طی چند سال گذشته ده ها هزار جوان هزاره راهی دیار غرب شده اند که اکثریت آنها از جنس مذکر،جوان وبدون خانواده وبه صورت مجردی در اروپا،کانادا و استرالیا زندگی میکنند و عده بسیار زیادی از آنها مقیم آنجا شده اند و به اصطلاح شهروند کشور های غربی میباشند و مشغول کار و زندگی روزمره خود هستند. به طور طبیعی این افراد نیازمند ازدواج وتشکیل خانواده میباشند. در قدم اول نیازهای روحی روانی وعاطفی و در مرحله بعد زاد ولد و تداوم نسل، باعث میشود که که این جوانان احساس کنند نیازمند ازدواج وتشکیل خانواده هستند...
اشاره:
عید قربان امسال، یکی از اقوام که مدت دوسال ونیم است مقیم یکی از کشور های غربی میباشد به ایران آمده بود. دردید وباز دید عید، ملاقات کوتاهی داشتیم که بی نهایت مسرور گشتم. متاسفانه جلسه رسمی بود وما نتواستیم بیشتر با هم حرف بزنیم اما من حدود یکسال قبل که در شبکه ای اجتماعی قیسبوک دست رسی داشتم مفصل با هم گپ زده بودیم ومن از محل زندگی و وضعیت او آگاهی کامل داشتم. در فرصت پیش آمده به درب منزا ایشان رفتم تا با او بیشتر صحبت کنم واز اوضاع واحوال محل سکونتش بیشتربدانم. درگفتگوی که با برادر او داشتم متوجه شدم او با پدر ومادرش برای خواستگاری به یکی استانهای ایران رفته واز قرار معلوم این دوست من از طریق اینتر نت با دختر مورد نظرش آشنا شده واین آشنای مدت ادامه داشته وسر انجام به ازدواج ختم شده است. لازم به ذکر است که تمام قرار مدار یک ازدواج، قبلا" از طریق ارتباط اینتر نتی بین این دو نفر فیصله یافته وبزرگان خانواده طبق سنت وبرای اجرای کردن این مراسم حضور داشته اند وتمام این واقعه ای تاریخی از مراسم خواستگاری تا عقد دائم، در کمتر از یک هفته انجام شده است.
بنده حقیر کلا" طرفدار ازدواج جوانان، حال چه حضوری و غیر حضوری و یا اینترنی و ... غیره هستم وبرای این زوج که سنت شکنی نموده وب رای اولین بار در بین اقوام ما به این صورت ازدواج نموده آرزوی خوشبختی وطول عمررا دارم. همین امرخیرمرا واداشت تا ضمن نشر این خبر، مختصری هم در این مورد بنویسم وبا دوستان وخوانندگان وبسایت جمهوری سکوت در میان بگذارم.
ازدواج اینترنتی وجامعه هزاره!
بدون شک در جامعه سنتی وبسته ما هزاره ها، ازدواج به صورت آشنایی اینترنتی یک موضوع کاملا" بیگانه ودور از ذهن میباشد وتوسط جامعه، چه نسل قدیم وچه جدید پزیرفتنی نیست ومتاسفانه نگاه مثبتی در این موردوجود ندارند وبعد از مطرح واجرا شدن موضوع که در بالا ذکر آن رفت مردم حرف حدیث های یادی گفتند وشنیدند که قابل تحریر نیست اما میشود نتیجه گرفت جامعه هزاره حالا حالا ها با ازدواج به اصطلاح اینترنی مشکل خواهند داشت. این قضیه را می توان دوگونه تحلیل کرد اول اینکه مردم هزاره با فضای اینترنت وکارکرد آن اشنای ندارند. دوم متاسفانه تبلیغات بسیارمنفی رسانه های ایران مخصوصا" تلویزیون ایران که به صورت بسیار منفی ویک جانبه در این مورد اطلاع رسانی میکندبا عث این ذهنیت منفی شده است. به هرحال هر عاملی که باشد فرقی نمیکند ونظر قاطبه مردم دراین مورد مهم منفی است.
جوانان هزاره ومهاجرت به غرب
طی چند سال گذشته ده ها هزار جوان هزاره راهی دیار غرب شده اند که اکثریت آنها از جنس مذکر،جوان وبدون خانواده وبه صورت مجردی دراروپا،کانادا واسترالیا زندگی میکنند وعده بسیار زیادی از آنها مقیم آنجا شده اند وبه اصطلاح شهروند کشور های غربی میباشند ومشغول کار وزندگی روزمره خود هستند. به طور طبیعی این افراد نیازمند ازدواج وتشکیل خانواده میباشند. در قدم اول نیازهای روحی روانی وعاطفی ودرمرحله بعد زاد ولد وتداوم نسل، باعث میشود که که این جوانان احساس کنند نیازمند ازدواج وتشکیل خانواده هستند. در دیار غربت وکشور های غربی، مورد مناسب برای ازدواج یک جوان هزاره مسلمان وشیعه موجود نیست وهرچقدر یک جوان هزاره مدرن وبه سبک غربی زندگی کنند، شاید در کوچه وخیابان واماکن عمومی بتواند به سبک وشیوه غربی زیست کنند ویا حداقل ادای غربی ها را در بیاورند واما زمانیکه مسئله ازدواج وتشکیل خانواده به میان بیاید دیگر آن سبک زندگی غربی اگر فراموش نشود، بدون شک کم رنگ ودر درجه چندوم قرار میگرد. این کار چند علت میتواند داشته باشد اولین چیزی که به ذهن یک جوان هزاره غرب نشین، هنگام ازدواج می آید سلامت روحی وجسمی طرف مقابل میباشد ودر مرحله بعد دین، مذهب، نژاد ونجابت همسر آینده است. یک جوان هزاره هرچقدر هم که غربی فکر کند و به طور کل به مذهب پشت کرده باشد، باز هم سنت،روش تربیت،پیشینه ای زندگی وذهن درونی او تمایل دارد تا یک دختر نجیب وپاک دامن وصد البته از چشم بادامی های هزارگی خود را، برای ادامه زندگی وتداوم نسل آینده انتخاب نموده ودر کنار او ادامه زندگی دهد،لذت ببرد واحساس آرامش کند، به همین علت جوانان مهاجر هزاره مقیم غرب، به محض اینکه جای پای مطمئین وکار مناسب پیدا میکنند اولین اقدام واولین پس انداز که با رنج وزحمت خود به دست آورده است را برای امر مقدس ازدواج وتشکیل خانواده هزینه میکنند تا هم غم غربت ورنج دوری از وطن کاسته شود وهم سنت الهی به جا آورده شود وهم باعث تداوم نسل جدید هزاره در غرب گردد.
جوانان هزاره مقیم غرب ومشکلات ازدواج
هم اکنون هزاران جوان مهاجر هزاره مقیم غرب هستند که بیشتر آنها تکلیف شان روشن شده است وتبدیل به یکی شهروندان محل سکونت خود میباشند ویا در شرف گرفتن مدارک شهروندی هستند. ما که در ایران هستیم، بیشتر اوقات در مراسم عروسی دعوت میشویم که طرف ذکور آن مقیم یکی از کشور های غربی است که اقدام به ازدواج با یک دختر هزارگی مقیم ایران نموده است. جوانانی از این دست بسیار هستند که در ایران، افغانستان ویا پاکستان اقدام به ازدواج نموده اند که تمام این قیبل ازدواج ها توسط بزرگان خانواده انجام شده وباعث وبانی چنین ازدواجی در واقع خانواده های داماد وعروس بوده وخود جوان مهاجرمقیم غرب، کمتر در جنین ازدواجی نقش داشته وفقط در زمان اجرای مراسم عروسی با مهلت یک ماهه حضور داشته است. جالب است بدانید که بیشتر این وصلت ها ازروی آشنایی قبلی بین خانواده دوطرف ویا به صورت فامیلی بوده که نیاز مند تحقیقات در مورد عروس وداماد به سهولت فراهم بوده وتوسط بزرگان خانواده انجام شده است وبه ندرت مشاهده شده است که چنین وصلتی بین دو خانواده غربیه انجام شده باشد.
در اینجا سئوالی که باید پاسخ داده شود این است که آیا تمام جوانان هزاره مشتاق ازدواج مقیم غرب، این فرصت وامکان دارد تا خود در ایران، افغانستان ویا پاکستان حضور یافته، دختر مورد علاقه خود را پیداکند وبه خواستگاری او برود وسر انجام این خوستگاری به ازدواج ختم شود؟ بدون شک پاسخ منفی است. زیرا بیشتر اوقات دیدیم وشنیدیم که جوانی از یکی از کشور های غربی به ایران،افغانستان ویا پاکستان برای قصد ونیت ازدواج امده وتمامی فرصتی که دارد ۳۰ تا۴۵ روز میباشد واین فرصت برای یافتن خانواده مناسب ودر مرحله بعد دختر مناسب ومراحل بعد تر فرستادن مامور برای جواب مثبت خانواده دختر مورد نظر وسر انجام مراسم کشنده وطولانی خواستگاری ودر نهایت راضی کردن خود دختر، اصلا" فرصتی کافی نیست ودر چند موردچنین مراسمی که خود شخصا" حضور داشته ام به علت اینکه داماد فرصتی کافی برای ماندن نداشته است این وصلت سر نگرفته وبه زمان دیگری موکول شده است زمانیکه هر گز فرا نرسیده وسر انجام آن دختر با شخص دیگری ازدواج کرده است. در چنین وضعیتی اگر بخت یار داماد غرب نشین باشد وهمه چیز فراهم شود تازه میرسیم به مشکل اصلی که سکونت در غرب ومسئله بنام دین ومذهب است که اکثر خانواده های هزاره، به محض شنیدن غرب وزندگی در انجا تازه رگ غیرت دینی ومذهبی شان بیدار شده ومانع از بی دینی ولا مذهبی دختراشان میشوند..
گفتنی در این مورد زیاد است برای اینکه بحث طولانی وخسته کننده نشود، مطلبم را با یک سئوال به پایان میبرم واز تمامی خوانندگان وبسایت وزین جمهوری سکوت تقاضا میکنم در این مورد فکر کنند ونظرات وتجربیات وراه حل های خود را بنویسند. مطلب بالا صرفا" جهت یاد آوری تحریر شده تا شاید تلنگری باشد برای ذهن های خفته. متاسفانه وضعیتی جوانان مهاجر هزاره در غرب اصلا" تعریفی ندارد واگر وضعیت به این صورت(تجرد زیستن) ادامه یابد، در آینده نه چندان دور آسب های جبران ناپزیری بر پیکره جماعت مهاجر مقیم غرب وارد خواهد شد که کمترین انها افسردگی، سرخوردگی اجتماعی، انواع امراض روحی وروانی ودر نهایت توقف نسل جدید هزاره ها در غرب خواهد بود.
آیا آشنایی اینترنی برای ازدواج بین یک جوان مهاجر هزاره ای غرب نشین با دختران هزاره ای شرق نشین مفید خواهد بود وسر انجام به ازدواج ختم خواهد؟
نظر شما چیست؟
نویسنده: شیرمحمد حیدری
منبع: افشار
رضا.از آلمان
پاسخحذفچه فرقی میکند که کسی از طریق سایت های اجتماعی انترنیتی دوستی پیدا کند و با هم ازدواج کنند.
از تظر من اشکالی ندارد.
مهم اینست که پسر و دختر به تفاهم برسند و با هم ازدواج کنند.
انترنیت هم وسیله خوبی ارتباطی اطلاعاتی و خدماتی است.
تشکر از اظهار نظر شما
پاسخحذف