در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۱ مرداد ۳۰, دوشنبه

در وصف بهترین خواهران


نخست از همه خدای رحیم و رحمان را شکر میگذارم، آن خداییکه همۀ کایناتش را آفرید و به خود هیچگاهی آفرین نگفت تا اینکه آینۀ تمام نمای خودش را آفرید و بعد از آنکه از روح عاشقانۀ خودش در او دمید بی اختیار به خود گفت فتبارک الله احسن الخالقین ( آفرین بر من با این خلقت زیبا). و به خاطر اینکه با قدرت بی نهایتش و از طریق پدر و مادر مهربانم شما را بمن هدیه کرد...

در فرهنگ قبیلوی افغانستان تعریف و تمجید از شخصیت، فعالیت و حتی انسانیت یک مادر، یک زن و همسر، یک دختر و یک خواهر یا اصلاً وجود نداشته، اگر وجود هم داشته خیلی کم رنگ بوده است. در تاریخ و فرهنگ مرد سالار افغانستان زن یک موجود تابع و ملکیت شخصی پدر، برادر و یاهم شوهر بوده است. آنانی هم که در راستای تعریف از حقوق انسانی زن و حقوق بشری این موجود مظلوم قدم های را برداشته بودند چندان مؤفق نبوده اند و دلیل اصلی آن هم تعریف نادرست از اسلام ناب محمدی (ص) و قرآن کریم توسط یکعده از انسانهای زن ستیز است، که آنان اکثر مسایل عنعنوی را رنگ و بوی دینی و مذهبی داده و این مسله تأثیر به سزایی بر جامعۀ بیسواد و به شدت معتصب ومذهبی افغانستان داشته است. در فرهنگ قبیله برای مردان ننگ بوده و هنوز هم ننگ است که اسم مادر، همسر، خواهر و یا هم دختر خودش را بر زبان جاری نماید. با این مظلومان تاریخ نه تنها که به عنوان یک انسان برخورد نمیشد، بلکه از کمترین حقوق انسانی برخوردار نبوده اند، چه رسد به این که از آنان تعریف و تمجیدی صورت بگیرد. بعد از سقوط رژیم نام نهاد و به اصطلاح اسلامی طالبان و در طول 9 سال گذشتۀ حکومت آقای کرزی در حالیکه جامعۀ جهانی نیز به کمک مردم افغانستان شتافته اند، ما شاهد گذارش های پیاپی کمیسیون حقوق بشر افغانستان در رابطه با نقض حقوق بشری افراد در مجموع و به صورت مشخص بانوان بوده ایم.
و اما من چند سطری که میخواهم در وصف این اشرف مخلوقات بنویسم با احترام به همۀ خواهران در کشورم و مشخصاً متوجه خواهران نهایت گرامی خودم میشود.
نخست از همه خدای رحیم و رحمان را شکر میگذارم، آن خداییکه همۀ کایناتش را آفرید و به خود هیچگاهی آفرین نگفت تا اینکه آینۀ تمام نمای خودش را آفرید و بعد از آنکه از روح عاشقانۀ خودش در او دمید بی اختیار به خود گفت فتبارک الله احسن الخالقین ( آفرین بر من با این خلقت زیبا). و به خاطر اینکه با قدرت بی نهایتش و از طریق پدر و مادر مهربانم شما را بمن هدیه کرد.
اول: با نهایت احترام به مقام والای شما خواهرم که هم نام دختر پیامبر گرامی اسلام (فاطمۀ زهرا) هستید ارج میگذارم. خواهرم نمیدانم که از کجا و چطور در وصف شما بنگارم. شما جایگاهی را در زندگی من دارید که این قلم از وصف نگاریدن آن عاجز است، (از احساس پاک شما، از صفا وصمیمیت شما، از صبر و شکیبایی شما در برابر ناملایمات زندگی، از متأنت و پاکی شما از عبادت و رازو نیاز شما با خدای رحمان و از دلداری های شما در لحظه لحظه های زندگی و...).
اگر بخواهم هر کدام از اوصافی را که در بالا ذکر کردم، تشریح نمایم این نوشته گنجایش آنرا ندارد، لذا مجبور شدم تا به صورت خلاصه و از طریق چند کلمه در چند سطر ابراز احساسات کنم. خواهرم! ای همبازی دوران طفولیت ام، نمیدانم خدای بزرگ چه نوع ارتباط روحی را بین من و شما برقرار کرده است که در لحظۀ شادی و سرور شما من ناخود آگاه مسرور و در لحظۀ های پریشانی شما ناخود آگاه پریشان میشوم. آری این خود بیانگر ارتباط روحی محکمی بین من و شما میباشد. بلی خواهر مهربانم، به جرأت میتوانم بگویم که شما نه تنها یک خواهر بلکه مفهوم یک مادر، یک مشاور هوشیار و یک معلم عالی مقام در مکتب زندگی را برایم دارید. اما من در زندگی برای شما نتوانسته ام اندکی از خدمات شایستۀ شما را جبران کنم که امیدوارم با قلب پر ز عشقت معذورم بدارید.
دوم: سلامی که نهایت اخلاص، صمیمیت و نور الهی را در خود نهفته دارد، نثار هم نام دختر زهرأ اطهر وعلی مرتضی         ( زینب کبری) مینمایم. خواهرم میدانم که نوشتن چند سطر در بارۀ مقام، شخصیت و جایگاه شما ناچیز است، ولی چارۀ جز این ندارم که دلم را با نوشتن چند سطری آرامش ندهم. خواهرم وقتی با خود به فکر فرومیروم، درمیآبم که خدای رحمان مرا با داشتن خواهری چون شما چقدر منّت گذارده است. شما در هر بُرهۀ از زمان قهرمانانه برادرت را یاری رسانیدید، هیچ گاهی این مفکورۀ غلط را به خود راه ندادید که شما یک دختر هستید و نمیتوانید عهده دار مسؤلیتی شوید، و من هم بر خود میبالیدم که خواهری چون شما دارم. زمانیکه در بارۀ شخصیت شما با خود می اندیشم، در وجود شما به جز پاکی، صداقت، ایمان، اسلامیت، حجاب، عشق الهی و علم را نمی بینم و بی اختیار لبخند میزنم و برخود میبالم که خدای رحمان یکی از بهترین خواهران دنیا را به من هدیه کرده است. حالا که به سوی قلۀ مؤفقیت در حرکت هستید ، بیشتر به شما می اندیشم و مطمین هستم که شما شایستگی خاصی دارید تا در رشتۀ مورد نظرتان به ادامۀ تحصیل پرداخته و با اتمام آن بتوانید برای جامعۀ محروم افغانستان خدمتی نمایید و این نه تنها برای من بلکه برای یک ملت افتخاری خواهد بود. خواهر مهربانم شما نقش اساسی را در ایجاد تغییرات معنوی و مادی در زندگی من ایفا کردید، شما بودید که با دستان کوچک و طفلانۀ تان قالین میبافتید و هیچگاهی ابراز خستگی نکردید در حالیکه احساس خستگی از سیمای طفلانه و معصوم تان به خوبی هویدا بود. این تلاش شما بود که من توانستم وقت بیشتری برای مطالعه و ادامه کورس ها داشته باشم که بدون شک توانستم به معنویات دست یابم. و اما من نتوانستم اندک ترین کمکی به شما نمایم و حتی نتوانستم آنچه که در دنیای امروز یک دانش آموز به آن نیاز دارد برای شما مهیا نمایم، شما با وجود همه کمی و کاستی ها توانستید دورۀ مکتب را با افتخار به پایان ببرید. امیدوارم که مرا با همان محبتی که یک خواهر مهربانی مثل شما میتواند نسبت به برادرش داشته باشد، ببخشید.
سوم: درود و پیامی که حاوی منزه ترین احساس هاست (عشق الهی) و میشود نثار شریف ترین انسانها، نثار مقام شامخ استاد و معلم ( فرقی نمیکند که استاد در یک مکتب و یا کورس تدریس نماید) کرد، به او تقدیم میدارم که همانند اسم زیباش شریف ترین خواهران روی زمین است (شریفه). به خواهر عزیزم که با وجود فراهم نبودن امکانات لازم برای یک دانشجو، توانسته است از ذهن و استعداد خدادادی اش خوب استفاده کند و به همۀ مشکلات فایق آید و به پیشروی به سوی قلۀ مؤفقیت ادامه دهد.
خواهرم اجازه دهید که به شما استاد خطاب نمایم چونکه شما حد اقل به 50 فرزند مردم ما زبان بین المللی و دروس مکتب را آموزش میدادید. خواهرم بدون شک شما نه تنها در بین فامیل بلکه در بین اجتماع نیز جایگاه خاص خود را خواهید داشت. زمانیکه با شما صحبت میکنم فقط از پیشرفت شما در عرصه های گوناگون زندگی میشنوم، در حالیکه کاستی ها کماکان در زندگی وجود دارد ولی شما هیچگاهی از آن شکایت نکردید. شما همانگونه که از اسم قشنگ تان پیداست با شرافت تمام به زندگی تان ادامه میدهید و هرروزی را که به پایان میبرید حتماَ دست آوردی در زندگی دارید که این خود شخصیت قابل احترام شما را در آیندۀ نزدیک نمایان خواهد ساخت. خواهر نهایت عزیزم موقعیت مادی و معنوی خویش را نیز مدیون زحمات شما میدانم. شما در حالی که کودکی بیش نبودید ولی طرز فکر شما هیچگاهی کودکانه نبود و همواره مرا با نظرات و پیشنهادات تان در لحظه لحظه های زندگی یاری رسانیده اید. جا دارد از شما نهایت تشکر را نمایم. من واقعاً احساس میکنم که به عنوان یک برادر نتواستم آنچه در شرایط امروزی یک دانشجو به آن نیاز دارد را برای شما مهیا نمایم، که امیدوارم با همان عشق پاک و خدایی تان مرا عفو نمایید.
سخن آخر:
خواهران گرامی ام هر چه جستجو کردم حد اقل در شرایط کنونی خواهرانی مثل شما نیافتم، یعنی آن بزرگی، شکوه و خوبی ها که در وجود شما و در شخصیت شما نهفته است با هیچ کسی دیگر قابل مقایسه نمیدانم. وقتی عمیقاً می اندیشم با خود میگویم که آیا من لیاقت داشتن خواهرانی چون شما را دارم؟ آیا من واقعاً این افتخار را دارم که برادر شما باشم؟ وقتی به این واقعیت ها صحه میگذارم که آنچه در وجود شما نهفته است گنجینۀ است از عشق، محبت، دانش، حجاب، اسلامیت، انسانیت، شجاعت، پیشرفت و ترقی در کسب دانش امروزی، احترام نسبت به همۀ انسانها، درک و احساس، بر خود میبالم و خدای رحمان را سجدۀ شکر میگذارم که خواهرانی چون شما دارم و خود را خوشبخت ترین انسانهای روی زمین احساس میکنم. خواهرانم چنانچه در شروع اندکی در بارۀ برخورد های اجتماعی و فامیلی مردم افغانستان با نصفی از پیکر جامعه را نگاریدم، خودم را خارج از آن افکار میدانم. من نسبت به شما احترام خاصی قایل هستم و نه تنها که هیچ گونه کمی و کاستی در شما نسبت به برادران عالیقدرم نمی بینم، بلکه در جهاتی عملکردهای شما را برجسته تر نیز احساس میکنم که خود جای افتخار است. خواهرانم! هیچگونه ممانعتی در راستای فعالیت های اجتماعی شما وجود ندارد و نخواهد داشت بلکه در فراهم نمودن شرایط لازم برای فعالیت های اجتماعی و کسب هرچه بیشتر علم و دانش شما تلاش خواهم کرد. در اخیر لازم میدانم که کلماتی از استاد عزیز رویش را خدمت شما به نگارش در آرم.  " وقتی که دختران و یا خواهران ما را عدۀ از انسان های بی بند وبار در راه مکتب، دانشگاه و یا هم در بین اجتماع اذیت میکنند، ما نباید این معصومین را زندانی کنیم بلکه باید همان انسانهای بی بند وبار را زندانی کرد تا خواهران و دختران ما آزادنه به کسب علم ومعرفت شان ادامه دهند". از گفته های استاد رویش باید الهام گرفته و جامعۀ خویش را به سوی مدنیت و ترقی سوق دهیم.
خواهرانم، ای بهترین هایم!
امیدوارم که همیشه مؤفق باشید و همیشه نه تنها که برای خود و فامیل تان بلکه برای اجتماع و مردم تان افتخار آفریده و الگو باشید تا دیگران نیز فعالیت شما را سرمشق خویش قرار دهند، تا باشد که شاهد یک جامع مترقی و مرفه و به دور از هرنوع تبعیض جنسیتی باشیم.
با احترام برادر شما
براتعلی رحیم زاده



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر