در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۰ بهمن ۱۹, چهارشنبه

به عبارت دیگر: گفتگو با محمد محقق



محمد محقق، مهمان برنامه به عبارت دیگر، رهبر یکی از احزاب قدیمی مذهبی افغانستان است که هم در جنگ های معروف به جنگ های جهادی برعلیه نیروهای شوروی شرکت داشته است و هم علیه تسلط طالبان بر کشورش جنگیده است. او حالا نماینده پارلمان افغانستان است و در 10 سال گذشته از دولت آقای کرزی حمایت کرده است. او معتقد است که نظام کنونی کشورش حاصل جهاد رهبرانی مثل خود اوست، با این حال درصدد تغییر ساختار سیاسی همین نظام است و برای این کار دست به دامن سیاستمداران آمریکا شده است. چه چیز سبب شده است که نظرش را درمورد نظام کشورش عوض کند؟ و چگونه نظام سیاسی درمقابل نظام موجود ارائه می کند؟...


آقای محمد محقق، به برنامه "به عبارت دیگر" خوش آمدید.
تشکر، آقای فانی.
آقای محقق، شما از چه وقت نظرتان را درمورد نظام سیاسی افغانستان عوض کردید؟ به دلیل این که در گذشته شما از همین نظام حمایت کردید و در 10 سال گذشته این صحبت تغییر نظام را نکرده بودید.
تشکر، جناب آقای فانی. اول من باید آن عبارت را اصلاح بکنم که ما در کلیت نظام جمهوری اسلامی افغانستان تغییر نمی خواهیم. دو اصل در قانون اساسی ما لایتغیر است: یکی جمهوریت نظام و یکی اسلامیت نظام. جمهوری اسلامی من حیث یک نظام خواست ما است و خود ما آن را به پای ایستاد کردیم (تاسیس کردیم). اما ما تغییراتی را در نظام جمهوری اسلامی می خواهیم، مواردی را که آن موارد مشخص است. البته خواست ما [این است که] سه چیز در این نظام لازم به تغییر است که ما آن را مطرح کرده ایم و در اعلامیه های که داده ایم و بیانیه هایی که داده ایم آن را مشخص کرده ایم. دلیلش هم ناکارآمدی این مواردی است که ما برای آن تغییر مطالبه داریم (برای آن خواهان تغییر هستیم).
چه هست این تغییری که شما می خواهید، آقای محقق؟
یکی، همان تغییر نظام سیاسی و ساختار سیاسی است، که ما می خواهیم یک نظام صدارتی (نخست وزیری) که صدر اعظم (نخست وزیر) از میان وکلای مردم (نمایندگان مردم) انتخاب شود و مردم به نمایندگان او رای بدهند. اگر او کارها را به طور مطلوب انجام داده نتوانست (نتوانست انجام بدهد) نمایندگان بتوانند او را به مجلس بخواهند و تغییراتی را در برنامه های او بیاورند، و اگر آنها نتوانستند [این کار را بکنند] او را عزل کنند و جای او کس دیگری را نصب کنند. این نظام ریاستی فعلی ما، نظام سیاسی و ساختار سیاسی موجود، منجر به فساد اداری و دیکتاتوری و کارهای یک جانبه ای شده است که دربرابر مردم پاسخگو نیستند.
تغییرات دوم در نظام اداری کشور است، که در سیستم متمرکزی که فعلا هست تمامی کارها از مرکز به اطراف و به دورترین نقاط کشور در اختیار رئیس حکومت است و مردم از مشارکت در سرنوشتشان و از رای دادن در برنامه های و پروژه های انکشافی شان (توسعه شان) محروم هستند و در این 10 سال ثابت شده است که نتوانستند کاری را بکنند که کشور پیش برود. ما همین حالا بزرگ ترین کتله (بخش) مهاجرین را در جهان داریم، 6 میلیون مهاجر داریم، به دلیل این که نه کار در این سرزمین هست و نه امنیت. اینها محصول همین نظام متمرکزی است که مردم جدا از همین نظام هستند. ما باید مردم را در سرنوشت شان شریک بسازیم و والی ها را انتخابی بکنیم، شوراهای ولایتی را دارای صلاحیت بسازیم که آنها بتوانند درباره برنامه های انکشافی شان (توسعه شان) و برنامه هایی که در محلات شان است اظهار نظر بکنند.
ما تغییراتی هم در سیستم انتخابات افغانستان می خواهیم، که سیستم انتخابات فعلا براساس رای واحد غیرقابل انتقال است و احزاب سیاسی حق مشارکت ندارند، احزاب سیاسی سنگ بنای یک دمکراسی در یک کشور به حساب می آید.
بسیار خوب، آقای محقق، حالا من به سوال اول برمی گردم، که همه این مسائلی که شما فرمودید و دلایتان برای تغییر نظام سیاسی افغانستان، درست. ولی سوال من این بود که شما از چه وقت به این نتیجه رسید؟ برای این که در 10 سال گذشته شما از همین نظام به همین شکلش حمایت کردید و در دوره های گذشته زمانی که کاندیداهای ریاست جمهوری، مثل دکتر عبدالله، دقیقا و به طور واضح همین مسئله را مطرح می کردند شما از او حمایت نکردید و از آقای کرزی حمایت کردید.
مسئله این است که ما در چوکات (چارچوب) همین قانون اساسی فعلی با همین ساختار حرکت می کنیم، بخاطر این که قانون ما هنوز همین را ایجاب می کرد. من در این دوره 10 ساله گاها از آقای کرزی حمایت کرده ام و گاها با آقای کرزی رقابت کرده ام. من در انتخابات ریاست جمهوری اول با آقای کرزی رقابت کردم و یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری بودم، در سال سوم این دهه نوین اعتراضا (به اعتراض) از کابینه آقای کرزی برآمدم (بیرون آمدم)، به دلیل همین مشکلاتی که از این چرخه نظام می دیدم، گاها بخاطر مصالح ممکلت ایجاب کرده است که ما همراه او یک جا بوده ایم. البته در دوران چند ساله ای که آقای دکتر عبدالله وزیر خارجه آقای کرزی بودند، آن زمان من با آقای کرزی رقابت کردیم و با ایشان در ساحه (صحنه) سیاسی درگیر بوده ایم.
بسیار خوب، یعنی پس شما به تازگی به این نظر رسیده اید که بایستی نظام متکی بر یک نظام پارلمانی و صدارتی باشد به جای نظام ریاستی؟
ما از اول هم این را می خواستیم، در تصویب قانون اساسی افغانستان یک میلیون امضاء جمع کردیم، بخاطر این که نظام سیاسی کشور صدارتی باشد و نظام اداری آن دیسنترالایز (غیرمتمرکز) باشد و والی ها انتخابی باشد، شاروال ها (شهرداری) و ولسوال ها انتخابی باشد. ما یک میلیون امضاء جمع کردیم و آن را به کمیسیون تدوین قانون اساسی بردیم، و باز هم همان زمان ما نظام انتخابات را براساس پی آر (نظام رای گیری فردی غیرقابل انتقال) می خواستیم. ولی آن زمان صداهای من شنیده نشد، فشار بیرونی بود که با تمامیت خواهان داخل کشور همگام شدند، اما بهرحال این موضوع تصویب شد.
ما حالا می خواهیم در یک دیالوگ ملی به افکار عمومی بقبولانیم که این نظام با همین سازوکار کارساز نیست و مثل همه دنیا که در بعضی موارد در قوانین اساسی شان تغییراتی می آورند، در پروسه همان تجربه یک قانون اساسی موفق. ما هم می خواهیم تغییراتی را در همین موارد به میان بیاوریم.
حالا، آقای محقق، ممکن است کسانی به شما ایراد بگیرند، به دلیل عملکرد گذشته تان، که شما ممکن است احیانا در این نظریه خیلی صادق نباشید، به دلیل این که همانطور که گفتم شما در انتخابات ریاست جمهوری گذشته از آقای دکتر عبدالله، که از همین نظام سیاسی حمایت می کرد، شما حمایت نکردید. شما در انتخاب ریاست مجلس از آقای قانونی، که سال هاست خیلی مشخص و واضح و روشن بر این مسئله تاکید می کند، حمایت نکردید و حتی از آقای سیاف حمایت کردید که در بیشتر دوران جنگ های داخلی جهادی شما با او جنگیده اید. حالا آمده اید و صحبت از این می کنید که می خواهیم نظام پارلمانی برقرار بکنیم. ممکن است بهرحال خیلی ها به حرفی که شما می زنید اعتماد نکنند.
من پیشتر جوابتان را عرض کردم که وقتی من در سال سوم این دهه نوین از کابینه برآمدم (بیرون آمدم) و سر برنامه های کرزی اعتراض گرفتم، این دوستانی که شما نام بردید با آقای کرزی سال های سال در یک اداره کار کرده اند، تقریبا بیش از نیمی از این دهه را آنها با آقای کرزی در وزارتخانه هایش کار کرده اند. من سر آنها کدام (هیچ) حرف ندارم، آنها برادرهای من هستند. یک وقتی که یک قانون ایجاب کند رفتن در چوکات (چارچوب) آن قانون کدام (هیچ) گناهی نیست.
ما فعلا تا هنوز مطابق همین قانون اساسی ما و مطابق همین مواد آمدیم [عمل کرده ایم]، فعلا هم می خواهیم حرف ما که در اول شنیده نشد، این را هم مردم افغانستان و هم دنیا بپذیرند که این سیستم ناکام بوده است، این سیستم اداری و این سیستم سیاسی و این سیستم انتخابات. شما دیدی که هیچ انتخابات ما بدون مسئله نبود، همه حرف از تقلب و از جنجال و ماجراها زدند، حتی همین حکومت آقای کرزی هم یک بخش زیادی از رای ها را باطل اعلام کردند چون تقلبی بود. او خودش هم رای پنجاه بعلاوه یک را نیاورد، چهل هشت اعشار چند رای (چهل هشت ممیز چند رای) آورد. اینها همه نقص در این سیستم هایی بوده است که ما پیشتر عرض کردیم.
بسیار خوب، حالا سوال خیلی مشخص من این بود که آقای دکتر عبدالله بر آن پلاتفرم (برنامه حزبی) خیلی روشن تغییر نظام پارلمانی کاندید شدند و شما از ایشان حمایت نکردید، آقای قانونی با همین خواسته کاندید ریاست مجلس شدند و شما حمایت نکردید. حالا نمی خواهید بطور صریح به این جواب بدهید...
شما بسیار سر این مسئله اصرار دارید، حرف من را هیچ نمی شنوید؟
اصرار من، آقای محقق، سر این است که...
گفتم که این برادران بیش از نیمی از دهه با آقای کرزی همکار بودند، همین اشکال را سر آنها هم بگیرید، من اشکال ندارم سر من بگیرید...
نه، آنها هم بایست همین سوال را جواب بدهند و در گذشته هم جواب داده اند، آقای محقق. ولی بحث من سر این است که وقتی که یک کاندیدی، حالا هر کسی می تواند باشد، در دولت آقای کرزی بوده باشد یا نبوده باشد، کاندید می شود و خیلی مشخص از تغییر ساختار نظام صحبت می کند و شما حمایت نمی کنید، سوال من این بود که پس چرا آن موقع حمایت نکردید و چرا اخیرا در انتخابات ریاست مجلس حمایت نکردید؟ بحث من این است، حالا بگذریم...
ما در این پروسه ای که در تغییر نظام هست، ما حالا فعلا همگام هستیم. آن زمانی که ما در انتخابات رفتیم آن زمان قانون ما همین را ایجاب می کرد.
بسیار خوب. حالا شما می گویید که یک میلیون امضاء جمع کرده اید، به این معناست که عده زیادی در داخل افغانستان از این نظریه ای که شما الان دارید برای تغییر ساختار نظام به نظام پارلمانی ارائه می کنید حمایت می کنند. آقای محقق، اگر این طور است چه لزومی داشت که شما بروید این را در برلین با سیاستمداران آمریکایی مطرح بکنید و نظر مساعد آنها را جلب بکنید؟
موسسه ای به نام موسسه "اسپن" در آلمان از ما دعوت کرده بود، ما برای اولین بار است به چنین جلسه ای رفتیم که 4 کنگرسمن (نماینده کنگره) از آمریکا و از جاهای دیگر آمدند و با ما همصدا شدند. اما شرایط افغانستان به گونه ای است که هر روزی یک کنفرانس و دو کنفرانس در هر ماهی و در هر مقطعی برگزار می شود، آنها هم بر مسئله افغانستان مشورت می کنند، نظرخواهی می کنند. یکی از آن کارها هم کار ما [باشد].
بسیار خوب. حالا پروسه ای که بایستی این تغییر ساختار نظام طی بکند چقدر برای شما مشخص و محرز و روشن است؟ به دلیل این که نه از طریق جمع آوری امضاء قرار است این اتفاق بیافتد، براساس قانون اساسی بایستی لویه جرگه سر تغییر ساختار نظام حکومتی و حتی تغییر در قانون اساسی تصمیم بگیرد.
ما دو راهکار پیش روی داریم: یکی این که بر همین حکومت موجود فشار بیاوریم، سر آقای کرزی و تیمش، که مطابق قانون اساسی افغانستان که مواد قانونی که در قانون اساسی ما هست قابل بازنگری و قابل اصلاح است، از آنها بخواهیم که این خواسته های ما را که خواسته های مردم است بپذیرند و در ساختار نظام سیاسی و اداری کشور و سیستم انتخابات تغییرات بیاورند. اگر آنها این صدای ما را نشنیدند ما با همین شعار به انتخابات می رویم و ان شاءالله اگر انتخابات را بردیم خودمان لویه جرگه را دعوت می کنیم و این موارد را اصلاح می کنیم. این تغییرات ما یعنی یک اصلاحات اساسی و بنیادی در نظام جمهوری اسلامی افغانستان است.
خوب حالا ممکن است، وقتی که آدم نگاه می کند به کشورهای دیگری که نظام به اصطلاح صدارتی به قول شما، یا پارلمانی، دارند، آنها متکی بر احزاب جاافتاده سیاسی هستند که این احزاب رای می آورند و بهرحال می توانند نخست وزیر یا صدراعظم انتخاب کنند و از آن طریق در کشور حکومت بکنند. حالا شما فکر می کنید در افغانستان احزاب سیاسی به آن درجه از رشد و همه گیری در جامعه رسیده اند که این نقش را ایفا بکنند؟
این حرف شما من را به یاد آن شعرهای مرحوم سیداسماعیل بلخی می اندازد که آن زمانی که آنها خواستار دمکراسی بودند و خواستار آزادی بیان می شدند همیشه دولتمردان به آنها می گفتند زمان آن نیست، 50 سال یا 45 سال پیش بود، آنها می گفتند که وقتش نیست، زمانش نیست، ما نمی توانیم، شرایط افغانستان ایجاب نمی کند. در یکی از سروده های او منعکس شده است که "سیر پرکار بسی طی شد و دور گیتی، همه جا پرتو صبح آمد و شام است اینجا"، "مگر از صحنه بستان طبیعت دوریم، پخته شد میوه هر کشور و خام است اینجا".
یعنی همه جهان دمکراسی پذیر می شوند، همه جهان احزاب می داشته باشند، همه جهان شرایطش خوب است الا افغانستان. مگر ما جزو بشر نیستیم، جزو انسان نیستیم، مگر در این کره خاکی زندگی نمی کنیم، ما هم می توانیم احزاب داشته باشیم به شرطی که بگذارند. این نظام در 10 سال گذشته نگذاشته است که احزاب رای بگیرند و احزاب رقابت کنند، تا توانستند ریشه های احزاب را زدند، به انواع گوناگون متهم کردند.
بسیار خوب، حالا با این شعر قشنگی که خواندید، آقای محقق، جواب شما یعنی این که بله، احزاب به آن درجه رسیده اند که بتوانند این نظام پارلمانی را در داخل کشور ایجاد بکنند. خوب حالا صحبتی که هست این است، علت این که این سوالی که من کردم، که نظام ریاستی هم لزوما به معنای نبود دمکراسی نیست، در خیلی از کشورهای دیگر هم نظام ریاستی هست ولی درعین حال دمکراسی هم بسیار فراگیر است و اختیارات رئیس جمهور هم می تواند محدود باشد. بحث این است که چرا تا زمانی که بهرحال جامعه آماده یک نظام پارلمانی باشد تلاش این نشود که اختیارات ریاست جمهوری را در چارچوب دمکراسی محدود بشود؟
اینجا ارگ ریاست جمهوری ما یک خاصیت دارد که هر کس که به آنجا رفت یا تخت و یا تابوت، یا باید با آن تخت بماند یا با تابوت ببرند، وضعیت این رقم است. هیچ پادشاهی و هیچ رئیس جمهوری نبوده است مگر این که آنجا رفتند و این قدر ماندند تا این که جنازه اش برآمد (بیرون آمد). یعنی اینجا عادت همین طور شده است که کسی دمکراسی پذیر نیست، کسی قانون پذیر نیست. حالا ما شاروال ها (شهردارها) را در این قانون فعلی داریم که شاروال ها (شهردارها) انتخابی باشد. در این 10 سال آقای کرزی یک شاروال (شهردارها) محلی هم به انتخابات نگذاشتند، همه را به فرمان خودش تعیین کرده است.
پس این نظام ریاست جمهوری کمی خشن و کمی فسادآور و کمی دیکتاتور شده است. فلهذا ما می گوییم که نظام معتدل شود و نرم شود. اصولا دو نگرش وجود دارد: یک نگرش در حکومت در افغانستان این است که بخشی از دوستان اینطور معتقدند که یک نظام مشت آهنین خشن بوجود بیاوریم که وقتی جامعه جهانی رفت با دیگران با مشت آهنین برخورد بکنیم، قتل عام و کشتار و این که پلگون های (محوطه های نظامی) پل چرخی را پر [از جسد] کردند، همین کارها را بکنند. یک نگرش دیگر این است که نظام معتدل باشد، صدارتی باشد، به اختیار نمایندگان مردم باشد، صدراعظم بیاید و با برنامه های خود از پارلمان رای بگیرد، وقتی او خلاف کرد پارلمان بخواهد او را برکنار بکند، یک نظام معتدل نرم غیرخش باشد. بعضی های دیگر می گویند نه، ریاست جمهوری به هر وسیله ای شد، تقلب یا هر چیز، بگیر و دیگران را بکوب. اصلا در این مورد دو نگرش در افغانستان هست.
حالا یکی از مسائلی که شما مطرح می کنید و دیگران هم در گذشته مطرح کرده اند، در چارچوب تغییر نظام به نظام پارلمانی، مسئله انتخاباتی بودن شوراها و ولسوال ها است. در این نظام به اصطلاح غیرمتمرکزی که ارائه می دهید بسیاری ممکن است فکر کنند، کما این که نمونه هایش هم در گذشته بوده است، که به یک سری خودمختاری ها و جوابگو نبودن بسیاری از ولسوالی ها دامن بزند. کما این که در حال حاضر هم بعضی از این افراد را متهم می کنند که زیاد به دولت مرکزی جوابگو نیستند و حتی به دولت مرکزی مالیات هم نمی دهند.
نخیر، ما خواستار آنارشیزم نیستیم. ما معتقد هستیم که مالیات مرکزی باشد، تجارت مرکزی باشد، دفاع مرکزی باشد، خارجی ها (امور خارجه) مرکزی باشد که از یک جا اداره شود. اما غیر از این مسئله مسائل بسیار دیگری هست که مردم باید اختیارات خود را داشته باشند، انتخابی شدن والی ها و ولسوال ها و شاروال ها (شهردارها)، اینها همه می توانند که مردم خودشان انتخاب بکنند. ما خواستار آنارشیزم نیستیم، خود ما هم نمی خواهیم به مزار برویم یا به بامیان برویم که بخواهیم آنجا یک محل داشته باشیم و آنجا را اداره کنیم. ما در همین کابل خواهیم ماند، منتهی می خواهیم یک نظام انسانی و یک نظام معتدل باشد که مردم در آن سهم داشته باشند.
آقای محقق، یک انتقادی هم که به شما می شود این است که می گویند احتمال دارد که آقای محقق این مسائل را الان مطرح می کند برای این که نه لزوما اعتقاد خیلی صرف و راسخی به نظام پارلمانی داشته باشد بلکه برای این که از آقای رئیس جمهور امتیاز بگیرد. جواب شما به آنها چیست؟
نخیر. البته ما اگر امتیازاتی در چارچوب همکاری ها از آقای کرزی خواسته بودیم و می خواهیم آن حق قانونی ماست که ما قبلا از آقای کرزی در انتخابات ریاست جمهوری حمایت کردیم و ما با هم معاهده داریم و آنها باید حق مردم ما را بدهند. اما این چیزهایی را که ما می خواهیم بحث دیگری است. بدون این که کسی برای ما و برای مردم ما و برای تیم ما و حزب ما امتیاز سیاسی و چیزی بدهد یا ندهد ما این موضوع را بعنوان اصلاحات بنیادی در نظام مطرح کرده ایم.
نظر شما، آقای محقق، درمورد این مذاکرات صلح با طالبان چیست؟ بخصوص الان که قرار است دفتری در قطر دایر بشود و از آن طریق مذاکرات خیلی مستقیم تری صورت بگیرد، نظر شما چیست؟
باور من اصولا این است که زیاد باور ندارم که طالبان واقعا بخواهند به صلح بیایند. چنین مصالحه با این حکومت یا با دیگر جناح های سیاسی در ایدئولوژی آنها قابل تفسیر نیست. آنها معتقد به جنگ و جهاد علیه این نظام ها هستند، خصوصا که گاهی علیه خارجی ها هم شعار می دهند. من زیاد بر این باور ندارم، برای این که در همین روزهای آخر هم آنها چند اعلامیه دادند و در سایت امارت منتشر کردند، او در اعلامیه اول خود به صراحت گفته بود که مذاکرات ما بر دو چیز است (برای دو مورد است): یکی رهایی بندی های (بازداشتی های) ما از گوانتانامو و بگرام، دوم هم بخاطر بیرون رفتن قوت های (نیروهای) خارجی. مسئله سوم هم که گفته بود جهاد ما ادامه دارد و جنگ ما ادامه دارد و مذاکره را هم ادامه می دهیم و قانون اساسی را هم قبول نداریم و حکومت را هم قبول نداریم. با این یک رقم (چنین) اعلامیه هایی که آنها منتشر می کنند زیاد باور نداریم که آنها معتقد به صلح باشند.
اما اگر خدا بکند که آنها صلح بخواهند ما با مذاکرات صلح مخالف نیستیم، در اینجا باشد، در قطر باشد، در ترکیه باشد، در عربستان باشد، در ایران یا در پاکستان، در هر جای که می خواهند باشد. و [همین طور این مسئله است که] منظور کیفیت ترکیبی از این مذاکرات است. ما می خواهیم که هم آپوزیسیون در این مذاکرات باشد و خواسته های شان مطرح باشد و هم حکومت و هم طالبان و هم نظارت جامعه بین المللی.
ولی اگر شما چنین اعتقادی نسبت به طالبان دارید که آنها بهرحال پایبند به هیچ کدام از آن مقررات و شرط هایی که شما می گذارید نیستند، پس شما، آقای محقق، چرا در شورای عالی صلح عضو هستید؟
آقای رئیس جمهور به تعداد بیش از 60 نفر از رهبران جهادی و ریش سفیدان و بزرگان این مملکت حکم دادند که آنها اعضای شورای عالی صلح باشند. ما در عین حال که ملاحظاتی داشتیم که آنها صلح نمی کنند و به ما ثابت هم شد، یک سال از این پروسه گذشت دهها قومندان های امنیه (فرماندهان امنیتی) و قومندان های زون امنیت پلیس (فرماندهان بخش امنیت پلیس) و بعضی والی ها و آخرالامر هم رئیس شورای صلح و رهبر جهادی، استاد ربانی، مطلب بیگ که وکیل تخار (نماینده تخار)، همه آنها را شهید کردند. اینها همه نشانگر این هستند که آنها به صلح تن نمی دهند. باز هم ما بخاطر مصالح سیاسی مملکت با این مسئله اعلام مخالفت نکردیم و در آنجا هستیم. اما این شورا هم بیشتر در جریان نیست و مذاکرات را خود استافی (کارکنانی) که دولت تنظیم می کند آنها پیش می برند، باز یگان مشوره (یک مشورتی) هم با شورای صلح می شود.
آقای محقق، شما زمانی که از آقای کرزی حمایت کردید گفتید که علت حمایت شما این است که از آقای کرزی قول گرفته اید که به مسائل و مشکلات مردم هزاره رسیدگی بکند، بعنوان رهبر حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان درواقع با آقای کرزی مصالحه کردید. حالا بعد از این همه مدت، شما فکر می کنید که آقای کرزی به وعده اش وفا کرده است، یعنی شما در پیش مردم هزاره سربلند هستید؟
البته مذاکرات و توافق ما تنها برای هزاره ها نبود، ما حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان و جنبش ملی اسلامی افغانستان با هم توافق کردیم، که چند موضوع در آنجا توافق شده است. اول این که در توافقنامه ای که بین جنبش و ما و حکومت امضاء شده است آقای کرزی باید آن منشوری که جنبش ملی در کنگره خود تصویب کرده بودند، که در آنجا دیسنترالایزد (غیرمتمرکز بودن) و صدارتی شدن نظام و انتخابی شدن والی ها بود، بر آنها تلاش بکند، این هم جزو یکی از مواد بود.
دوم این که بازسازی در عرصه های مختلفی که زیربناهای مملکت خصوصا شاهراه هایی که در هزاره جات است و در شمال است اینها را بسازند. چون آنها سال های سال بعنوان یک جزیره جداافتاده محروم مانده اند و سر آنها کار نشده است، من باب بخشی از مردم افغانستان. دیگر این که بعضی ولایات را هم ما توافق کرده بودیم که هم در جنبش ملی و هم در حزب وحدت منظور شود، مثل ولایت بهسود و ولایت جاغوری، و منطقه ای در تخار هست که به آن رستاق می گویند که خواستار ولایت شدن در اندخوی بودند. اینها چیزهایی بودند که در این عرصه اداری و بازسازی بود. باز هم [توافق هایی] در رابطه با مشارکت سیاسی، در ساختار کابینه و در ساختار نظام اداری بود، مجموعه ای از این توافق ها بود.
بسیار خوب، آقای محقق، سوال آخر این است که به مسئله تغییر ساختار نظام برگردیم. شما می گویید که یک میلیون امضاء تحویل داده اید، که البته خوب ممکن است بعضی ها در نوع گرفتن این امضاءها مقداری اما و اگر داشته باشند، ولی بهرحال منظورتان این است که یک تمایل ملی برای این کار وجود دارد. چقدر امیدوار هستید که بهرحال این نظر شما به کرسی بنشیند؟
البته ما امیدوار هستیم که ملت افغانستان ترقی پذیر و تمدن پذیر و اصلاح پذیر است، ما ناامید نیستیم، برای این کار تلاش می کنیم. اما این که چه زمانی این مسئله جامه عمل می پوشد، لازم نیست که حتما سریع و زودثمر باشد. ما یک ایده ای را مطرح می کنیم، یک شالوده ای را می ریزیم، و امیدوار هستیم که آینده سازان کشور ما و نسل بیدار کشور ما با ما در این مسئله همگام شوند.
خیلی متشکرم، آقای محمد محقق، از شرکتتان در برنامه "به عبارت دیگر". ممنون از شما.
تشکر، سلامت باشید.
منبع: بی بی سی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر