مردم ملاخیل از این نوازش او که به ایما و اشارة ایشان مردمِ هزاره را نکوهش نموده جسور گردیده، چهل و دو نفر مردم و زن و پسر و دختر را با چهار جلد کلامالله که هزارگان آن را شفیع ساختند، از قومِ چهارصد خانة هزارة دایزنگی واقع قربِ حجرستان زنده بهآتش سوخته و رئوسِ سوختگانِ هزارگان را با قرآنهای سوخته در کابل آورده، چون این امر به تحریکِ والی و امینالله خان از قوه بهفعل بوده، از مردمِ ملاخیل مراسمِ باز پرس به روی روز نیامد...
تصرفِ متغلبانة مردمِ ملاخیل بر املاکِ هزاره
فیضمحمد کاتب هزاره: سراجالتواریخ، جلدچهارم، بخشِ سوم، ص 44
و در خلالِ احوالی از پیش رقم شده آمد، مردمِ ملاخیلِ کوچی متصرفِ مزارع و مراتع جلگای حجرستان هزارة دایه و فولاد که تا قلعة شیر تمامتِ مزارع و مساقات را چنانچه گذشت تصاحب کرده، املاک و اراضی وصیمحمد و قبرِ قوم جرغی هزارة بهسود از جملة بولکلک روپیهگی [را] نیز به امر قاضی عبدالشکورخان سرپرستِ مهاجر و ناقلِ افغانان متصرفشده، مَلک اکرم و طوطی نامان و غیره ملاخیلان، املاکِ آن قوم را به دستِ تغلب آوردند و چون داخلِ حکمِ پادشاهی نیامده و قاضی عبدالشکورخانه خودسر داده بود، محمدحیدخان تحصیلدار بولکلک روپیهگی به حضورِ سردار نصراللهخان نایبالسلطنه معروض داشته و او از سردار عبدالقدوسخان اعتمادالدولة که امورِ ملک «هزاره« را به «افغان» دادن به او محول و مرجوع بود، پرسیده و هم مردمِ هزاره جداگانه نیز عرض کرده او از ملا مشکین ممیز و مساحِ مزارع و مساقات هزارهجات که به افغان قرار هر واحدی سه جریب زمین اعلی یا چهار و نیم جریب زمینِ از اعلی و اوسط و ادنی داده میشد،استفسار فرمود و او نوشت که املاکِ مردمِ مذکور را قاضی عبدالشکورخان بدونِ حکم و فرمانِ پادشاهی به مردمِ ملاخیل داده است و اعتمادالدولة به نایبالسلطنة معروض داده، او فرمانِ کرد که :«از عرضِ تحصیلدار و تحقیقی که شده است، املاکِ مردمِ هزاره را از دستِ ملاخیل برآورده، تسلیمِ خود ایشان نمایند و مزاحمِ حال هزارگان نشوند.» و مردم ملا خیل دست از تصرفِ غاصبانة خود بازنداشته، قرب سیوسههزار روپیه مالیات آن را نیز نداده، بر مردم هزاره حواله شد و هزارگان قرارِ فرمانی که به دست داشتند به میرمحمد حسینخان حاکمِ کلانِ هزارة بهسود جاغوری و مالستان عرض کرده، داد خواستند و او ماجرا را سراپا معروض داشته، حضرتِ والا در روز بیستوهفتم مذکور ماهِ جمادیالاولی رقم فرمود که :« مزاحمِ حالِ قومِ ملاخیل نشود.» و در این نگارشِ والا دستِ تصرف برنداشته، مالیاتِ آن پا در هوا بماند و مردمِ هزاره در عهدِ اعلیحضرت امیر اماناللهخان غازی عارض گردیده، کامیاب نشدند و بر علاوة دادنیافتن، میر زمانالدینخان والیِ ایالتِ مامور تسلیتِ مردمِ هزارهشده و به واسطهیِ امینالله خان غلزایی، پدرِ زن شهزاده پسر ملک سلطانمحمد خان ملاخیل در حجرستان مهمان ملاخیلان شده و تفنگچة موزرس خود را به شهزاده بخشوده و دیگر ملکانِ ملاخیل را که چهار هزار روپیه به او پیشکش داده، از اربابانِ هزاره سعایت کردند، خلعت داده، از سعایتِ ملاخیلان اربابلعلی را به ضربِ چوب و لتوکوب خسته و اهالی بارخود را امرِ تفکردن بر رویِ او و او را با اربابجمعه پسر بازار که هردو تن اربابِ مردمِ وصیمحمد و قبر بودند، محبوس فرموده ونه نفر از اربابانِ هزارة بهسود و دایزنگی را با خود در کابل محبوس آورده، مردم ملاخیل از این نوازش او که به ایما و اشارة ایشان مردمِ هزاره را نکوهش نموده جسور گردیده، چهل و دو نفر مردم و زن و پسر و دختر را با چهار جلد کلامالله که هزارگان آن را شفیع ساختند، از قومِ چهارصد خانة هزارة دایزنگی واقع قربِ حجرستان زنده بهآتش سوخته و رئوسِ سوختگانِ هزارگان را با قرآنهای سوخته در کابل آورده، چون این امر به تحریکِ والی و امینالله خان از قوه بهفعل بوده، از مردمِ ملاخیل مراسمِ باز پرس به روی روز نیامد.
و هم در در تضاعیفِ واقعات مذکوره این سال زراعاتِ هزارة یکهولنگ را ملخ ضایع و تلف ساخته، مردمِ آنجا طالبِ تخفیفِ مالیات آمده، کامیاب نشدند.
منبع: افشار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر