در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۱ خرداد ۹, سه‌شنبه

پُفی، سمت روشن یک عصر تار



 

پُفی درین میان مناسب ترین رقص و در عین حال قوی ترین زبان میتافور وجدان نا آرام و در بند دخترکان هزاره ی ظهور کرده که از یکسو توسط امیران به بردگی فروخته شده و از سوی دیگر، الهیات رسمی حتی بیرون زدن پیچه های شان را جرم نا بخشودنی انگاشته...

علی عارفی
پُفی1، نام آشنای است برای پیران مردم هزاره. برای پدران و مادران ما که دست های پینه پینه، صورت های چروکیده و قدهای کوتوله ی شان روایت گر سیاه ترین صفحه ی تاریخ است. روایت گر سالیان دراز نابرابری، اختناق، قتل عام ها و انواع هرج و مرج های اجتماعی. پُفی اما نامی است فراموش شده  برای نسل نوی که خود بر مصیبت بودای شان گریسته اند.
هرچند وجدان آشفته ی جامعه ی که  از یکسو خاطره ی تراژیک مرگ شیرین اش را در خاطر دارد و از سوی افق نقره گون بامیانش از خاکستر استخوان های «بودا» تار است، به دالان مرگ و شکست ی میماند اما داستان به هیچ وجه تمام نشده ، روح سرکش و نافرمان این جامعه همه وقت در تکاپوی خلاقه ی کاستن از رنج و درماندگی و یا حد اقل تکثیر این زندگی از دست رفته در قالب هنر بوده است.
 پُفی درین میان مناسب ترین رقص و در عین حال قوی ترین زبان میتافور وجدان نا آرام و در بند دخترکان هزاره ی ظهور کرده که از یکسو  توسط امیران به بردگی فروخته شده و از سوی دیگر، الهیات رسمی حتی بیرون زدن پیچه های شان را جرم نا بخشودنی انگاشته. پُفی با انتخاب زبان خاص خودش که همان غمبور زدن به کمک لبها و هوای شُش است بدون کمک ضرب آهنگ و صدا توانسته این عصر را  به زبان بسته روایت کند، عصر سرکوب دینی و بیداد اجتماعی.
اگر رقص را نه تنها نمایش حرکت های موزون و زیبا بنگریم و آنرا از تفسیر دینی و میتولوژیک اش که تعریف سمبولیک از رقص بدست میدهد خارج کنیم، به روایت هنر هندو که «رقص شیوا» را نشانه ی حرکت موزون عالم هستی دانسته و معنی آنرا تا حرکت سیارات و ستارگان تعمیم داده است،  پُفی، با همان اجرای کلاسیک اش که با چرخ زدن های دختران نوجوان، بالا و پایین حرکت دادن دستمالهای رنگارنگ و غمبور زدن ها همراه است، زبانی اعتراض را تداعی می کند که بازگوی فجایع ناگفته و مکتومی سالیان سیاه است، سالیان تلخ زندگی هزاره ها تحت سلطه ی دو دیو  حکومت و ملای مسجد.
پُفی هرچند از نظر فورم و نحوه ی اجرا خیلی ساده به نظر می رسد اما هرگاه  به واقعیت های اجتماعی هول انگیز و فاجعه آمیز هزاره ها، محرومیت ها  و تلاش الاهیات حاکم برای زوال هنر در کل و به حاشیه راندن مطلق زن از حوزه ی هنر به شکل خاص آن ، همچنان پیوند تقریبا گسست ناپذیری هنر با مسائیل ازین دست در زندگی آدمی توجه کنیم، پُفی را می توانیم مجموعه ی از حرکات موزون و زیبای عصیانگرانی بدانیم که به رغم تاکید محافظه کارانه  ی اربابان دین، تمام این دردها را در گلوی خفه ی شان فریاد می کشند ، به این حوزه ی ممنوعه ی وارد شده و می کوشند  کالبد بیجان هنر را از بند  این هیولا نجات دهند.
سالیان نه چند دور و قبل از گسترش زبان نوشتاری در هزاره جات دخترکان جوان که بعضی های شان به زنان سالخورده ی امروز تبدیل شده اند و چیزی جز عقده ی تلنبار شده ی گذشته را ندارند برای بیان  احساسات سرکش و تمایلات غریضی شان پُفی را برگزیده، خاموشی محض زمان را شکسته و با اجرای حرکات ظریف بدنی  قرارداد های مرسوم را درهم شکستند. شاید به گفته ی سارتر سرنوشت آدمی همین است، پناه آوردن به گوشه دنج بنام آزادی و فرار از تاخت و تاز دنیای خارج و همه فشارها آن.
پُفی که به صورت انفرادی و جمعی اجرا می شد و با جنبش های اکرباتیک، حرکات ظریف دست، پا و کمر  همراه بود، در همان سیاه خانه ها و طوی خانه های قدیم جاغوری و مناطق از هزاره جات که در آن مرسوم بود دفن و گور شد و هیچگاه فرصت همتایان اتن و دیگر رقص های محلی افغانستان را برای رشد نداشت. با این حال نمی شود آنرا از یاد برد. نمی شود روی گذشته ها مان سرپوش مانده و ساده از کنار آن رد شد. همانطوریکه نمی شود چهل دختران را از یاد برد و شیرین را خاطره های مان کنار گذاشت. زیرا اینها متیفهای قهرمانی و روحیات ایلی جامعه ماست که می شود برآن بالید.
شناخت رقص برای شناخت نحوه ی زندگی هر مردم ، باورها و شرایط فرهنگی زمان آنان حایز اهمیت است، زیرا رقص بستگی به خصوصیات وشرایط منطقه ی داشته و فرم های آن حتی نظر به جغرافیا و فولکور مردم تغییر می کند. مثلا رقص مناطق سردسیر شامل حرکت های تند و قوی بوده در حالیکه رقص مردم مناطق گرم سیر شامل حرکت های نرم، روان و سلیس میباشد. بنابرین شناخت دقیق پُفی که در حد یک تحقیق کاملا مستقل می باشد قطعا به شناخت مردم هزاره کمک خواهد کرد.


  • 1- پُفی یا غمبور رقص فولکوریک هزاره ها که در مناطق مرکزی افغانستان مروج است.
منبع: افشار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر