در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۰ بهمن ۱۴, جمعه

نیم نگاهی به تاریخ هزاره های پاکستان؛ «بخش 7»



علاوه بر هزاره های شیعه، جماعتی از هزاره های دورگه، بنام «چَچ هزاره » در ایالت پشتونخواه خیبر(سرحد) واقع در شمال شرق پاکستان و در منطقه بنام «ضِلع هزاره» سکونت دارند، که مذهب اکثریت شان سنی بوده و به زبانهای «پشتو» و «هندکو» صحبت می کنند. شوربختانه در مورد منشأ نژادی، پیشینه ای تاریخی و ساختار اجتماعی «چَچ هزاره» اطلاعات چندانی در دست نیست...

حضور هزاره ها در دیگر شهر های پاکستان

•1)   پاراچنار

این شهر که یکی از شهرهای مهم ایالت سرحد یا پشتونخواه خیبر به شمار می رود، در منتهی الیه شمال شرق پاکستان در نزدیکی مرز افغانستان قرار داشته و یکی از مراکز مهم شیعیان در پاکستان به شمار می رود. پاراچنار یا پاره چنار در منطقه کوهستانی و در محاصره کامل پشتون های سنی مذهب متعصب، اکثریت پیرو اندیشه افراطی وهابیت، قرار دارند. هزاره های مقیم این شهر در حدود 700 خانوار اند[1]، که در کنار شیعیان توری، بنگش و... از گذشته های دور تا کنون، زندگی خوب و موفقی داشته و به «هزاره کُرُم[2]» مشهوراند.
در میان مردم این سرزمین، زندگی چنان با مذهب عجین شده که با وجود اختلاف نژادی، زبانی، تفاوت در چهره؛ اختلاط زیادی در مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی و... میان هزاره ها و دیگر شیعیان صورت گرفته، طوریکه شعار آرمانی «الشیعه ملت واحده» در این دیار تحقق عینی یافته است. فشار دایم از سوی همسایه های سنی و وهابیان افراطی، باعث اتحاد و همدلی بیشتر ایشان شده و بارها جنگ های خونین و کشتارهای وحشیانه را تجربه کرده اند. اما، با هماهنگی و انسجام عجیب و غیرقابل باوری، از شهر و منطقه شان به خوبی دفاع نموده و مهاجمان را بارها، با شکست های خفت باری روبرو نموده، به عقب رانده اند.

•2)   کراچی

شهر کراچی مرکز ایالت سند پاکستان و مهمترین مرکز تجاری و بزرگترین بندر این کشور به شمار می رود. این شهر که در منتهی الیه جنوب پاکستان قرار دارد، یکی از مراکز مهم شهری و از سکونتگاه های مرکزی شیعیان پاکستان نیز شمرده می شود. هزاره ها در محله های مختلف این شهر سکونت دارند، که بیشتر شان به شغل های تجارت، کارآزاد در بازار، کارمند ارتش، کارمند دولت و... مشغول اند. محله های هزاره ها عبارت اند از: «حسین گوت» در مرکز شهر واقع در گلشن اقبال نزد سفاری پارک؛ «مِنگاپیر» در غرب شهر کراچی؛ محله «قصبه»؛ شهرک «هزاره کالونی[3]»؛ شهرک «جعفرطیارکالونی»؛ و نیز در شهرک های کزری، ناظم آباد، کلفتن و... صدها خانوار از هزاره ها زندگی می کنند.

•3)   حیدر آباد

این شهر یکی از شهرهای مهم ایالت سند بوده و در نزدیکی بندرگاه کراچی مرکز این ایالت قرار دارد. هزاره ها در این شهر در دو محله، حیدرآباد و لطیف آباد زندگی می کنند و بیشتر شان به شغل تجارت و دوکانداری و بعضاً به کارگری مشغول اند. در روستاهای این ایالت در مناطق: سانگهر، نواب شاه و موسی گوت نیز هزاره های زیادی زندگی می کنند، که بیشتر شان کشاورز بوده و با زمینداری و دامداری(رمه داری) روزگار می گذرانند. اما، از تعداد دقیق این جماعت، اطلاعات زیادی در دست نیست.

•4)   شهر مَهچ

این شهر یکی از شهر های ایالت بلوچستان بوده و در 35 کیلومتری جنوب شرقی کویته موقعیت دارد. شهر مَهچ در نزدیکی معادن مشهور ذغال سنگ این ایالت، بنا شده و شغل بیشتر ساکنان این شهر استخراج و خرید و فروش ذغال سنگ می باشد. در این شهر بیش از صد خانوار از  مردم هزاره سکونت دارند، که مسجد و امامبارگاه اختصاصی خود دارند. هزاره های شهر مهچ از ده ها سال پیش تا سالهای اخیر در امنیت به سر برده و زندگی نسبتاً آرامی داشتند. اما، طی سالهای اخیر با اوجگیری حملات تروریستی به هزاره ها، این جماعت نیز مورد یورش های کور و افراطی وهابی ها قرار گرفته و افرادی بی گناهی را از دست داده اند، که از مهمترین این شهدا میتوان از تیکدار محمد جان شهید یکی از شخصیت های سیاسی- اجتماعی هزاره های شهر مَهچ، نام برد که توسط باند ترورستی سپاه صحابه به شهادت رسیدند. 

•5)   لورلائی

این شهر یکی دیگر از شهر های ایالت بلوچستان بوده و در 200 کیلومتری شمال شرق شهر کویته موقعیت دارد. اکثریت ساکنان این شهر از قوم پتهان(پتان) یا پشتون اند. اما، تعداد زیادی از هزاره ها نیز در این شهر سکونت دارند، که سالهای متمادی با دیگر اقوام زندگی مسالمت آمیزی داشته اند. شغل بیشتر هزاره های این شهر تجارت، دوکانداری و کارگری است. هزاره های لورلائی مسجد و امام بارگاه اختصاصی خود را دارند و در انجام مراسم های عبادی و شعایر مذهبی شان، آزاد اند. البته، زیستگاه هزاره های ساکن بلوچستان، به این شهرها محدود نبوده؛ بلکه، به طور پراکنده و اندک در دیگر شهرها و شهرک های ایالت بلوچستان همچون: سنجاوی، دوکی، جعفرآباد، ژوپ، مسلم باغ، ارنایی، تربت، خُضدار، لسبیله، سبّی، دهادر، دیره مرادجمالی، اوسته محمد، صحبت پور، دیره الله یار، نوشکی، دالبندین، تفتان و... نیز سکونت دارند. بیشتر هزاره های ساکن این شهرها و شهرک ها؛ یا کارمند دولت، فوج، پلیس و ملیشه بوده و یا به پیشه های دوکانداری، هوتل داری، موچی گری(کفش دوزی) و... مشغول اند.

•6)    دیگر شهرهای پاکستان
علاوه بر شهرهای مذکور، هزاره ها تقریباً در سراسر پاکستان پراکنده بوده و در دیگر شهر های بزرگ و کوچک این کشور همچون: اسلام آباد، لاهور، پیشاور، راولپندی و... نیز زندگی میکنند. یکی از چهره های مشهور و بین المللی هزاره پاکستان مرحوم نصرت فتح علی خان موسیقی دان و قوالی خوان پرآوازه این کشور بود که در شهر لاهور مرکز ایالت پنجاب پاکستان سکونت داشت. به تصریح خود ایشان گویا جد بزرگ شان از هزاره های منطقه بهسود هزارستان بوده و پیش از عصر عبدالرحمان خان به هند بریتانوی مهاجرت و در شهر لاهور سکونت یافته بودند[4].
چَچ هزاره
 علاوه بر هزاره های شیعه، جماعتی از هزاره های دورگه، بنام «چَچ هزاره[5]» در ایالت پشتونخواه خیبر(سرحد) واقع در شمال شرق پاکستان و در منطقه بنام «ضِلع[6] هزاره» سکونت دارند، که مذهب اکثریت شان سنی بوده و به زبانهای «پشتو» و «هندکو» صحبت می کنند. شوربختانه در مورد منشأ نژادی، پیشینه ای تاریخی و ساختار اجتماعی «چَچ هزاره» اطلاعات چندانی در دست نیست؛ ممکن است این جماعت، از بازماندگان هزاره های مغول بوده و در زمان مغولان هند در این مناطق سکونت یافته باشند[7]. اما، از جانب دیگر، تردیدی نیست که چنگیز خان اصلاً از رود سند عبور نکرده و نیز در منابع تاریخی عصر مغول و ایلخانان، هیچ گزارشی در مورد سکونت یک هزاره(هزار نفر) از سپاه مغول در این منطقه داده نشده است.
در این راستا، عبدالحی حبیبی پژوهشگر مشهور کشور، معتقد است که روزگاری هزارستان کنونی تا ماورای اباسین، دامنه های مهابن، هری پور، ابیت آباد، کاغان، پکلی و تاسراشیبی های وادی کشیمر(ضلع هزاره کنونی) گسترده بوده است[8]. اگر این نظریه درست باشد، «چَچ هزاره» میتواند بخشی از هزاره های هزارستان باشد؛ پس، باید شباهت های اندکی میان ایشان و دیگر هزاره ها وجود داشته باشد؛ درحالیکه، شوربختانه شباهت قابل توجهی میان ایشان و دیگر هزاره ها وجود ندارد. اگر اینان از هزاره های هزارستان باشند، نه تنها زبان؛ بلکه، فرهنگ، مذهب و تمام ویژگی های قومی و ملی هزارگی شان را متأسفانه، از دست داده اند. از نظر ساختار فزیکی، شکل و قیافه نیز تغیرات فروانی یافته اند و شباهت چندانی با هزاره های کنونی ندارند[9].
ممکن است، این جماعت از بازماندگان سپاه «تیموریان» یا همان «بابریان» هند باشند، که هنگام تسخیر هند، برای حفظ ارتباط با پایتخت تابستانی بابریان(کابل)در این منطقه سکونت داده شده اند. ولی، در منابع عصر بابری بویژه در «بابرنامه» از سکونت یک هزاره از سپاه ایشان در این منطقه سخنی به میان نرفته است. البته، درگذشته تفاوت های آشکار فرهنگی، زبانی، مذهبی و نیز جداافتادگی و دوری راه؛ ارتباط دیگر هزاره ها با «چَچ هزاره» را، سخت و دشوار کرده بود. به همین دلیل، تا کنون پژوهش کامل و کافی در مورد نژاد، تاریخ، فرهنگ، ارتباط یا عدم ارتباط ایشان با دیگر هزاره ها، صورت نگرفته است؛ بلکه، آنچه حاج کاظم یا دیگران در مورد «چَچ هزاره» نوشته اند، بیشتر در حد حدس و گمان بوده و قطعی نیست!. شاید هم اشتراک ایشان با دیگر هزاره ها تنها همان اشتراک در اسم(هزاره) باشد و بس!. بنابراین، جای یک پژوهش جامع و همه جانبه در این مورد، خالیست که بقول معروف:«گاو نر میخواهد و مرد کهن!».

اوضاع سیاسی اجتماعی، هزاره های پاکستان

ظاهراً نخستین حزب هزارگی، با رویکرد سیاسی- اجتماعی، با نام«تنظیم نسل نو هزاره مغل» در دهه پنجاه خورشیدی، با اشتراک تمام شخصیت های علمی، سیاسی، بزرگان و متنفذین مذهبی و ملی هزاره های پاکستان، پایه ریزی گردید. گویا هدف اصلی بنیانگذاران این حزب، تنظیم امور داخلی هزاره ها و نیز دفاع از حق این قوم در سطح کلان کشوری بوده است. اما، خیلی زود میان «ملّی گرایان» و «مذهبی ها» اختلاف افتاد و حزبی که قرار بود ضامن اتحاد و یکرنگی هزاره ها باشد، باعث نفاق و دو دسته گی ایشان شد، در نتیجه جامعه هزاره از هر دو هدف بازماند. در نهایت ملّی گرایان جلو افتاده و با تصرف ساختمان تنظیم، آنرا برای همیشه در اختیار گرفتند.
 خوب است بدانیم که پیش از ساخت مجموعه ساختمان کنونی «تنظیم»، میان یزدانخان اسکول و جامعه امام صادق(ع)؛ در علمدار رود(خیابان علمدار)، هزاره ها به جز مساجد و امامبارگاه ها، جایگاه مستقلی برای تجمع های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... نداشتند، تا اینکه یک خانم ایرانی بنام «خدیجه محمودی» هنگام سفر به کویته، با انگیزه ای کمک به شیعیان هزاره، جای ساختمان کنونی تنظیم را خریداری نموده، مصارف ابتدائی ساخت آنرا نیز می پردازد. بدین صورت تعمیر کنونی تنظیم بنیانگذاری و اندک اندک ساختمان آن به شکل کنونی ساخته شد. لذا، به پاس خدمات این خانم خیرخواه، خادم، مذهبی و فرهنگ دوست؛ سالن نشست های این مجموعه یا «هال تنظیم»، به نام ایشان نام گذاری و به «خدیجه محمودی هال» شهرت یافته است.
 شوربختانه بدین صورت جامعه هزاره، به دو گروه «ملّی گرایان» و «مذهبی ها» انشعاب یافتند. همزمان بدلیل های متعددی همچون: ناپخته گی سیاسی، ناآگاهی اجتماعی، بکارگیری اغراض قومی، بقأ سنت های قبیله ای و دهاتی، ناآگاهی به چم و خم زندگی شهری، خودخواهی ها، لجاجت، حسادت و رقابت منفی سران جامعه هزاره؛ تبلیغات مغرضانه و منفی بر ضد همدیگر را، آغاز نموده، به اوج رساندند!. تداوم همین تبلیغات مغرضانه، بیش از پیش میان این دو دسته مهم جامعه هزاره، فاصله انداخت! تا جایکه اثرات منفی و گسترده ای آن، هنوز بر جبین جامعه رنجور و رنجبر هزاره، مشهود است.
 سالها بعد جمعی از دانشجویان ملی گرائی هزاره، از درون تنظیم سربرآورده و حزب جدیدی را با ساختار دانشجوئی، با نام«هزاره ستیودنت فیدریشن[10]به اختصارH-S-F»بنیاد نهادند. این جماعت ملّی گرا، با تبلیغات ضد مذهبی خود، بیش از پیش بر طبل جدائی کوفته و با تنشزائی مداوم و عملکرد افراطی، واکنش تندی مذهبی را برانگیختند؛ طوریکه، به ظهور حزب افراطی دیگری از دانشجویان مذهبی، بنام «امامیه ستیودنت آرگنایزیشن[11] به اختصارI-S-O» انجامید. شوربختانه این دو نهاد دانشجویی و جوان بر شدت رقابت منفی میان دو دسته هزاره ها، افزودند!. متاسفانه این تنش و تبلیغات زهرآگین، تا جای پیش رفت که به درگیری فزیکی میان دو دسته ای دانشجوی منجر شده و با مرگ دردناک یک دانشجوی ملی گرا، بنام محمد ابراهیم به خون نشست!.
طی سالهای اخیر حزبی دیگری، با ترکیبی از دسته های انشعابی از تنظیم و H-S- F بنام «هزاره دموکراتیک پارتی[12] یا H -D -P» سربرآوردند، که خوشبختانه رویکرد نسبتاً معتدلی دارند. این حزب به جای رقابت درون قومی، بیشتر عملکرد بیرونی داشته و برای منافع هزاره ها در سطح کلان کشوری و ایالتی فعالیت میکند. لذا، همین رویکرد مثبت پس از سالها افراطی گری این جماعت(H-D-P) را مورد توجه مردم هزاره قرار داده و باعث امیدواری بسیاری شده است. علاوه بر هزاره دموکرتیک پارتی، گروه ها و سازمان های دیگری، همچون: شیعه کانفرنس، هزاره قومی جرگه، وحدت مسلمین، اتحاد تاجران هزاره و... در صحنه ای سیاسی- اجتماعی هزاره ها فعال بوده و بخشی از مشکلات هزاره ها را بدوش می کشند. هزاره ها در احزاب کلان کشور پاکستان، همانند: «پیپلز پارتی» (حزب مردم) به رهبری خاندان بوتو، حزب مسلم لیگ و... نیز عضویت و فعالیت دارند.
به نظر می رسد، هزاره های پاکستان دوران سختگذاری را، در وادی سیاست و کیاست، پشت سر گذاشته و تجربه های تلخ و شرین بسیاری را کمایی کرده اند. بی گمان در گذشته سطح پایین سواد جامعه هزاره، ناآگاهی های فکری و فرهنگی، نبود تجربه های سیاسی- اجتماعی از مهمترین عوامل افراط گرائی حزبی و گروهی در میان هزاره های کویته پاکستان بوده است. شاید این مردم برای عبور از جامعه سنتی با پس زمینه روستائی؛ به جامعه مدرن شهری، همگرائی و زندگی جمعی؛ ناگزیر بودند، که چنان تغیر و تحولات مثبت یا منفی را، از سر گزرانده و چنان فراز و فرود های سازنده و یا سوزنده ای را شخصاً تجربه کنند!. یقیناً امروزه با بالا رفتن سطح سواد و فرهنگ جامعه هزاره پاکستان، ظهور و وفور افراد نخبه و اندیشمند، فربه گی شعور سیاسی، کمائی تجربه های عبرت انگیز، و نیز فشارهای دشمنان بیرونی (تروریست ها و متعصبان کور افراط گرائی مذهبی) همه و همه عواملی باشند، که باعث اتحاد و همدلی بیشتری میان هزاره ها شده و تنش های افراطی و افراط گرائی های عقیدتی و درون قومی، تا میزانی زیادی کاهش یابد!.
 از عصر هند بریتانوی تا تشکیل کشور«پاکستان» و تا اواخر دهه هشتاد سده بیست میلادی، مردم این دیار، به دور از هر گونه تعصب کور مذهبی و فرقه گرائی وحشیانه ای کنونی؛ در امنیت، آرامش و در اخوت و برادری کامل اسلامی زندگی میکردند. اما، پس از نفوذ فرقه وهابیت در میان اهل سنت بخصوص پس از بدست گیری زمام مدارس دیوبندی و تغذیه طلاب با اندیشه افراطی وهابی، آتش خانمانسوز تعصب های ناروائی فرقه ای و افراط گرائی کور مذهبی بیش از پیش فروزانترگردیده، به مرور دامن همگان را فرا گرفت. طوریکه متأسفانه امروزه کشور پاکستان به یکی از مراکز پرورش تروریست در جهان تبدیل شده و مدارس دینی پیرو اندیشه ای وهابیت، ضمن تبلیغ و ترویج این اندیشه ای مخرب، به پرورشگاهی برای افراد نادان و جاهل مبدل گردیده  که در این مراکز مغزشوئی و برای انتحار، انفجار، کشتار، تخریب و ویرانگری بداخل و خارج پاکستان اعزام می شوند!؟ این فریب خوردگان با حملات انتحاری به مراکز دولتی، نظامی، انتظامی، مساجد و دسته های عزاداری شیعیان و...؛ امنیت، آرامش و آسایش را از مردم پاکستان و نیز از همسایه های این کشور به ویژه هند و افغانستان سلب کرده اند.
در این میان، هزاره های کویته پاکستان، بدلیل موقعیت جغرافیای خاص، اعتقادات و باور های شیعی، ساختار فزیکی متمایز و... بسیار آسیب پذیراند. اینان به راحتی مورد شناسائی تروریستان مذهبی قرار گرفته و به هدف های متحرکی برای مزدوران بی اراده وهابی ها، بی خردان انسان کُش و درندگان آدم نما، تبدیل شده اند. به ویژه طی سالهای اخیر این حملات اوج گرفته و این جماعت ستمدیده بارها مورد حملات، انتحاری، تروریستی، آدم ربای قرار گرفته و طی سال گذشته این کشتارها به یک نسل کشی تمام عیار تبدیل شده بود، که خوشبختانه واکنش های گسترده ای منطقه ای و جهانی را در پی داشت. گویا تظاهرات گسترده، همایش ها، قطع نامه ها و بیانه های مثبت جهانی در حمایت از مردم هزاره کویته و محکومیت کشتار ایشان، باعث توقف این کشتارهای وحشیانه گردید. در مجموع مردم هزاره کویته به جرم شیعه و هزاره بودن، از سال 2004 تا 212 میلادی ده ها بار مورد یورش های متعدد تروریستی قرار گرفته اند، که این حملات غیر انسانی صدها شهید و مجروح به جای گذاشته است.
ادامه دارد...

[1] - به صراحت یکی از ساکنان منطقه پارچنار، گویا تعداد هزاره های ساکن این منطقه روزگاری به هزار خانوار می رسیده، که با اوجگیری حملات تروریستی به این سرزمین طی سالهای اخیر، تعداد ساکنان هزاره در پارچنار، به 700خانوار کاهش یافته است.
[2] - چون منطقه پارچنار جز از کُرُم ایجنسی از مناطق آزاد قبایل است. لذا هزاره ساکن پارچنار به «هزاره های کُرُم» شهرت یافته اند.
[3] - مجموعه ساختمانی هزاره ها.
[4] - سالها پیش مصاحبه مرحوم فتح علی خان هزاره، قوالی خوان بین المللی پاکستانی را، در یکی از مجلات حزب وحدت خواندم که خود ایشان، به صراحت از هزاره بودن خودش و مهاجرت جد بزرگ اش از بهسود هزارستان، به لاهور و اقامت در آنجا سخن گفته بود. شوربختانه هرچه تلاش کردم بدان مجله دست نیافتم. هرگاه آن شماره از مجله دستیاب شود، حتما در قسمت های بعدی آدرس دهی خواهم داشت.
[5] - سرزمین «چَچ هزاره» حدود سه هزار مایل وسعت داشته و از رود سند تا دامنه های وادی کشمیر و تا وادی کاغان و گلگت گسترده است و بیش از یک میلیون نفر جمعیت دارد. یزدانی، همان، ص265.
[6] - «ضِلع» در ساختار اداری کشور پاکستان، بزرگتر از ولسوالی بوده و تقریباً معادل لوی ولسوالی یا ولسوالی کلان است.
[7] - یزدانی ، همان ، ص 265 - 266 .
[8] - حبیبی، جغرافیای تاریخی افغانستان، چ کابل، ص114 و 115.
[9] - حبیبی، همان، ص116.
[10] - اتحادیه دانشجویان هزاره
[11] - سازمان دانشجویان امامیه
 [12] - حزب دموکراتیک هزاره
نویسنده: مصطفی خرمی
منبع: افشار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر