در این میان؛ «شیعیان هزاره پاکستان» در واقع پاره ای از پیکر هزاره های «هزارستان» بوده که تاریخ ایشان، با تاریخ اجداد شان در آن سوی مرز از پیوند محکم و ناگسستنی برخوردار است. طوریکه ارزیابی تاریخ ایشان بدون بررسی تاریخ اجداد شان در هزارستان غیر ممکن و بیهوده است. پیشینه اقامت ایشان در پاکستان کنونی، به دهه ای آخر قرن نوزده میلادی باز میگردد...
بنام خدا
نیم نگاهی به تاریخ شیعیان هزاره در پاکستان «بخش یک»
اشاره:
در پی کشتارهای خونین و نسل کشی های وحشیانه ی اخیر هزاره ها در کویته پاکستان، که به یک تصفیه قومی بیشتر شبیه است، تا به ترور و کشتار مذهبی! با وجود سکوت مرگبار رسانه ی و انعکاس اندک آن در سطح ایالتی، کشوری و جهانی؛ خوشبختانه هزاره های سراسر جهان با درک و درد ملی و احساس پر شور مذهبی؛ واکنش مثبت، فراگیر و همه جانبه ی از خود نشان داده و موجی عظیمی از تظاهرات و اعتراضات را براه انداختند، که شاهد تاثیرات مثبت آن در سطح جهانی، مجامع بین المللی، داخل کشور پاکستان و نیز توقف نسبی این حملات در سطح ایالت بلوچستان هستیم.
این پاره از قوم هزاره که بیش از یک سده، از سرزمین آبائی و اجدادی شان بدور مانده، با وجود محاصره ی اقوام و مذاهب دیگر، در برابر هرگونه تهاجم و ناملایمات خرد کننده و شکننده ی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، لسانی و محیطی به خوبی از خود مقاومت نشان داده و تا کنون توانسته اند، هویت ملی و مذهبی شان را به خوبی حفظ نمایند و همچنان به عنوان یک قوم مشخص با هویت شیعی به حیات سیاسی- اجتماعی شان در کشور پاکستان ادامه دهند. نگارنده که سالها در کنار هزاره های پاکستان زندگی، نمک خوار این جماعت قوم دوست و از نزدیک شاهد احساسات پر شور ملی و مذهبی ایشان بوده ام، بررسی و بازیابی تاریخی این پاره از پیکر هزارستان، همیشه دغدغه ی ذهنی ام را تشکیل می داده است.
با کسب توفیق اجباری از دو سال پیش بدین سو، خوشبختانه توانستم بخشی اندکی از این آرزو را، جامه عمل پوشانده و سیری گرچند کوتاه و گذرا در تاریخ هزاره های پاکستان داشته باشم. چنانچه بتوانم آن را تکمیل و به صورت نوشتاری ناقابلی روانه ی بازار نشر کنم!. نشست عملی دو هفته پیش، محدودیت ها و زمان بر بودن نشر آن در دنیای واقعی و نیز درخواست بسیاری از دوستان علاقه مند وادارم نمود، که فشرده ای از این پژوهش را روانه ای جهان مجازی کنم. از آنجای که تاریخ هزاره های پاکستان، با تاریخ اجداد شان در آن سوی مرز از پیوند محکم و ناگسستنی برخوردار است و بررسی تاریخ ایشان بدون ریشه یابی تاریخی کاری عبث و ابتر خواهد بود، به ناچار گریزی نسبتاً جامع به گذشته ای این قوم زده و آنگاه به تاریخ صدو اندی ساله ی ایشان در هند بریتانوی و پاکستان کنونی، پرداخته ام. امید که این نوشتار ناچیز برای همگان مفید بوده و مورد توجه و عنایت دوستان وبگرد قرار گیرد.
سرآغاز :
شیعیان هزاره که خاستگاه اصلی شان منطقه کوهستانی «هزارستان» یا «هزارجات» در مرکز کشور افغانستان است. از گذشته های دور تا کنون در این سرزمین صخره ای و صعب العبور با تحمل سختی ها و مشکلات و با پشت سر نهادن محدودیت های طبیعی و موانع جغرافیائی، با صبر و بردباری تمام بر همه گونه سختی فایق آمده و خود را با شرایط محیطی ویژه ای این دیار وفق داده اند. این مردم از مسلمانان معتقد و از شیعیان متعهد دوازده امامی بوده و احساسات پاک مذهبی در میان شان، به گونه ی نیرومندی، همواره بر عوامل نژادی و خونی غلبه داشته است. شیعه بودن هزاره ها چنان در تاریخ خونبار ایشان برجسته است، که نام این قوم (هزاره) در اذهان مردم این کشور معادل شیعه گردیده بدین معنا که «شیعه یعنی هزاره و هزاره یعنی شیعه !» .
تاریخ دور قوم هزاره سوگمندانه چندان روشن نیست، همین مسأله باعث پدیداری حدث و گمان ها و میدان نظریه پردازی تاریخنگاران و مستشرقان شده است: نظریه مشهوری این قوم را از بقایای سپاهیان چنگیز خان می خواند. برخی هم ایشان را از ساکنان اصلی و بومی منطقه هزارستان می دانند. بعضی دیگر ایشان را از نژاد ترک و یا مختلط از ترک و مغول می خوانند و... . نام سرزمین ایشان(هزارستان) در عهد باستان آراکوزیا و پیش از اسلام این سرزمین بنام غور، غرشستان، زابلستان و... یاد می شده است. در عصر اسلامی جزو از خراسان بزرگ بوده و از قرن 19 میلادی به اشغال افغان ها درآمده و به «هزاره جات» مشهور شده است. سرزمین «هزارستان» هم اکنون در مرکز افغانستان و یکی از محرومترین مناطق این کشور به شمار می رود.
در این میان؛ «شیعیان هزاره پاکستان» در واقع پاره ای از پیکر هزاره های «هزارستان» بوده که تاریخ ایشان، با تاریخ اجداد شان در آن سوی مرز از پیوند محکم و ناگسستنی برخوردار است. طوریکه ارزیابی تاریخ ایشان بدون بررسی تاریخ اجداد شان در هزارستان غیر ممکن و بیهوده است. پیشینه اقامت ایشان در پاکستان کنونی، به دهه ای آخر قرن نوزده میلادی باز میگردد. موج نخست مهاجرت به هند بریتانوی درآخر قرن19میلادی در پی سرکوب، نسل کشی هزاره ها، اشغال هزارستان و... توسط سپاه عبدالرحمان، صورت گرفت. موج بعدی مهاجرت هزاره ها به پاکستان بدنبال اشغال افغانستان از سوی ارتش سرخ در سال 1358خورشیدی، به راه افتاد که باعث تغیر بنیادین در فرهنگ، زبان و رفتار های اجتماعی جامعه هزاره پاکستان شد .
کلیات و مفهوم شناسی
•1- پرسش های پژوهش:
پژوهش حاضر همانند هر تحقیق دیگر، با پرسش های آغاز می شود که می توان با توجه به موضوع آن (نگاهی به تاریخ هزاره ها در پاکستان) پرسش های زیر را مطرح کرد:
الف - سوال اصلی : تاریخ شیعیان هزاره در پاکستان، چگونه و از چه زمانی آغاز می شود؟ .
ب - سوال های فرعی : برای بررسی بهتر و بیشترتاریخی، این پاره از پیکر تشیّع در کشور پاکستان، می توان پرسش های فرعی بسیاری را طرح کرد که ارائه و پاسخ به همه ای آن ها از گنجایش این پژوهش بیرون بوده و در اینجا، تنها به طرح مهمترین پرسش ها پیرامون، تاریخ شیعیان هزاره در کشور پاکستان، بسنده می کنیم:
- ریشه های تاریخی و نژدای شیعیان هزاره پاکستان، به کجا باز می گردد؟ .
- هزارستان یا هزاره جات در کجا موقعیت دارد؟ .
- آیا هزاره ها ساکنان اصلی و بومی سرزمین هزارستان اند؟ .
- هزاره ها چه زمانی آیین اسلام را پذیرا گشتند؟ .
- گرایش هزاره ها به تشیّع کی و چگونه صورت گرفته است؟ .
- علل نخستین موج مهاجرت هزاره ها به هند بریتانوی چه بوده است؟ .
- نقش شیعیان هزاره در تشکیل و دفاع از کشور پاکستان چگونه بوده است؟.
- عوامل موج دوم مهاجرت گسترده هزاره ها به کشور پاکستان چه بوده است؟ .
- پراکندگی زیستی کنونی هزاره های پاکستان چگونه است؟ و ... ؟ .
- 2- اهمیت پژوهش :
می دانیم که قوم هزاره یکی از چهار کتلة قومی بزرگ[1] در کشور افغانستان است. هزاره ها که از مسلمان معتقد و از شیعیان دوازده امامی اند، با وجود تمام فشار ها، نسل کشی ها، غارت ها، محرومیت ها و... در گمنامی تمام، بر اعتقادات مذهبی شان پای فشرده و با تحمل تمام سختی ها و مشکلات یک گام از باور های شیعی شان عقب ننشسته اند. محرومیت سیاسی، مظلومیت اعتقادی، گمنامی تاریخی و ویژگی نژادی، اهمیت پژوهش در مورد این قوم را به مراتب افزایش داده و بر محققان و پژوهندگان است. که با پژوهش های علمی و مستند شان زوایای تاریک از تاریخ، این جماعت محروم از شیعیان را روشنی بخشند. در این میان؛ گرچه طی دهه های اخیر کم و بیش آثاری در مورد شناسائی هزاره ها و هزارستان به دنیای نشر راه پیدا کرده؛ اما، به هیچ عنوان کافی و کامل نبوده، به ویژه در مورد شناسائی تاریخی پارة از قوم هزاره که در آزادی و دفاع از تمامیت ارضی پاکستان نقش اساسی داشته اند، گامی چندانی برداشته نشده است .
•3- پیشینه پژوهش:
واژه ای «هزاره» در مورد ساکنان مناطق مرکزی افغانستان امروزی و نیز واژه ای «هزاره جات» بر مناطق وسیعی از مرکز این کشور، قرن ها پیشتر از ظهور این کشور متداول و مشهور بوده اند[2]. سوگمندانه تاریخ هزاره ها همانند خودشان همواره در سایه، پنهان و در محرومیت نگهداشته شده و در گذشته ها، چندان مورد توجه قرار نگرفته است. کشتار بی رحمانه ای ایشان در اواخر قرن نوزده میلادی توسط عبدالرحمان خان جابر، توجه برخی از محققان و مستشرقان در عرصه ای تاریخ را به خود جلب کرد. از اوایل قرن بیستم به بعد پژوهش های اندکی از سوی خاورشناسان و پژوهشندگان شرق و غرب در قالب تحقیقات دانشگاهی به بازار چاپ و نشر راه یافت[3]، که در برخی از این آثار، تنها به صورت گذرا و اجمالی به تاریخ قوم هزاره پرداخته شده و در برخی آثار هم به صورت اختصاصی به کنکاش گرفته شده است. در مجموع پیشینه ای پژوهش پیرامون این موضوع به چند دسته قابل تقسیم بندی است:
الف - منابع کهن :
در واقع از واژه «هزاره» برای نخستین بار در منابع نسبتاً کهن همچون: طبقات ناصری، بابرنامه یا تزک بابری، آیین اکبری، تاریخ نامه هرات و... نام برده شده و آن را در مورد قومی به همین نام که در سرزمین غرجستان زندگی دارند، به کار برده اند .
ب - آثار عمومی در تاریخ افغانستان:
- 1. سراج التواریخ، میرزا فیض محمد کاتب هزاره .
- 2. افغانستان در مسیر تاریخ، میرغلام محمد غبار .
- 3. افغانستان بعد از اسلام، عبدالحی حبیبی .
- 4. افغانستان در پنج قرن اخیر، میر محمد صدیق فرهنگ .
- 5. اسلام شیعه در افغانستان و جهان، پادشاه حسین .
- 6. جغرافیای تاریخی افغانستان، عبدالحی حبیبی .
- 7. کلّه منار ها در افغانستان، محمد عیسی غرجستانی .
- 8. افغانستان در پرتو تاریخ، احمد علی کهزاد و ... .
ج - آثار اختصاصی در تاریخ هزاره ها:
- 1. تاریخ ملّی هزاره، تیمور خانف - تاجیکستانی .
- 2. هزاره ها و هزاره جات باستان در آینة تاریخ، حیدر علی جاغوری.
- 3. هزاره ها، حسن پولادی .
- 4. سرزمین و رجال هزاره جات، حسین نایل .
- 5. تاریخ نوین هزاره جات، محمد عیسی غرجستانی .
- 6. پژوهشی در تاریخ هزاره ها، حاج کاظم یزدانی .
- 7. سایه روشن های از زندگی هزاره ها، حسین نایل .
- 8. دفاع هزاره ها از تمامیت ارضی افغانستان، حاج کاظم یزدانی و... .
د - آثار ویژه در تاریخ هزاره های پاکستان:
در این میان، سوگمندانه نوشتاری چندانی در مورد تاریخ «هزاره های پاکستان» وجود ندارد. تنها اثری که در این مورد، نگارش یافته کتاب گونه ای کوچکی است با عنوان: «تاریخچه و خاطرات قوم هزاره پاکستان» این اثر در سال 1972میلادی توسط آقای حاجی «سلیمان خان ارزگانی»، نگارش یافته و به صورت یک جزوه کوچک توسط انتشارات جنگ، در شهر کویته مرکز ایالت بلوچستان چاپ شده است. اما، این اثر برای چنین موضوعی مهمی به هیچ عنوان کافی نبوده، در واقع بیش از یک خاطرات شخصی نیست! در همین راستا، پژوهش دیگری در سال 1975 میلادی در دانشگاه کراچی پاکستان، توسط دانشجوئی ایرانی آقای «محمد اوتادالعجم» انجام گرفته، گرچند از کیفیت و کمیت بهتری برخوردار است. ولی، ایشان نیز بیشتر به کلیات در مورد تاریخ و فرهنگ هزاره ها پرداخته و همین اثر هم به دلایل نامعلومی، تا کنون به چاپ نرسیده است. لذا، جای یک اثر جامع تاریخی در این موضوع، خالی بوده و پژوهش همه جانبه ای از تاریخ هزاره های پاکستان را، لازم و ضروری می نماید .
•4- مفهوم شناسی واژه «هزاره» :
مردم ستم چشیده ای هزاره، از گذشته های دور تا کنون همواره از ناآرامی و ناامنی در رنج بوده و از فقیرترین و محروم ترین ساکنان کشور افغانستان به شمار می روند. این مردم در شجاعت، صداقت، امانت داری، صبر و بردباری، صلح جوی، نرم خوئی، مهمان نوازی و... مشهورند[4]. با وجود طبیعت سرد، سخت و خشن هزارستان و در اوج محرومیت زائی از سوی حاکمان متعصب کشور، با هرگونه شرایط محیطی و جبر و ستم دولتی خود شان را تطابق داده و به مردمان مقاوم و آهنین تبدیل شده اند. سوگمندانه همین محرومیت های گوناگون، بر تمام زوایای تاریخی این مردم نیز سایه انداخته و حتی نام این ملت (هزاره) در هاله ی از ابهام قرارگرفته و عرصه ی حدث وگمان های بسیاری شده است:
الف- واژه «هزاره» در لغت :
واژه ای «هزاره» از ریشه ی پهلوی «هزارک» گرفته شده که به هزار سال پس از تاریخ معین اطلاق می شود. و به نوعی از گُل و نیز قسمت پایین دیوار که با آجر و سنگ از زمین به ارتفاع تقریبی یک متر بالا آورند نیز گفته می شود. و نیز طایفه ی شیعه مذهب و نام قوم از افاغنه[5]. هزاره منسوب به هزار، هزارمین، هزارمین سال و نام طایفه ی از مردم افغانستان که بیشتر در ناحیه ی کوههای مرکزی «هزارجات» سکونت دارند. و نام طایفه ی از طوایف خراسان که در نواحی نزدیک به مرز افغانستان به سر می برند[6] .
ب - واژه «هزاره» در اصطلاح :
در پاسخ این پرسش که چرا این قوم را «هزاره» گویند؟ نظریه های گوناگونی مطرح شده، که در آنها از سوی به این واژه پرداخته و از سوی دیگر ریشه ی نژادی این قوم را، نیز از این کلمه به نمایش گذاشته اند:
- 1) مشهورترین روایت این است که واژه «هزاره» از دسته هزار نفری در سپاه مغولان گرفته شده؛ بنابراین، این قوم همان گونه که نام شان از هزاره مغول گرفته شده، خودشان نیز از نژاد مغول و از بقایای لشکریان چنگیزخان اند.
- 2) مرحوم شیخ احمد وحید فولادیان از هزاره های ایرانی علت نام گزاری «هزاره» بر این سرزمین را این گونه بیان میکند: «... از هزارستان هزار چشمه خوشگوار جاری بوده است ... قبل از اسلام در آن سرزمین هزار بت خانه بوده که بعد ها به جای آنها هزار مسجد بنا شده است ... سلطان علاالدین غوری سالانه هزار اسب به عنوان خراج به سلطان سنجر سلجوقی تقدیم می کرد ... سلطان شهاب الدین غوری هزار غلام ترک و تاتار داشته است[7]» .
- 3) برخی هم گویند: چون این سرزمین دارای هزار نهر و هزار دره و هزار کوه مرتفع بوده؛ لذا، به «هزاره» شهرت یافته است .
- 4) چون در عصر سلاطین قدیم زابلستان این قوم سالانه هزار سوار درعوض مالیات به قشون شاهی کمک می کردند به هزاره شهرت یافته اند .
- 5) محقق شهیر کشور افغانستان، عبدالحی حبیبی در مقاله ای با ردّ دیگر نظریه ها می نویسد: «... کلمه هزاره به معنای خوشدل و اصل آن «هوساله» یا «هوزاله» یک واژه ای دیرینه و باستانی است، که به مرور زمان به «هزاره» تغیر یافته است. چون ساکنان این سرزمین کوهستانی به صداقت و پاکدلی شهره بوده اند، به این نام (هزاره) مشهور شده اند[8] .
- 6) در این میان؛ بسیاری از مردم هزاره به روایت اسطوره ای معتقد اند، که از گذشته های دور تا کنون سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر انتقال داده اند. در این روایت هزاره ها؛ نام، ایمان و اعتقاد شیعی شان را از عنایات ویژه مولا علی(ع) می دانند و گویند: «... برای بستن بند(سدّ) بربر روزانه هزار نفر مشغول کار بودند. اما، هرچه تلاش می کردند نتیجه ی نداشت. تا اینکه حضرت مولا علی(ع) به طریق طی الارض بدانجا آمده و بداد شان رسید. حضرت پس از بستن «بند بربر» که از آن پس به «بندامیر» مشهور شد، آن هزار نفر را از قید و بند شاه بربر رهانیده و آزاد نمود و... ما از نسل همان هزار نفریم! لذا، به «هزاره» شهرت یافته ایم ! و...[9] » ... ادامه دارد.نویسنده: مصطفی خرمیمنبع: جمهوری سکوت
[1] - کشور افغانستان ازمجموعه ی اقوام ریز و درشت تشکیل یافته که چهارکتله ی: پشتون ها، هزاره ها، تاجیکها و ازبکها در ساختار آن از اهمیت ویژه برخورداراند .
[2] - جوزجانی، منهاج و سراج، طبقات ناصری، ج 2، 337 - 396 ؛ بابرنامه، ص 92 .
[3] - پولادی حسن، هزاره ها، ص 20 .
[4] - یزدی ، افشار ، افغان نامه ، ج 1 ، ص 121 ؛ مصری ، ابوالعینین فهمی ، افغانستان بین الیوم و الامس ، ص 118 ؛ دایره المعارف اسلامی ، ج 2 ، ذیل کلمه افغانستان ؛ حیات خان ، محمد ، حیات افغان ، ص 455 - 466 ؛ شیروانی ، زین العابدین ، ریاض السیاحه ، ص 491 .
[5] - دهخدا ، علی اکبر ، لغتنامه دهخدا ، ج 44 ، ص 205 ؛ معین ، محمد ، فرهنگ معین ، ج 4 ، ص 5137 .
[6] - عمید ، حسن ، فرهنگ عمید ، ص 1087 (تک جلدی) .
[7] - وحیدی فولادیان ، احمد ، کشف النسب ، ج 2 ، ص 93 - 94 .
[8] - حبیبی ، عبدالحی ، جغرافیای تاریخی افغانستان ، ص 119 و مجله آریانا ، ش 5 ، ص 80 ، سال 1341 ، کابل .
[9] - شیروانی ، حاج زین العابدین ، ریاض السیاحه ، ص 490 .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر