در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۱ خرداد ۸, دوشنبه

بررسی دوبیتی های هزارگی



متن زیر سخنرانی پژوهشگر توانای کشورمان محمدحسین فیاض است که در همایش دانشجویی «بررسی دوبیتی های محلی افغانستان» در محل دانشگاه تهران ارائه گردید. این همایش به مناسبت بزرگداشت هنرمند فولکلور هزارستان «صفدر علی مالستانی» از سوی مجمع دانشجویان افغانستان(فدا) برگزار شد...

بررسی دوبیتی های هزارگی
متن سخنرانی استاد محمدحسین فیاض
در نشست بررسی دوبیتی های محلی افغانستان
با سپاس از عزیزان دانشجوی افغانستانی دانشگاه تهران که زمینه این نشست صمیمی و مهم را فراهم نمودند. ابتدا یاد و خاطره مرحوم «صفدرعلی مالستانی» که محفل به یاد او برگزار شده است را گرامی‌ می‌دارم و از خدای بزرگ برای همگان توفیق و برای ایشان غفران و رحمت را آرزومندم.
یادی از صدای آبه میرزا
بسیار کوتاه و زیبا نوشته بودند: «صدای آبه میرزا مُرد اما خودش زنده است.» بله، حقیقت همین است «صفدر علی مالستانی» کسی بود که صدای آبه میرزا را جاویدانه کرد و نام این خانم هنرمند افسانه‌ای را درون خانه هزاران افغانستانی برد. جدا از این که مرحوم صفدرعلی مالستانی کی بود و چگونه زیست که باید جدا گانه بحث شود ـ، باید به این پرسش پاسخ گفت که آیا آبه میرزا آواز خوانده یا نه؟ چرا آهنگ‌های صفدرعلی به آهنگ‌های آبه میرزا شهرت یافت؟ بنده پنج سال پیش در مقاله‌ای به این موضوع، مفصل پرداخته بودم و فشرده این نوشته که می‌تواند پاسخ کوتاهی بر این مطلب باشد را عرض می‌کنم. با وجود انکارهای که اخیراً در برخی نوشته ها راجع به آوازخوانی آبه میرزا صورت‌گرفته، به نظر بنده به چند دلیل آبه‌میرزا آواز خوانده و ابداع سبک شهرت‌یافته به نام او از خودش می‌باشد:
  • دوستانی بسیاری گفته‌اند که در محافل خانوادگی، آبه میرزا به تنهایی گاه با پسرش میرزا و گاه با دیگر اعضای فامیل آواز می‌خوانده. است.
  • یکی از هم محله‌های آبه میرزا که با او و خانواده‌اش از نزدیک آشناست در گفت و گویی با این جانب گفت: «پیش ار انقلاب [حدود چهل سال پیش] از آبه میرزا یک کاست به صورت محدود منتشر شد اما به دلیل مخالفت‌های خانواده و بگو مگوهای که بین مردم صورت گرفت، به زودی جمع شد.
  • پیش از این که آهنگ‌های صفدرعلی به نام آبه میرزا شهرت یابد، قطعاً صدا و نام آبه‌میرزا در اذهان عامه وجود داشته است که با این سابقه‌ی حضور دهنی، آهنگ‌های صفدر به نام دلارام آغی، دختر مالستانی و آبه‌میرزا شهرت یافته است؛ مسلّم است که هیچ امری در دنیا، خود به خود و بدون پیش‌زمینه اتفاق نمی‌افتد.
  • جالب این که در اوایل، خود مرحوم صفدرعلی نیز هیچ تلاشی در راستایی دفاع از صدای خودش انجام نداده و پس از سالها در اوّل برخی از کاستهایش گفته که این آهنگ توسط صفدرعلی مالستانی و به سفارش فلان و در خانه فلان شخص اجرا شده.
  • از گذشته‌های دور در هزارستان و به خصوص در مالستان در محفلهای خانوادگی، عروسی‌ها و شب‌نشینی‌های مختلف، آوازخوانی فردی و گروهی صورت می‌گرفته و این سنت هنوز کم و بیش ادامه دارد. بنابراین، آوازخوانی آبه میرزا در چنین محافل بیسار امر طبیعی است و بعید نیست که آبه میرزا مبتکر سبک مخصوص به خودش باشد و صفدر علی این سبک را بال و پر داده و جاویدانه ساخته است.
اکنون نیز دو سه کاست از چند دختر جوان مالستانی در بین مردم هست که یک نفری و دو نفری خوانده‌اند.
به هر حال هیچ دلیل قانع کننده ای وجود ندارد که ما آوازخوانی آبه‌میرزا را انکار کنیم. به جاست که از او به عنوان یک زن هنرمند تجلیل نموده و او را به عنوان ابداع کننده سبک مخصوص به خودش بشناسیم که صفدرعلی آن را به اوج رسانده و بال و پر داده است.
  • نگاه تاریخی
 آبه میرزا، قربانی سنت حاکم بر جامعه و روزگار جوانی اش هست. در آن روزگار صدای زن مطلقاً تحریم بود _ همچنان که امروزه نیز از دید مذهبی چنین است_ و به زن به عنوان یک ابزار نگاه می‌شد که وظیفه‌ی او تنها، کلفتی، بچه‌داری و تأمین نیاز شوهر بود. در چنین شرایطی بسیار طبیعی است که زنی به نام آبه‌میرزا نتواند قد برافرازد. از سوی دیگر چه لزومی دارد که با احساسات میلیونها انسان که بیش از سی سال با صدای این شخصیت افسانه‌ای زیسته‌اند، بازی شود؟ عجیب است در تاریخ کشور ما قهرمانهای افسانه‌ای را ساختند که هیج وجود خارجی نداشتند و حالا ما متأسفانه در جهت مخالف حرکت می‌کنیم و آبه‌میرزا و صدای او که وجود حقیقی و خارجی دارد را انکار می‌کنیم!
نقش آواز خوانان هزاره در حفظ ادبیات فولکلوریک
بدون تردید آوازخوانان محلی در جهت حفظ ادبیات فولکور هزاره‌ها نقش بیسار مهم داشته‌اند و خواهند داشت. زیرا ادبیات و تاریخ هزاره‌ها شفاهی بوده و سینه به سینه انتقال یافته است. تنها در سه دهه‌ی اخیر است که کتابهایی نوشته شده و برخی از این ادبیات، ترانه‌ها و مخته‌ها ثبت و ضبط شده‌است. در این میان چنان نقش آوازخوانان، پر رنگ است که می‌توان ارتباط تنگاتنگ ببین موسیقی هزارگی و دوبیت‌های هزارگی را کاملاً حس کرد؛ تا آن جا که اگر دمبوره نوازان و آهنگهای آن ها نبود، به طور قطع بخش وسیع آثار مکتوب دوبیتی‌های هزارگی نبود. آقای خاوری در مقدمه کتابش می‌گوید:
«يك عده از كساني كه بشترين كمك را در گردآوري اين دوبيتي‌ها به من كردند، هنرمندان دنبوره‌نواز بودند. كساني كه آب از سرشان گذشته و كفرشان از ابليس مشهورترند. دنبوره‌نوازان بنا به اقتضاي هنرشان دوبيتي زياد مي‌دانند. به اين جهت براي يك پژوهشگر فرهنگ عاميانه مي‌توانند وسوسه‌انگيز باشند. علاقه به دوبيتي و دنبوره مرا به ديدار اين هنرمندان در نقطه‌هاي مختلف كشاند. از دورترين گاوداريها و مرغداريها در حومة شهرهاي ايران‌، تا مزار و كابل و باميان‌. در اين سير و سلوك‌، محضر بسياري را درك كرده‌ام‌، از مشهورترين شان گرفته تا گم نام‌ترين شان‌
شايد بيشترين بهره‌اي كه من برده‌ام از نوارهاي دنبوره نوازان باشد. به جرئت مي‌توانم بگويم كه اكثر نوارهاي دنبورة هزارگي را گوش كرده‌ام‌. اكثر دوبيتي‌ها را به كرات از زبان چندين خواننده شنيده‌ام‌. من در ثبت بهترين صورت وسواس زيادي داشتم‌؛ به همين خاطر مي‌توانم بگويم كه دوبيتي‌هايي كه برگزيده‌ام جزء سليس‌ترين و سالم‌ترين و ناب‌ترين دوبيتي‌هاي هزارگي است‌. خوانندگاني كه من نوار آنها را گوش داده‌ام و از دوبيتي‌هايي كه خوانده‌اند در اين كتاب استفاده كرده‌ام‌، عبارتند از: سرور سرخوش‌، صفدر توكلي‌، سيد انور آزاد، صفدر خيرعلي‌، خليفه خان محمد، صفدر مالستاني‌، امان يوسفي‌، همايون لعلي‌، صادق شهرستاني‌ و...» [1]
شکل و محتوای دوبیتی های هزارگی
باور من این است که انسانهای زیادی به خصوص مردم هزاره ذاتاً شاعر به دنیا می‌آیند و در برخی، ذوق شعرگویی به زودی خود را نشان می‌دهد و در برخی دیرتر. آسان ترین راه بروز این استعداد و نمود این ذوق در قالب دوبیتی بروز پیدا می‌کند. لذاست که هرکسی به اندازه توانمندی خود از یک چوپان بی‌سواد گرفته تا یک باسواد مکتب رفته در این عرصه، هنرنمایی کرده و احساسات خود را بروز داده‌اند. دوبیتی، قالب دسترس برای همه است و «صنايع و تكلفات لفظي و معنوي در آنها ديده نمي‌شود. به همين حكم است كه خالق دوبيتي هرچه دل تنگش مي‌خواهد مي‌گويد؛ عريان و بي‌سانسور. نه نامي دارد كه در بند آن باشد، نه موقيعيت اجتماعي كه هراس از دست دادنش را داشته باشد؛ فقط دلي دارد كه عاشق است و او نيز گرفتار دل‌. هر جا دل بخواهد مي‌رود و هر چه دل بگويد مي‌گويد. اين است كه حديث عشق‌، بين حكايت و شكايت و غم و شادي در نوسان است‌
دوبيتي‌هاي هزارگي نيز به حكم كلي دوبيتي‌، از محبوبيت بالايي در بين هزاره‌ها برخوردار است‌. آنها لحظه‌هاي غم و شادي خود را با دوبيتي سپري مي‌كنند. دوبيتي بازتاب دهندة زيباترين دلبستگي‌ها و آرزوهاي آنهاست. دوبيتي‌ها مثل ديگر ژانرهاي ادب عاميانه‌، هنوز در قيد كتابت نيامده‌؛ تنها حافظ و ناقل آنها سينه‌هاي مشتاق مردم‌؛ اعم از زن و مرد، فقير و غني و پير و جوان بوده است‌. دوبيتي از ميان ديگر آفريده‌هاي ذوقي هزاره‌ها، داراي دردناكترين و رنجناكترين قصه است‌؛ قصه ممنوعيت مذهبي كه هميشه و همه جا دامنگيرش بوده است‌. قصه بي‌مهري كساني كه روزي به آن مهر مي‌ورزيده‌اند. در جامعه مذهبي هزاره‌ها دوبيتي ميوة ممنوعه‌اي بوده كه بايد از آن پرهيز مي‌شده است‌؛ اما طبع تسليم‌ناپذير انسان او را به سويش كشانده و به بهره‌مندي تشويقش نموده است‌. دوبيتي صدايي بوده كه از ذهن و زبان همه به گوش مي‌رسيده‌، ولي كساني كه نامشان با دوبيتي پيوند خورده‌، دنبوره‌چي‌هايند. دنبوره‌ آلت موسيقي هزاره هاست‌. موسيقي هزارگي به حكم سادگي‌ِ كه دارد نمي‌تواند بي كلام باشد. نوازندة دنبوره بايد كلام را با موسيقي چون شير و شكر بياميزد تا هم نواي دنبوره‌اش دوام پيدا كند و هم لذت كلام حاصل آيد؛ و چه كلامي بهتر از دوبيتي‌!» [2]
محتواي مضموني دوبيتي‌ها عبارتند از وصف معشوق‌، هجران‌، گلايه‌، قدرنشناسي معشوق‌، عذر و التماس‌، آرزوي وصل و ديدار، شكايت از زمانه‌، شكايت از اطرافيان‌، شرم از تنگدستي‌، اظهار صداقت و اخلاص به محبوب و شكايت از سختي روزگار و كار.
شاخصه های دوبیتی های هزارگی
  • بداهه گویی
از نکات جالب ادبیات فلکلور و عامیانه ـ به ویژه دوبیتی‌های هزارگی ـ این است که تعداد زیادی از آن‌ها در مقام گفت و گو و مناظره، بداهه گفته شده است. در این گفت و گوها، متناسب با اقتضای حال، مسائل مختلف مطرح شده است. به این نمونه ها توجه فرمایید:
کویک آله گگ نذر بیبییه
جان آبیبوگی دل تو در کیه؟
آلی آبیازی تورای خو نگی
دلمه ده شوی نیه ده آشوقیه
یا این گفت و گو که بین دو دختر سید مطرح شده:
دختر اولی:
سری کوه بلن سیم و ستاره
طلبگارم شوده مرد هزاره
سون رویش ببین بینی نداره
سون پایش ببین چپلی نداره

دختر دومی:
سر کوه بلن سیم و ستاره
طلبگارم شوده مرد هزاره
جوان کاکه است پروا نداره
سرم آشیق شوده چاره نداره

و واکنش جالب مرد هزاره:

دنیا بی آشوقی مزه نداره
آشوقی کته و ریزه نداره
بیا او دختر زیبای پیرجان
آشوقی سید و آزره نداره
  • عدم محدویت واژگانی
در گویش هزارگی، قابلیت‌های زیادی وجود دارد که دست شاعر را در سرایش باز می‌کند؛ زیرا فعلها به گونه های مختلف استفاده می‌شود. مثلاً فعل «می شود» در زبان فارسی در گویش هزارگی به سه صورت: موشونه، موشه و میشه استفاده شده است. جالب است که دایره واژگانی در این گویش، محدود نیست و حتی گنجینه واژگانی گویش هزارگی بیشتر از ذخایر واژگانی زبان فارسی است، زیرا این گویش توانسته است از هردو زمینه استفاده لازم را ببرد.
کسی گفته بود: «آبه خوره زیارت‌دلجی کدوم.» وقتی به کلمه «زیارت‌دلجی» نگاه نمایید می‌بینید که از چه توانمندی و ایجاز برخوردار است! شما با یک جمله در این جا منظور خود را رسانده‌اید. اما همین جمله را اگر با زبان فارسی بگویید، ناچارید با دو جمله منظور خود را بیان کنید.«مادر خود را بردم به زیارت و او زیارت کرد.»ممکن است گفته شود جمله «مادرم را به زیارت بردم» همان منظور را برساند اما در پاسخ باید گفت: این احتمال وجود دارد که ممکن است به زیارت رفته باشد ولی زیارت نکرده باشد. اما کلمه «زیارت‌دلجی» مطلب را با ایجاز تمام می‌رساند. باتوجه به این فرصت، دست شاعر دوبیتی‌ها و ترانه‌های هزارگی باز است و به خوبی چنین شاعری می‌تواند در قافیه ها، ردیف ها و اوزان مختلف از این زمینه استفاده بهینه را ببرد.
  • سادگی و صمیمیت
دویبتی‌های هزارگی از آن جا که دوبیتی مردمی است، این دوبیتی‌ها از سادگی، صمیمیت و روانی سرشار است. به همین خاطر است که در محاورات مردم این دوبیتی‌ها و ضرب‌المثل ها نقش خاصی دارند. شما اگر به محاورات مردم توجه نمایید می‌بینید بخش زیادی از این گپ و گفتارها را دوبیتی‌های محلی و ضرب المثل ها تشکیل می‌دهند.
4 - قابل دسترس بودن برای همه
وزن دوبیتی، وزن روان و قابل دسترس برای همه می‌باشد. به همین خاطر است که مناسب‌ترین وزن برای زمزمه‌های تنهایی و آوازخوانی برای افراد مختلف است. سرزمین هزارستان به دلیل کوهستانی بودن و داشتن اقتصاد کشاورزی فرصت‌های زیادی را برای چوپانان و کارگران در گوشه گوشه این سرزمین ایجاد کرده است تا افراد لحظات تنهایی خویش را با دوبیتی خوانی ها پُر نمایند. و این فرصت، برای حفظ این دوبیتی‌ها و انتقال آن به نسلهای بعدی بهترین زمینه را ایجاد کرده است.
نکته پایانی
با توجه به نکاتی که عرض شد گویش هزارگی، توانمندی بسیاری را دارد و این ظرفیت در آن هست تا ادبیات آن از عمق و احساس بیشتر برخوردار شود. از سویی، این گویش، نماد هویت ماست. جا دارد که شاعران و نویسندگان ما بیشتر بدان اهتمام ورزند. ما به عنوان قومی که نزدیک به ده میلیون جمعیت داریم و در تمام روابط اجتماعی خویش با این لهجه، احساسات و عواطف خویش را به همدیگر منتقل می‌کنیم، جا دارد که ضرب المثل‌ها، ترانه‌ها، مخته‌ها، لولّی‌ها، مرثیه‌ها و اشعار عامیانه خود را مکتوب نماییم و تلاش نماییم این ذخایر فرهنگی ما شناسنامه دار شود و استعداهای موجود ما به این سمت و سوها جهت داده شود. من متاسفم که شاعران امروز ما گویا خجالت می‌کشند به این گویش شعر بگویند و ظرفیتهای شعر امروز فارسی را در این گویش نیز به کار گیرند!
در پایان چند دوبیتی تازه سروده شده به نام «دهقانی» را به خوانش می‌گیرم و رفع زحمت می‌کنم:
1
بیا که رسم دهقانی کنی مو
مزاق، راستی پنهانی کنی مو
لبِ جلگه بوری بیگا و صبا
گله ماهی ره مهمانی کنی مو
2
رسمِ خوبا جوان و پیر نداره
توغ دیغو پیاز و سیر نداره
خکباد، خکشو دهقانی شی صدقه
المک، چلمگ پنهانی شی صدقه
3
کار دیغو که شاو و روز نداره
رنج و زامت شی سوخت و سوز نداره
وقتی موره که بیرخونده بگیره
توره گلشا و گلافروز نداره
4
مه قربان دیغو و نوع توغش
مه قربان غذای بین قوغش
تمام زرق و برق شار و نانش
فدای نیشهی یک نان و دوغش
5
نشینی پشت میزت، نامه اوّل
به ترکستان روی، برنامه، اوّل
ولی یک پندِ دهقانی بوگویوم
خدا و آب و نان، پیژامه اوّل.
منبع: جمهوری سکوت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر