در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۰ آبان ۲۴, سه‌شنبه

جبهه ملی؛ بازگشت یا بازی؟

دوماه قبل آقای حامد كرزی در مصاحبه ای با سی ان ان گفته بود كه در سال 2014 با ختم دوره كارش كنار می رود ولی گامهایی را برای تعیین جانشینش در دور بعدی انتخابات برداشته است. ..



به نظر می رسد این اعلام زود هنگام آقای كرزی – راست یا دروغ- سراسیمگی زیادی را بر حلقاتی كه قصد سهم گیری در انتخابات آینده را دارند، تحمیل كرده است، در حالیكه افغانستان درآستانه یك انتخاب به نهایت دشوار برای عبور از بن بست كنونی ورسیدن به انتخابات بعدی قرار دارد؛ همزمانی انتخابات با تكمیل دوره انتقال مسؤلیتهای امنیتی از نیروهای بین المللی به قوتهای افغانی در سایه اما واگر های زیادی نسبت به تواناییهای قوای افغانی موجب شده است كه از یك سوتردید های جدی بالای توفیق پروسه دولت سازی از مسیر دموكراتیك، بگونه ای كه در قانون اساسی ترسیم شده بر اذهان عامه سایه افكند واز سوی دیگر رقابت سختی میان دولتها وسازمانهای منطقه ای با ناتو وآمریكا بر سر افغانستانی پس از2014 آغاز شود.
درشرایطی كه بر گزاری كنفرانس بن دوم برای نقشه راه آینده همكاریهای بین المللی با افغانستان در دستور كار است ومهمتر از آن هنگامی كه آقای كرزی سند همكاری های راهبردی با هند را امضا كرد ودر مسیر امضای یك چنان سندی با آمریكا در حركت است، پاكستان از یك سوبا ترور بر هان الدین ربانی روند گفتگوهای صلح بین الا فغانی را مختل ودولت كرزی را مجبور به" طرف" قبول كردن پاكستان ساخت واز سوی دیگر با حمله بالای سفارت آمریكا ومقر ایساف نشان داد كه این دولت حرف اول را در افغانستان می زند، بر علاوه پاكستان در ایجاد یك محور منطقه ای برای ایفای نقش بیشتر در تحولات افغانستان وجلوگیری از نفوذ بیشتر هند، ایران وتركیه را نیز در مسیر كشانده است.
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی وپایان جنگ سرد میان دوقطب شرق وغرب، عصر اتحادیه های منطقوی وسر بر كشیدن سازمانهای منطقوی آغازشد كه شكل گیری اتحادیه شانگهای از مهمترین آنها است، با تحولات اخیر بر گزاری دو اجلاس در دو روز پشت سر هم در آنكارا واستانبول ونشست اعضای" پیمان شانگهای" در سنت پطرزبورگ واتحادیه "سارك" در مالدیو، سران دولت افغانستان را سخت مصروف كرد چون محور بحثها در همه این اجلاسهای منطقوی افغانستان بود وایران وپاكستان از دولتهای مقتدر شر كت كننده ودر عین حال دخیل در قضایای افغانستان.
ایران از مخالفین سر سخت امضای سند همكاریهای راهبردی با آمریكا است واین مخالفت را انكار نمی كند، دولت ایران در نهایت تلاش دارد تا هم از راه شركت درین كنفرانسهای منطقوی وایجاد یك جبهه در برابر این اراده وهم از طریق وارد ساختن فشار بالای دولت افغانستان با استفاده از مسایل تجارتی وحضور مهاجرین وهم از طریق صدور فتوای حرمت این پیمان وراه اندازی اجتماعات مخالف توسط حلقات وابسته به خود در داخل افغانستان ونفوذ در داخل جرگه عنعنوی كه به منظور هموار سازی راه برای امضای این سند دایر می شود، مانع جدی بر سر راه این حركت بی نهایت حساس وتعیین كننده ایجاد نماید وپاكستان نیز در خط مقدم جبهه مخالفت، با ایران همسو می باشد وقراین نشان می دهد كه تركیه نیز بی علاقه به چالش سازی این پروسه نیست، شاید تركیه ازین رهگذر می خواهد امتیازاتی را از غرب برای ورودش به اتحادیه ارو پا اخذ نماید، پاكستان وایران اما بحث شان فراتر از امتیاز گیری ها است؛ یكی در گیر خصومت سی ساله با غرب ودیگری نگران بوجود آ مدن یك محور قدرتمند متشكل از افغانستان، هند وآمریكا در برابر خود است.
ایران درین اواخر دو كنفرانس بین المللی" بیداری اسلامی " و " حمایت از انتفاضه فلسطین" را در تهران راه انداخت كه در هردو مورد تعداد زیادی را از افغانستان دعوت وتلاش زیادی را در موردایجاد محورهای مقاومت علیه طرح امضای سند راهبردی میان كابل – واشنگتن بخرج داد، گفته می شود یكی از محور های این مقاومت در نظر بوده كه آقای ربانی باشد كه با ترور وی نا كام ماند ومحور دیگر آقای محقق ومحسنی هستند كه با توافقاتی همراه بوده از جمله قبول رهبری مذهبی محسنی از سوی محقق وپذیرش رهبری سیاسی محقق از سوی محسنی. البته محورهای دیگری نیز بطور متعدد ودر قالبهای نهادهای مدنی ورسانه ای ودانشگاهی ایجاد شده است.
پاكستان نیز با همسویی ایران از آقای محقق دعوت نمود ودر سفر آقای محقق به پاكستان مقامات عالی رتبه آن كشور با وی ملآقات داشتند كه در تاریخ این كشور استقبال از یك چهره شاخص هزارگی – شیعی سابقه ندارد؛ در اینكه آیا ایجاد جبهه جدید سیاسی هم مرتبط با این خیزك های سیاسی است یانه؟ باتوجه به آنچه گفته شد ونیز تاثیر پذیری جنرال دوستم از تركیه ، گمانه زنی هایی وجود دارد، تنها مسیر آ قای احمد ضیا مسعود روشن نیست ولی وی كسی است كه برای رسیدن به حكومت در ركاب گل آقا شیر زوی در آمد وبعید نیست كه اكنون نیز برای رسیدن به همان آرمان همه بازیهای منطقه ای رفقایش را بی تامل قبول داشته باشد، به هر حال این همه نشان دهنده آن است كه افغانستان در یك سه راهی قرار دارد:1- تكیه به همسایه ها وحلقات وسازو كارهای سازمانی منطقه ای 2- تكیه به غرب وآمریكا ونهاد های بین المللی 3- بی طرفی وایجاد موازنه در روابط منطقوی وجهانی خود. گذشته نشان داده كه افغانستان در همراهی همسایه ها وپشت كردن به جهان نه تنها سودی نمی كند بلكه نابودی خود را تضمین می كند وهمسایه ها هیچ گاه به ما نگاهی " باخود برابر" نداشته وتحمل وظرفیت چنین نگاهی هم در آنها نیست ودر همگامی با غرب نیز دشواریهای منطقه ای ما زیاد می شود ولی بقای دولت وكشوری بنام افغانستان تضمین می گردد، در ایجاد موازنه – اگر بتوانیم وظرفیتی داشته باشیم – منافع ملی خود را تامین خواهیم كرد مگر كاری است دشوار به اندازه گذر ازپل بین برزخ وبهشت كه ملاها می گفتند: از شب تاریكتر واز موی باریك تر واز تیغ بران تر است. تاریكی این معبر در پیچیدگی روابط وتضاد منافع دول منطقه است وباریكی آن در شكنندگی سازمانها وسازو كارهای سازمانی منطقه ای وتیزی آن در جنگ وآتش وخونی است كه هرروز با آن در گیریم وخاستگاه آن كشورهای همسایه است.
با چنین وضعی، آینده انتخابات ودولت سازی دموكراتیك در حالتی كه نقض قانون تا كنون نیز به اوج خود رسیده ومشروعیت نهاد های ملی كاملا مخدوش شده است، تاریك تر از آن است كه بتوان از هم اكنون برای آن گلو پاره كرد، آن هم با تكرار ایده هایی كه در گذشته بجایی نرسیده ودر یك مقطع، خود منادیان امروزی آن آرمانها، پشت پا زنندگان آن بوده اند.
جبهه ملی در راس ایده هایی كه محور فكری مشترك وموجب اجتماع آنها بوده ومحراق تلاشهای شان خواهد بود، پارلمانی شدن نظام اداری كشور، انتخابی شدن والیها وافزایش صلاحیتهای محلات از طریق افزایش صلاحیتهای شوراهای ولایتی را اعلام كرده است واین جبهه تمام دشواریها ونا كامیها را هم درنبود این میكانیزم ها می داند وهیچ اشاره ای به دلایل منطقوی وجهانی نكرده است.
زمانی كه آقای احمد ضیا مسعود در معاونت گل آقا شیرزوی می خواست به انتخابات ریاست جمهوری دوم شركت نماید،آقایان محقق ودوستم درتوافق با داكتر عبدالله بحیث معاونان وی همین آرمانها را مطرح وبه توافقاتی هم رسیدند كه بعدا با فاصله گرفتن از وی وپیوستن به تیم تمركز گرا و ریاستی خواه آقای كرزی به آن ایده پشت كردند وآن را غیر عملی خواندند، گرچه عبدالله همان ایده هارا بحیث خط مشی سیاسی خود در رقابت انتخاباتی اعلام كرد وبه آن متعهد ماند. حالا جای سؤال ازاین دوشخصیت باقی است كه چرا آن زمان به همین خواسته ها پشت كردند؟ خواسته هایی كه به پای آن درتوافق با ائتلاف جبهه ملی آن روزبه رهبری برهان الدین ربانی امضا كرده اند. آیاتضمینی وجود دارد كه بازهم به این آرزوها پشت نشود؟ آیا بر آورده شدن این آرزو ها كه مستلزم تعدیل قانون اساسی است، عملی به نظر می رسد؟ واگر آری آیا دوسال قبل فرصت بهتری نبود؟ آیا خوب نبود كه در حاكمیت كرزی كه مخالف اصلی این خواسته ها است كمك نمی شد ودر عوض به كسی كه همین خواسته هارا سر لوحه برنامه هایش بر گزیده بود كمك می گردید؟ آیا این برنامه ها بازگشت شما ویا بعبارت دیگر تصحیح افكاردوسال پیش تان است ویا اینكه بازی دیگری در راه ؟
نویسنده: محمد سرور جوادی
منبع: لیگان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر