زمینه‌ای رشد و پیشرفت و پیمودن پله‌های ترقی و سهیم شدن در ساختار قدرت سیاسی و نظامی پاکستان بیش از پیش فراهم بوده، که به نمونه‌ای بارز آن می‌توان به حضور قدرت‌مند جنرال موسی‌خان هزاره در وزارت دفاع پاکستان اشاره کرد.بنابراین به جرأت می‌توان گفت که هزاره‌های پاکستان هیچگاه بدنبال تثبیت موقعیت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی خویش در پاکستان نبوده‌اند و همیشه خود را در حاشیه نگداشته‌ و از توانایی‌های بالقوه‌ای خویش از فرصت‌ها و شرایط ایده‌آل پاکستان استفاده نکرده‌اند. حال آن که از لحاظ نرم شهروندی و تبعیت از قوانین و مقررات حکومتی پاکستان، از اولویت‌های این مردم بوده است و در همۀ همایش‌های ملی و انتخاباتی این کشور مشارکت فعال و همه جانبه داشته‌اند و در دفاع از سرزمین و تمامیت ارضی خویش نسبت به سایر اقوام و قبایل پاکستان پیش‌قدم‌‌ بوده‌اند. امروزه کشتار و ترور‌های وحشتناک هزاره‌ها که در کویته پاکستان و در روز روشن و در حضور مردم انجام می‌گیرد، این امر فراتر از مساله تروریسم، القاعده و طالبان و… است. بلکه دست‌های پنهان و نیمه پنهان دیگری نیز در دستگاه حکومتی و اطلاعاتی پاکستان وجود دارند که در خور تأمل بیشتر است.
با توجه به این که مساله ترور و به اصطلاح شیعه کشی در پاکستان سابقه‌ای طولانی دارد و پیش از آغاز ترورها در کویته، بیش‌تر در سایر مناطق پاکستان به خصوص در کراچی و مناطق مرزی با افغانستان جریان داشته است. ولی در مدت یک سال و نیم است که تنها هزاره‌های کویته‌ پاکستان در معرض کشتار و ترور قرار می‌گیرند و تا حدودی اوضاع در سایر مناطق پاکستان آرام به نظر می‌رسد. علل و عواملی که می‌توانند زمینه‌ای کشتار مردم هزاره‌ را در پاکستان مساعد سازند، زیاد هستند؛ ولی در این نوشته تلاش شده است که به برخی از عوامل داخلی و خارجی که باعث شده اند، ‌تا مردم هزاره‌ای کویته پاکستان مورد کشتار و ترور‌های وحشت‌ناک قرار بگیرند، اشاره می ‌‌شود.
۱ـ ختلافات داخلی آتشی که سال‌ها پیش در کویته روشن شده بود، فتنه‌های قومی و قبیله‌ای است. اختلاف، دو دسته‌گی و چند دسته‌گی میان دسته‌های کوچک قومی موجود در کویته پاکستان به یک سنت پایدار و همیشگی در‌آمده است و این سنت غلط باعث شده است، که توانایی‌های مردم این سرزمین به تحلیل روند و نتوانند در عرصه‌های اداری و سیاسی کشور سهیم شوند؛ و حال آنکه در پاره‌ای از مقاطع تاریخی افراد نسبتا توانا و فعال در میان هزاره‌های کویته وجود داشته‌اند‌؛ ولی به دلیل اختلافات داخلی نتوانسته‌اند در فعالیت‌های سیاسی، فرهنگی و نظامی پاکستان ظاهر شوند و از حقوق اساسی و مدنی مردم کویته دفاع نمایند. در چنین شرایطی است که در تمام عرصه‌‌ها شکست می‌خورند و از دَور جرگه‌های فعالیت‌ها و تصمیم‌گیریهای کلان کشور خارج می‌شوند‌، و در این میان دیگران از فضای آشفته‌ای آنان استفاده کرده و آرای پراکنده‌ای هزاره‌ها را به غارت می‌برند.
۲ـ عدم توجه به آموزشیکی از پله‌های صعود و ترقی در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی نهاد آموزش و پرورش است. به عبارت دیگر میان نهاد آموزش و پرورش و ثروت و قدرت ملازمه‌ای تنگاتنگ وجود دارند. آموزش فرایندی است که به توسعه دانش و پرورش مهارت، فکر و شخصیت افراد می‌انجامد. آموزش افراد علاوه بر آن‌ که نوعی سرمایه گذاری است، موجب تواناتر شدن افراد و رشد قابلیت‌های آنان می‌شود، که نه تنها خود رشد و پیشرفت می‌کند؛ بلکه جامعه نیز از پیشرفت و ترقی آنها نفع می‌برند.
در حقیقت چنین افرادی به سرمایه‌هایی تبدیل می‌شود، که جامعه می‌تواند از توان و قدرت آنان بهره‌مند شود. ولی متاسفانه جامعه‌ای هزاره در کویته پاکستان علاقه‌ای به آموزش و تحصیل ندارند و حال آنکه استعداد‌های افراد در حقیقت نوعی ثروت است و جامعه با سرمایه گذاری‌های آموزشی، جهت کشف و پرورش استعداد‌های افراد می‌تواند ضمن احیا و بارور کردن چنین سرمایه‌هایی، از حمایت‌های بیشتری برخوردار شوند و می‌تواند از حضور آنان در تمام عرصه‌ها استفاده نماید. تنها چیزی که در کویته به صورت جدی دنبال می‌شود، کورس‌های کامپیوتر و زبان انگلیسی است. گرچند چنین کورس‌هایی ضروری به نظر می‌‌رسند؛‌ ولی به تنهایی نمی‌تواند دردی از درد‌های این مردم را درمان کنند.
۳ـ خارج از ساختار قدرتهمان‌گونه که گفته شد، نهاد تعلیم و تربیت زمینه‌ساز قدرت است. میان قدرت و نهاد تعلیم و تربیت پیوند ناگسستنی وجود دارد. آموزش و پرورش نقش مهمی در گزینش و تخصیص افراد به مقامات و مشاغل اجتماعی ایفا می‌کند. نحوه‌ای عملکرد افراد در مدارس، طول تحصیل و رشته‌ای تحصیلی، در تعیین شغل، در‌آمد و منزلت اجتماعی در آیند‌ه‌ای آنان تاثیر بسزایی دارند. نظام آموزش و پرورش یکی از کارگزاران مسئول در فراگرد پرورش سیاسی است و افراد نقش خود را در عرصه‌ای سیاسی از نظام آموزشی دریافت می‌کنند. افلاطون و ارسطو از اولین افرادی بودند که نقش مهم آموزش و پرورش را در ارتباط با حکومت مورد تاکید قرار دادند و بعد از آن دو، بسیاری از نخبگان و دانشمندان در فرایند تاریخ بشر بر نقش و تاثیر گزاری تعلیم و تربیت بر قدرت و ساختار تاکید کرده‌اند. بنابراین گروه‌ها و دسته‌هایی می‌توانند در ساختار قدرت سهیم شوند، که از دانش و مهارت بیش‌تری برخوردار هستند. با داشتن اهمیت و تاثیرگزار بودن آموزش و پرورش در تمام عرصه‌ها، مردم هزاره کویته چندان علاقه‌ای به تعلیم و تربیت ندارند؛ بلکه راه‌های رشد و پیشرفت را در مسیر‌های دیگری دنبال می‌نمایند، که به هیچ‌وجه ثمربخش نیست.
خلاصه این که آموزش و پرورش زمینه‌ساز قدرت است و پرورش یافتگان نظام‌آموزشی با تبدیل شدن به منتقدان نظام و یا همراهی با نهادهای حکومتی به حرکت‌های فکری و سیاسی پرداخته و این خود در تغییرات اجتماعی موثر واقع می‌شوند. بنابراین با توجه به داشتن توانایی‌ها و مهارت‌های برتری که نخبگان و تحصیل کردگان دارند می‌توانند در بسیاری از مسایل تاثیرگزار باشند و بر برخی از منابع قدرت مسلط شوند.
۴ـ نبود تشکیلات قوی و منسجم نقش احزاب و گروه‌های سیاسی در رهبری سیاسی، چانه زنی سیاسی و ائتلاف‌های سیاسی برای پیشبرد اهداف و آرمانهای یک ملت بسیار مهم و چشمگیر است. به نظر می‌آید در پاکستان نطر به این که عوامل ساختاری دیگر که پیشبرد اهداف و آرمانهای اساسی مردم هزاره را سهل و آسان کند ضعیف است، ولی احزاب و گروه‌های قدرت‌مند سیاسی با اهداف بلند و مشخص می‌توانند با مدیریت و درایت نخبگان و فعالان حوزه‌ای اجتماعی و سیاسی در پیشبرد اهداف مورد نظر بسیار تاثیرگزار باشند. نمونه آن را می‌توان در افغانستان جستجو کرد که حزب وحدت اسلامی افغانستان به رهبری شهید مزاری در میان هزاره‌های افغانستان تجربه‌ای خوب و بسیار تعیین کننده بوده است. گرچند در میان هزاره‌های کویته پاکستان تشکیلات قومی با اهداف کوچک و پیش پا افتاده وجود داشته و دارند، و بیشتر بر محوریت دسته‌های کوچک قومی و دسته‌گی تشکیل گردیده‌اند و چنین گروه‌ها و احزاب نمی‌توانند راه به جایی ببرند.
لذا لازم است که در میان هزاره‌های کویته حزب سیاسی قدرت‌مند و فراگیر و با اهداف بلند و دراز مدت شکل گیرد، تا در رهبری سیاسی، چانه زنی سیاسی و ائتلاف‌های سیاسی برای پیشبرد اهداف و آرمانهای مردم هزاره‌ای کویته نقش‌آفرینی نمایند. ۵ـ افراط گرایی مذهبییکی از مسلمات مذهب شیعه تقیه است. و روایت “من لا تقیه له لا دین له” از جمله روایات مشهور و مهم در منابع شیعه است و تقیه به عنوان یک اصل در مذهب شیعه به رسمیت شناخته شده است و از این اصل امامان معصوم(ع) در طول دوران زندگی شان در شرایط حساس استفاده نموده‌اند. علاوه بر آن به پیروان خود نیز توصیه کرده‌اند که از اصل تقیه در تنگناه‌ها و در شرایط حساس استفاده‌ نمایند.
با توجه به این که هزاره‌های کویته در موقعیت و جغرافیای محدود و بسته و در شاهراه تروریسم قرار دارند، باید با روش تقیه بیشتر آشنا گردند و به دستور امامان معصوم(ع) از این اصل استفاده نمایند. البته باید اعتراف کرد که هزاره‌ها در طول تاریخ نسبت به مسایل دینی و مذهبی میانه‌رو بوده اند و بر اساس آنچه که در منابع اسلامی آمده است، معتقد بوده و عمل کرده‌اند. بر این اساس هزاره‌ها همیشه در کنار اهل سنت از هر قوم و قبیله در صلح و دوستی به سر برده‌اند، و هرگاه اختلافات و تنش‌های ‌ که به وجود آمده‌اند، بیشتر از ناحیه‌ای اهل‌سنت بوده‌اند‌. افراط‌گرایی که در میان اهل سنت وجود دارد طبیعی است، زیرا بسیاری از امامان شیعه با مکر و حیله‌ای بنی امیه و بنی عباس به شهادت رسیده‌اند و بسیاری از شیعیان مظلوم از دم تیغ شمشیر سفّاکان و خونخوارانِ از حاکمان اهل‌سنت گذشته‌اند و در نهایت در کربلا فاجعه‌ای غمباری را بوجود آوردند، که تا هنوز قلب‌های شیعیان جهان غمگین و اندوهناک هستند و هر سال در ایام و لیالی عاشورا مراسم سوگواری برگزار می‌کنند، که باز هم در اوج عزداری، بسیاری از شیعیان مورد حملات تروریستی گروه متحجر و واپسگرای وهابیت قرار می گیرند. در حال حاضر نیز چنین است و هر روز شیعیان مظلوم مورد ترور و کشتار قرار می‌گیرند و در کویته پاکستان نیز خون صدها شیعه مظلوم هزاره بر زمین می‌ریزند و شبکه‌ای تلویزونی “کلمه” هر روز که می‌گذرد بیشتر بر طبل نفاق می‌کوبد و بر توهین‌های ناروای خویش می‌افزاید. از سوی دیگر افراط‌گرایی‌های نیز از سوی برخی افراد در شهر کویته و به خصوص شبکه اهل‌بیت که بدون توجه به حساسیت‌های مذهبی موجود در منطقه، از آمریکا پخش می‌شود، و بر حساسیت‌های گروه‌های متحجر و قاتل‌وهابی در جغرافیای محدود و بسته‌ای کویته بیش‌تر می‌افزاید و زمینه‌ای ترور‌ و کشتار مردم بیگناه هزاره‌ را بیش از پیش فراهم می‌نمایند. حال آن که بسیاری علما و مولوی‌های اهل‌سنت بر حقانیت مذهب شیعه دوازده امامی آگاه می‌باشند، ولی به دلیل تعقیب راه گذشتگان دست از مخالفت و عناد برنمی‌دارند. همان‌طوری که این مساله در زمان ریاست جمهوری برهان‌الدین ربانی در افغانستان تکرار گردید و با درخواست رسمی شدن مذهب شیعه در قانون اساسی افغانستان با استناد به سیره‌ای گذشتگان از حاکمان اهل‌سنت در حاکمیت سیاسی افغانستان با مخالفت شدید مواجه گردید.
۶ـ ساختار فیزیکی هزاره‌هاریخت و قیافه‌ای هزاره‌ها از دور نمایان است و بدون تحقیق و پرس و جو شناخته می‌شود. هم‌چنین همگان می‌دانند که هزاره‌های کویته پیرو شیعه دوازده‌ امامی هستند و در پیروی از دین و مذهب خویش بسیار متعصب و پایبند می‌باشند. این دو ویژگی باعث شده است که هزاره‌های پاکستان را از سایر نژاد‌های ساکن در این کشور متمایز سازند. بنابراین هر گاه مشکلات و چالش‌های بزرگی فراروی شیعیان پاکستان پدید می‌آیند، هزاره‌ها بیش‌تر در معرض خطر قرار می‌گیرند، زیرا شیعیان غیرهزاره به دلیل ساختار جسمی و فیزیک مشابه با گروه‌های اهل‌سنت می‌توانند، شیعه بودن خویش را انکار کرده و از معرض خطر فرار نمایند. ولی هزاره‌های شیعه اهرمی برای پنهان نمودن خویش در دست ندارند و بیش‌تر قربانی ماجراجویی‌های فرقه‌های سلفی و واپسگرا می‌شوند.
۷ـ سادگی و زود باوریمعمولا هزاره‌ها مردمان صادق و راستگو هستند و کمتر افرادی در میان آنان وجود دارند که به فکر خیانت و توطئه‌گری باشند. در این میان هزاره‌های کوئطه بیش‌تر از سایر هزاره‌ها ساده و زودباور می‌باشند و به دیگران زودتر اعتماد می‌کنند. این مساله در ایام انتخابات پاکستان کاملا روشن است که بسیاری از کاندیداها با وعده‌های دروغین و خیالی آرای هزاره‌های کویته را می‌ربایند و هیچگاه به وعده‌های خویشتن عمل نمی‌نمایند و در سایر مسایل نیز چنین است. بنابراین یکی از فاکتورهای مهم برای رشد و پیشرفت هزاره‌ها در پاکستان این است، که در میان امواج متلاطم رقابت‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پاکستان ظاهر شوند و به تدریج و در فرایند مدیریت‌های مختلف به تجارب مفید برسند.
۸ـ عدم شناخت دشمنیکی از مشکلات که هزاره‌های کویته با آن رو به رو است، عدم شناخت دشمن است. این مساله از ‌آن جایی ناشی می‌شود که هزاره‌های کویته در محاصره‌ای دو قوم متعصب پشتون و بلوچ قرار گرفته‌اند که در حقیقت چهار راه و مرکز تروریسم است که از تندروان و افراط‌گرا‌های اهل‌سنت به حساب می‌آیند. این منطقه به دلیل فقر و تنگدستی، بیش‌تر در معرض فعالیت‌های گروه‌های تندرو تبلیغی وهابیت قرار گرفته و در طی سال‌های اخیر پول‌های هنگفتی را برای گروه‌های سلفی و واپسگرا به مصرف می‌رسانند. ۹ـ مهاجرت به سایر کشورهامشکل دیگری که در میان هزاره‌های کویته‌ پاکستان وجود دارد، مهاجرت گروهی و دسته‌جعمی آنان به کشور‌های اروپایی و غیر اروپایی(بهار ملک) است. مهاجرت هزاره‌ها از سرزمین شان به کشور‌های دیگر باعث شده است، که هر روز بر چشمان طماع بر اموال، دارایی و املاک هزاره‌ها افزایش می‌یابند و تنها راه بدست گرفتن و به تصرف در‌آوردن آن‌ها را در خشونت، کشتار و ترور محاسبه می‌نمایند. بنابراین مهاجرت گروهی و دسته‌جمعی هزاره‌ها از شهر کویته موجب شده است که روحیه‌ای سودجویی و تملیک اموال و املاک هزاره‌ها، در میان گروه‌های قومی، گروهی و مذهبی اهل‌سنت تحریک شوند. به نظر می‌رسد که تنها راه مقابله با گروه‌های سودجو، تخریب‌گر و تروریسم، وحدت، مقاومت و ایستادگی، و حضور همیشگی و قدرتمند در شهر کویته است که می‌توانند نقشه‌های شوم آنان را خنثی نمایند.
نویسنده: احمد رمزی
منبع: غرجستان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر