در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۰ دی ۷, چهارشنبه

هزاره ها وتنوع عقلانی



حالا دین و مذهب و سیله ای برای حفظ مقام و قدرت شده است، هرجمع و جامعه ای اسلام را براساس منافع ملی و میهنی خود به تفسیر گرفته و از اسلام خودشان حرف میزنند و تبلیغ میکنند، اسلام ایرانی، اسلام عربی، اسلام ترکی و... بنابراین اگرما هم باری باخود بیاندیشیم و با درنظر داشت موقعیت و منافع اجتماعی ما، قرائت ما را از دین، مذهب، و نحوه برگذاری مراسم مذهبی مورد باز نگری قراردهیم شاید یک عمل ضد دین نباشد...

من ، نه روشن فکرم، نه ملا ام ، نه روحانی ام ، نه تیکه دار دین و آئین خلق خدا. من، در اول یک انسانم، بعد هزاره ام ، بعد مسلمانم ، بعد شیعه ام . انسانیت و هزاره گی ام هنرخلقت است. اما ، مسلمان و شیعه بودنم انتخابی است. به این مفهوم که من نمی توانم هزاره نباشم. اما می توانم ، کمونیست باشم ، لائیک باشم ، مسیحی باشم، بودایی باشم، مسلمان باشم، شیعه باشم ، سنی باشم ، اسماعیلی باشم ، و یا هردین و مذهبی را که بخواهم می توانم انتخاب کنم . چون دین برای انسانها و بخشی از زنده گی انسانهاست . دین همچنانکه به عنوان یک ارزش دردل و دماغ انسانها جاخوش کرده و زنده گی انسانها را تحت تاثیرقرارداده، خود دین هم ازانسانها تاثیر پزیرفته است. میزان درک و فهم انسانها اززندگی اجتماعی و نظام خلقت ، درقرائت آنها ازدین ومذهب تاثیرگذاربوده واست. به همین دلیل هیچ دین و هیچ مذهبی را نمی توان یافت که خرافات درآن را نیافته باشد. درقرن 17 میلادی فرضیه علمی گردش زمین به دورآفتاب کفرمحض بود، اربابان دین مسحیت، گالیله را به جرم مرکزهستی ندانستن زمین و طرح فرضیه ای حرکت زمین به دورخورشید، در برابرشان به زانودرآورده و به جرم انحراف ازدین به توبه واستغفارش وا داشتند. اما امروز چنان نیست، با رشد و تکامل فکری و فرهنگی انسانها قرائت از دین هم متحول ودیگرگون میشود، تغیر و تکامل میکند. دین اسلام، مذهب شیعه و پیروانش هم از این امرمستثنی نیستند. دریکهزار و چهارصد سالی که ازعمردین اسلام و مذهب شیعه میگذرد ، ممکن است خیلی ازحرفهای من درآوردی وخرافی به عنوان حدیث موثق وارد متون دینی شده باشد که قبولش باعقل ومنطق سازگارنیست و فقط برای منافع و مصالح جمعی خاص در زمانی خاصی بوده است.
حالا دین ومذهب و سیله ای برای حفظ مقام و قدرت شده است، هرجمع وجامعه ای اسلام را براساس منافع ملی و میهنی خود به تفسیر گرفته وازاسلام خودشان حرف میزنند و تبلیغ میکنند، اسلام ایرانی، اسلام عربی، اسلام ترکی و... بنابراین اگرما هم باری باخود بیاندیشیم و با درنظر داشت موقعیت و منافع اجتماعی ما، قرائت ما را از دین، مذهب، و نحوه برگذاری مراسم مذهبی مورد باز نگری قراردهیم شاید یک عمل ضد دین نباشد. اما این بازنگری اصلاحی وقتی می تواند پرثمر باشد که ما با اعتقاد به دین و به عنوان یک مسلمان بیایم در درون جامعه، واز پشت تربیون محافل مذهبی بحث بازنگری دربرداشت های سلیقه ی و سنتی جامعه از مذهب را مطرح کنیم، حرفها و طرحهای ما را با مخاطبان اصلی و واقعی اش در میان بگذاریم ، تا بتوانیم ازمشکلات جامعه بکاهیم، جلواستفاده سیاسی مذهب سالاران را ازاحساسات مذهبی مردم بگیریم که این مهم با نقد خشن دین و با کتره و کنایه گفتن به مذهب و زیر سوال بردن ریشه های وجودی دین و مذهب امکان پزیر نیست. البته اگر هدف از نقد و نوشته و تحلیل اصلاح جامعه و یا لا اقل خرافات زدائی ازدرون جامعه باشد، درآن صورت جز با مدارا و احترام به باورهای مردم نمی توانیم در درون جامعه جایی باشیم، شریک محافل و مجالس مردم باشیم، حرف و طرح ما شنونده و عملی کننده داشته باشد. اما اگرهدف از نقد و تحلیل و مقاله فقط حرف مفت و کوفت دل خالی کردن باشد، نیازی به مخاطب و مردم نیست ، گور پدردین و مذهب و اعتقاد و ارزش های جامعه، من هرچه دلم خواست می گویم و مینویسم، هیچ کسی هیچ کاری هم نمیتواند!. که من باور مندم چنین نیست، خوبان جامعه ما هدفی جزآگاهی و آرزوی جز آسایش مردم ندارند. بنابراین، فاجعه یکه درعاشورای امسال در کابل اتفاق افتاد، راه و چاره اش، عاشوراستیزی ومذهب ستیزی نیست، با مذهب ستیزی خود را از جامعه ترد میکنیم، آنگاه کاری از دست ما برنمی آید، سخن ما مخاطب اش را از دست میدهد، زمینه رشد خرافات ومزدرو پروی مذهب سالاران در درون جامعه بیشتر و خوب تر فرهم میشود ، چون جامعه ی ما جامعه مذهبی است، بیش از 99% فیصد مردم هزاره مسلمان واکثریت شان شیعه اند و یکی از راهای و رودغیرهزاره ها در راٌس و رهبری جامعه هزاره هم ازآدرس مذهب مشترک بااین مردم است روحیه مذهبی هزاره ها واستفاده ابزاری دیگران ازاین روحیه باعث ایجاد جایگاه وپایگاه اجتماعی آنها دردرون این جامعه شده است . اگرنقاب مذهب را از چهره شیخ آصف برداری  دیگر با چه وسیله ای میتواند هزاره ها را برای سنگ باران کردن مکتب معرفت بسیج کند؟. اگرارباب زاده گی مذهبی فاضل زاده نباشد، جرات دارد درغرب کابل بیاید و مصلای شهید مزاری (رهبرشهید) را ویران کند ؟. اگر استفاده ابزاری از احساس مذهبی هزاره ها نباشد، این همه شیعه غیرهزاره میتوانند به نماینده گی ازهزاره ها درپارلمان کشور را پیداکنند ؟.  بنابراین ما چی بخواهیم و یا هم نخواهیم ، چی قبول کنیم و یاهم نکنیم ، جامعه هزاره جامعه مذهبی است با همه خصوصیت ها یش، نقد پرکنیه و خشن مذهب، جزگسترش سیطره ای فرصت طلبانی که نقاب مذهب برچهره زده و منافع اجتماعی هزاره ها را درکمین نشسته اند ، هیچ سود و ثمردیگری ندارد. وقتی بیگانه گان می توانند برای حفظ منافع قشری و فردی شان و برای به تحمیق کشیدن جامعه ی ما ازدر دوستی دین و مذهب وارد شوند. ما هم باید بتوانیم، برای آگاهی بخشیدن به جامعه و برای زدودن زمینه های تحمیق مذهبی از دراحترام به باور های مردم وارد شویم. وقتی مزاری بزرگ میگوید:درافغانستان شعارها مذهبی وعملکردها نژادی است. درواقعیت تاریخ دین، مذهب و سیاست را درافغانستان تفسیرمیکند و میخواهد همه اندوخته های تحصیلی و تجربه های اجتماعی و سیاسی اش را برای افراد جامعه اش منتقل کند و به همه بفهماند که یگانه را و رمز و رود فرصت طلبان دردرون جامعه هزاره، تظاهر به مذهب، برای استفاده ازروحیه مذهبی هزاره ها است. کلام آخراینکه : با مذهب میشود، مذهب را از خرافه و افراط نجات داد و با مذهب میشود زمینه ی بهره برداری                            بیگانه گان از احساسات مذهبی مردم راگرفت.   
نویسنده: عبدالله یاوری
منبع: افشار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر