در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۰ دی ۲, جمعه

مطلبی در رابطه با قمع زنی و نذر در دهۀ عاشورا و جوابیۀ برای بازدیدکنندۀ سلام هزارستان


بیایید با اهدای خون خود به انسانهای که نیاز به این مایۀ حیات دارند، کمک نماییم. ما میتوانیم با اهدای خون خویش، لبخندی بر لبان کودکی معصومی بنشانیم. ما میتوانیم به هدیۀ قطرات خون خویش، اشکی را از گوشۀ چشمان مادری، عروسی، خواهری و فامیلی بخشکانیم. ما میتوانیم با اهدای خون خویش زندگی یک انسان را، حتی بدور از باور و اعتقادش بیمه نماییم. ما میتوانیم با اهدای خون خود با آن عده از همنوعان خویش که نیاز به این طلای سرخ دارند، بفهمانیم که این است حرکت حسینی. بیایید به عوض ریختن خون خویش در سرکها و جریحه دار نمودن هزاران احساس، این اصل زندگی را به کسانی که محتاج به آن اند، ارزانی بداریم تا آنان نیز در مسیر امام حسین علیه السلام گام بردارند...




خدمت بازدید کنندۀ  محترم/ محترمه قابل ذکر میدانم که سلام هزارستان میخواست مطلبی را در رابطه با عاشورا و عزاداری حسین پسند بنویسد، اما به دلیل اینکه خیلی از ما هنوز نمیتوانیم نظرات دیگران را تحمل کنیم و به آن پاسخ معقول بدهیم، ننوشت. متأسفانه ما هنوز کورکورانه تقلید کرده و همیشه واجب خدای رحمان را بر مستحبات میفروشیم. اینک که شما در رابطه با نشر دو آهنگ از جوانان هزاره در سلام هزارستان انتقاد کرده اید، جوابیۀ هم در رابطه با نظر شما در پایان این مطلب نوشته شده است.
 سلام هزارستان به خون آنانی که جان های ارزشمند شان را در حادثۀ عاشورا از دست دادند، ارج میگذارد، اما بر بعضی از حرکات به اصطلاح تشریفاتی انتقادی و پیشنهادی نیز دارد.

1. قمع زنی:
آنانی که در روز عاشورا با کارد ها برفرق شان میکوبند تا خون جاری شود و آنانی که با تیغ های خطرناک بر پشت و پهلوی شان حمله میکنند، برای این عمل شان چه توجیه عقلانی و اسلامی میتوانند داشته باشند؟ به نظر نگارنده راهی را که آنها در پیش گرفته به دیار بیگانه میرود، نه به منزل مقصود. فکر میکنم که ما حق نداریم بر بدن خود ضربه بزنیم، چونکه خدای مهربان انسان ها را آیینۀ تمام نمای خودش آفریده و از روح منزه خودش در آن دمیده است و ما مسؤلیم تا از آن خوب محافظت کنیم. اما نا گفته نماند که مسلۀ جهاد جدا از این مسله است که در آن نیز تندروی نباید کرد و آخرین کوشش صورت گیرد، تا از این خلیفۀ خدا بر روی زمین محافظت شود.

وقتی گفته میشود که بعضی از ما عزاداران واجب خدای بزرگ، آن معبود و معشوقی که با عشق و علاقه اش ما را آفرید و بر خودش آفرین گفت، را به مستحبات میفروشیم، چنین است: ظهر عاشوار امام حسین به نماز خدا می ایستد تا از او اطاعت کرده باشد، ولی ما در ظهر عاشورا به عوض اینکه خدای مهربان را به سجده رویم، با قمع بدن هایمان را پاره پاره و خونی که میتواند جان انسانی را از مرگ نجات دهد، برسرکها میریزم. در این رابطه سوال های ذیل به پاسخ درست نیازد دارد.

الف: آیا اطاعت از خدای رؤف و مهربان مهم و اساسی است، یا انجام مراسم مستحبی چون محرم و عاشورا به شیوۀ قمع زنی در سرکها؟
قمع زنی در شهر کابل

ب: آیا کسانی که در ظهر عاشورا با قمع بدن هایشان، این امانت پروردگار را تکه و پاره میکنند، از چند وقت نماز باز میمانند و چه توجیه برای این عمل شان دارند؟ آیا امام حسین علیه السلام برای تداوم دین مقدس اسلام حرکت نکرد؟ دینی که ستونش نماز باشد، آیا میشود با قمع زنی احیا کرد؟

ج: آنانی که با قمع خود را انتحار میکنند و ملعونی که خودش را با بمب منفجر میسازد چه فرقی دارد؟ آیا شنیده اید که شخصی بر اثر ضربات قمع جان داد وآیا توجیهی برای این خود کشی وجود دارد؟ آیا کسی که خود کشی کند، مرتد نمیشود؟
انتحاری ملعون در روز عاشورا در کابل

د: آیا ریختاندن خون خود در سرکها عملی حسینی است یا نجات جان انسانی که نیاز شدید به خون دارد؟ آیا بیماری که برایش گفته شود که خون اهدا شده از طرف بانک خون امام حسین است، اعتقادی تر با مسایل برخورد نخواهد کرد؟ و آیا او تا زمانی که حیات دارد خود را مدیون خونی که بنام امام حسین در رگ هایش جریان دارد، احساس نیمکند؟ آیا قمع زدن به جز اینکه  عمل نادرست ما را به نمایش بگذارد و از نظر جسمی ما را معیوب و از نظر روحی روانی ما را بیمار نماید، کدام سودی دیگر هم دارد؟ آیا آنانیکه قمع میزنند نسبت به دیگران برخاش گر نیستند و این پرخاشگری عمل حسینی است؟

همانطوری که شاید قمع زنان برای این کارشان توجیه غیر معقولی داشته باشند، انتحارکنندگان نیز برای عمل شان توجیه دارند. زمانیکه افتخار به ریختن خون باشد، چه فرقی دارد که با قمع یا انتحار؟ اگرپرسیده شود که ای برادر چرا قمع میزنی؟ در جواب خواهی شنید که برای حسین! آیا این جواب درست و معقول بوده و مرهمی است بر زخم های امام حسین و یا اینکه راهیست که به دیار بیگانه میرود؟ به نظر نگارنده ما باید همه مسایل را از خود شروع به اصلاح کنیم. اعتقادات ما باید کورکورانه و از روی جهل نباشد، اگر چنین باشد به طایفۀ بنام خوارج مبدل خواهیم گشت.

2. نذورات در ماه محرم:

همه میدانند که در ماه محرم چه پول های هنگفتی بیجا مصرف میشود. یکی از نمونه هایی را که نگارنده شاهد آن بودم چنین است. چند سال قبلی که در قریۀ سر آسیاب مرکز بامیان، این سرزمین محرومان زندگی میکردم، در ماه محرم هرفامیلی باید و شاید مبلغی هنگفتی را برای نذر محرم میپرداختند. این نذر حدوداٌ 12 روز ادامه داشت، غذا هم ساعت حدوداً سه بعد از ظهر توضیع میشد. مصرف نذر روزانۀ یک مسجد بین 30 تا 50 هزار افغانی بود.
خانمی که پول ندارد اطفال معصومش را به صورت درست تداوی کند

 بیایید بسنجیم که این نذر چقدر مؤثر وچقدرکار حسینی است. در هنگام صرف غذای نذر در ساعت سه بعد از ظهر کسانی شرکت میکردند که شاید میلی هم به غذا نداشتند و فقط به اصطلاح خود شان به خاطر ثواب غذا را میل میکردند و کسانی دیگرهم که شاید شبها گرسنه میماندند. سوال های که برای نگارنده خلق شده است این ها هستند. اگر ما پول یک روزۀ این نذر را برای یک فامیل شهید و یا هم یک فقیر بدهیم و آنها با این پول شاید سه الی چهار ماه برای خانواده های شان غذا تهیه کنند، عمل حسینی انجام داده ایم یا طوری که در فوق ذکر شد؟ اگر ما پول یک روزۀ این مصرف گزاف را برای اطفال یتیم و بی سرپرستی، کتاب، قرطاسیه و سایر لوازم ضروری برای ادامۀ تحصیل فراهم نمایم، کار حسینی کرده ایم، یا اینکه شکم هایمان را به یک وعده غذا پر کنیم؟ وخیلی از چرا های دیگر.
این اطفال معصوم اند و نیاز به کمک دارند


چه باید کرد تا واقعاً حسینی زیست و حسینی به دیدار حق شتافت:

هنوز هم دیر نشده، ما هروقتی که درک درست از مسایل داشته باشیم و در راستای تحقق آن عمل نماییم بدون شک پاداش آن را از معبود و معشوق مان دریافت کرده و همچنان راه حقیقی امام حسین علیه السلام را گام به گام دنبال خواهیم کرد. بیایید به جای این مصارف گزاف نذر ماه محرم به فقرا، بیوه زنان، یتیمان و سایر اقشار این ملت رنجدیده که نیاز به کمک ما دارند، یاری رسانیم. بیایید به عوض یک وعده غذا، با تهیۀ امکانات یک زندگی ساده برای مردمان تهی دست این قوم، آنان را از فلاکت و بدبختی ها اجتماعی و اقتصادی برهانیم. بیایید به عوض یک وعده غذا، با پول آن برای فرزندان شهدا و فقرای این ملت شرایط تحصیل فراهم کنیم تا جامعه را از بیسوادی نجات بخشیم که با جامعۀ با سواد میشود خود، امام حسین علیه السلام و خدای رحمان را خوب شناخت. بیایید با هدیۀ یک کتاب، یک قلم، فیس مکتب، کرایه خانه و مخارج روزانه یک خانوادۀ فقیر، حرکت حسینی را بیمه نماییم. همه میدانند که فقر یکی از اعوامل بدبختی های اجتماعی، از جمله فحشا در جامعه است. پس بیایید با پول نذر به فقرای ملت خویش کمک نماییم تا جامعۀ مرفه و سالم داشته باشیم.
گوشۀ دیگر از فقر اقتصادی


بیایید با اهدای خون خود به انسانهای که نیاز به این مایۀ حیات دارند، کمک نماییم.
ما میتوانیم با اهدای خون خویش، لبخندی بر لبان کودکی معصومی بنشانیم. ما میتوانیم به هدیۀ قطرات خون خویش، اشکی را از گوشۀ چشمان مادری، عروسی، خواهری و فامیلی بخشکانیم. ما میتوانیم با اهدای خون خویش زندگی یک انسان را، حتی بدور از باور و اعتقادش بیمه نماییم. ما میتوانیم با اهدای خون خود با آن عده از همنوعان خویش که نیاز به این طلای سرخ دارند، بفهمانیم که این است حرکت حسینی. بیایید به عوض ریختن خون خویش در سرکها و جریحه دار نمودن هزاران احساس، این اصل زندگی را به کسانی که محتاج به آن اند، ارزانی بداریم تا آنان نیز در مسیر امام حسین علیه السلام گام بردارند.
آیا نمیشود پول نذر محرم را به این مرد فقیر داد؟


در جواب بازدید کنندۀ محترم/ محترمه:

ای برادر/ ای خواهر!
 هیچ چیزی به فراموشی سپرده نشده است و تاریخ هم به فراموشی سپرده نشده، بلکه زندگی را باید زندگی کرد، نه مرده گی.
شما گفتید متأسفید که سلام هزارستان پس از 15 روز از حادثۀ دلخراش عاشورا در کابل، آهنگ نشر نموده است. به نظر شما احترام میشود، ولی سلام هزارستان با شما موافق نیست.
 اما!
همۀ تاریخ را با روح روانم احساس میکنم و با پوست و گوشت و استخوانم لمس، که به بر ملت ما چه گذشته. اما گذشته ها خستگی تاریخ است و بس. اگر ما همواره در مصیبت های گذشته گیر مانده و زانوی غم به بغل گیریم، توجه ما از آینده سلب خواهد  شد و آینده را باخته ایم. ما باید تنها به گذشته اکتفا نکنیم، بلکه با درس عبرت از گذشته برای پیشگیری از تکرار آن تلاشی نماییم و به آینده های دور باید بنگریم. اگر شما تاریخ بشریت و اسلام را مطالعه کنید، هر صفحۀ آن دچار حادثۀ شده، پس بنابر گفتۀ شما زندگی را نباید زندگی کرد، باید قبری حفر کرده درون آن خوابید، چرا که این دنیا ارزشی ندارد (دیروز برادرانم کشته شدند، امروز پدر را ازدست دادم، فردا کسی دیگر را و...). نه دوست من زندگی از دید شما این چنین است. به نظر نگارنده نباید خود را زیاد مصروف غم های گذشته کرد که دشمنان در کمین نشسته باردیگر مارا غافلگیر نماید. ما باید تاریخ دشمنی های گذشته را مرور کنیم، اما باید راه معقولی برای برون رفت از آن یافت. این به بدین معنی نیست که دیروز جمعی از انسان های بیگناه به خاک خون کشیده شدند و امروز ما استعدادی که داریم به نمایش نگذاریم. حادثۀ عاشورا این پیام را نمیدهد، آنانی که رفتند ما نیز مردۀ متحرک باشیم. اگر قرار باشد که هر حادثۀ بر روح و روان ما تأثیر منفی بگذارد، آینده ها را به بهای ناچیز فروخته ایم. باید بر روان پاک آنان درود فرستاده و از آنکه برای همیشه مقتدر و تواناست، برای بازماندگان شان صبر جمیل بخواهیم. حتی باید بازماندگان شهدا را نیز دلداری داده و به زندگی دعوت نماییم.

همواره اول از خود شروع باید کرد، چراکه زمانی کسی انگشت اشاره را به طرف کسی دیگری نشانه میگیرد، غافل است که با سه انگشت دیگر خود را نشانه گرفته است. یعنی اگر تقصیر طرف مقابل است، تقصیر منتقد هم بیشتر است. بعضی وقتها ما با عملکرده های نادرست خود آب به آسیاب دشمن میریزیم، که امیدوارم با درک درست از مسایل و با برخورد درست با آن از خیلی حادثه ها جلوگیری کرد. در همه مسایل زندگی باید عقلانی برخورد نموده و میانه روی انتخاب کرد. باید همه را با باورهای اعتقادی شان پذیرفت، چونکه خدای رحمان خود در قرآن کریم فرموده که بهترین شما با تقوا ترین شماست، مشخص نکرده که کدام فرقۀ اسلامی. دیگر اینکه خرافات هم رنگ دینی و مذهبی به خود گرفته و اعتقادات مردم را به شدت در حال بلعیدن است و اگر همین طور ادامه یابد، آیندۀ تاریکی در پیشرو خواهد بود.
امیدوارم که این نگاشته احساسات کسی را جریحه دار نکرده و جوابیۀ باشد برای شما.
مؤفق و کامگار باشید
23/12/2011

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر