در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۰ بهمن ۱۰, دوشنبه

نیم نگاهی به تاریخ هزاره های پاکستان؛ «بخش 6»



اکثریت هزاره ها پس از مهاجرت به کشور پاکستان، به این باور رسیده بودند، که شهر کویته، خانه و وطن دوم ایشان است. زیرا، این شهر در بدترین شرایط پناهگاه شان بوده و نیز برای ایشان به سکوئی پرشی به سرزمین های دور و نزدیک دیگر، تبدیل شده است. بیش از صد و اندی سال است که این شهر، به اقامتگاه هزاره های ستمدیده و زجرکشیده تبدیل شده و در واقع نقش خانه و زادگاه دوم ایشان را داشته است...

شهر کویته، خاستگاه دوم هزاره ها !

میدانیم که سرزمین هزارستان، در محاصره کامل پشتون ها و سنی ها قرار داشته و هیچ مرز و مسیری مستقلی به دنیای خارج ندارد. هرگاه مردم این دیار بخواهند به خارج از کشور راه یابند، باید از مناطق سنی نشین به سلامت بگذرند، تا به یکی از مرزها برسند. از دیرباز تا کنون، برای هزاره ها، به ویژه هزاره های جنوب هزارستان، نزدیکترین و مطمئن ترین شهر، برای اقامت موقت یا دایم، شهر کویته مرکز ایالت بلوچستان پاکستان بوده است. زیرا، تنها شهر و دیاری که پس از هزارستان می توانست، مهاجران هزاره را، پذیرا گشته و حداقل نقش استراحتگاهی را برای تجدید قوا داشته باشد، همین سرزمین و همین شهر بوده است.
 اکثریت هزاره ها پس از مهاجرت به کشور پاکستان، به این باور رسیده بودند، که شهر کویته، خانه و وطن دوم ایشان است. زیرا، این شهر در بدترین شرایط پناهگاه شان بوده و نیز برای ایشان به سکوئی پرشی به سرزمین های دور و نزدیک دیگر، تبدیل شده است. بیش از صد و اندی سال است که این شهر، به اقامتگاه هزاره های ستمدیده و زجرکشیده تبدیل شده و در واقع نقش خانه و زادگاه دوم ایشان را داشته است. پیشترک هزاره ها در این سرزمین؛ از شخصیت، هویت، امنیت، حق شهروندی و... مثل هر پاکستانی دیگر برخودار بودند. طوریکه، مهاجرین هزاره به عنوان «خاستگاه دوم» شان، نوعی وابستگی تام و تمام به این کشور و این شهر پیدا کرده بودند؛ اما، شوربختانه با ترورها، کشتارها، اختطاف ها و نسل کشی های سالهای اخیر، دیگر این شهر نقش پناهگاه دوم هزاره ها را، از دست داده و بسیاری به این باور رسیده اند، که با اوضاع نامطمئن موجود، این شهر هیچگاهی اقامتگاه امنی برای مردم هزاره نخواهد بود، پس بهتر آنکه مردم هزاره برای مهاجرت و سکونت در این شهر تجدید نظر کنند.
همکاری و همدلی هزاره های پاکستان
موج جدید مهاجرین(مهاجرین عصر کمونیست ها، دوران اشغال شوروی ها و جنگهای داخلی هزارستان)، به مراتب خوش شانس تر از موج نخست(مهاجران عصر عبدالرحمان خانی) بودند. گرچه این جماعت همانند مهاجران نخستین هزاره، از بیراهه و از مسیرهای کوهستانی و غیر رسمی رهسپار کشور پاکستان می شدند، مسیری که به ناچار باید از مناطق افغانها و سنی نشین می گذشت. با این وجود، خوشبختانه مهاجران تازه، طی این سالها، در امنیت کامل از این مناطق عبور می نمودند. قریه های پشتون نشین درب مساجد شان، به روی جماعت مهاجر باز بود و چه بسا این میزبانان نامهربان گذشته، با استقبال از مهمانان ناخوانده ای هزاره؛ با عنوان مجاهد، از ایشان پذیرای نیز میکردند! .
خوش شانسی موج دوم مهاجران هزاره، از آن جهت مضاعف بود که هیچ ممانعتی در مرزها از طرف مرزبانان پاکستانی وجود نداشت. رسیدن به شهر کویته در کنار دیگر اقوام، تمام خستگی سفر پرخطر یک هفته ای را، از تن شان بیرون می کرد. اختلاط مهاجرین جدید و قدیم بسیار به آسانی صورت می گرفت. طوریکه، هر هزاره تازه وارد، اگر می خواست آنجا ماندگار شود، یا به پاسپورت و مدراک پاکستانی برای ادامه سفر به کشور های دور و نزدیک نیازمند بود، با همکاری اقوام پاکستانی شان، در کمترین زمان ممکن زمینه ای تابعیت پاکستانی برای ایشان مهیّا می شد. به گونه ای که هرگاه هزاره مهاجر به منطقه هزاره نشین شهر کویته وارد می شد، انگار به خانه و شهر خود وارد شده است. او می توانست در کمترین زمان با گرفتن شناختی کارت (شناسنامه) به یک شهروند پاکستانی تبدیل شود. انگار که هزاره در این کشور اصلاً مهاجر نیست، اگر چه از آن طرف مرز هم آمده باشد! .
لذا، در آمار جهانی مهاجرین افغانی مقیم کشور پاکستان، کمترین میزان برای مردم هزاره به ثبت رسیده است. اختلاط هزاره های قدیم با هزاره های جدید به صورت روزافزون و به شکل کاملاً نامحسوس ادامه داشت. محله های هزاره نشین شهر خیلی سریع رشد نموده و گسترش یافتند. حکومت پاکستان و سردمداران ایالت بلوچستان، گرچند از مسأله آگاهی کامل داشتند؛ اما، با توجه با سابقه ای پر افتخار و کارکرد خوب این مردم، نه تنها این اختلاط را نادیده می گرفتند. بلکه، چه بسا به صورت غیرمستقیم به این امر کمک نیز می کردند. امتیازی که برای دیگر مهاجرین افغانی همانند: پشتون ها، تاجیک ها و... به هیچ وجه میسر نبود.

نجات فرهنگ و زبان هزاره های پاکستان

موج نخست مهاجرین هزاره که در صد و اندی سال پیش، به شبه قاره هند و سرزمین پاکستان کنونی گریختند. به قول دانشمند و شاعر پاکستانی آقای عندلیب: «... مهاجر بی چیز که در واقع جنگ زده های فراری بیش نبودند، ناگزیر باید تقلید می کردند و همرنگ جماعت می شدند... اگر همان تعصبات اولیه مذهبی، هم زبانی و خون شریکی میان هزاره ها نبود، بی شک ایشان در میان اقوام دیگر تحلیل می رفتند[1] گرچه آن تعصب های اولیه، به گونه ای باعث تمایز ایشان از دیگر اقوام شده و شخصیت ملّی و هویت مذهبی ایشان را، در میان جماعت اکثریت سنی حفظ کرد.
با این وجود، کاهش تعصب ملّی و مذهبی در نسل های بعد، تحصیل در مدارس اردو زبان، حاکمیت زبان و فرهنگ انگلیسی در ادارات، همرنگی با جماعت و ... همگی، نابودی تدریجی زبان دری (فارسی) و گویش هزارگی در میان نسل های بعد را، در پی داشت. فرهنگ و زبان هزاره های پاکستان در خطر نابودی کامل قرار داشت و مردم فارسی زبان هزاره خواسته یا ناخواسته به نوعی از دری گریزی دچار شده و سرانجام به فارسی ستیزی روی آورده بودند!. زبان گویشی هزارگی که لهجه ای از زبان غنی فارسی است و نیز زبان نوشتاری فارسی که روزگاری مهمترین وجه تمایز و بالندگی فرهنگی هزاره ها به شمار می رفت، در حال دگرگونی کامل بود. گفتار هزاره های پاکستان، به معجونی از لغت های هزارگی، اردو، فارسی، انگلیسی، پشتو و... تبدیل شده بود. طوریکه هر هزاره تازه وارد، به سختی می توانست از میان صحبت های هم نژاد پاکستانی اش، تنها چند واژه فارسی و هزارگی را دریابد!. ورود موج جدید مهاجران با فرهنگ اصیل هزارگی، زبان نوشتاری غنی فارسی(دری)، اکثریت با سواد و... در واقع نجات فرهنگ و زبان هزاره های پاکستان را در پی داشته و باعث تغیر بنیادین در فرهنگ، زبان و رفتار های اجتماعی جامعه هزاره پاکستان گردید! .
حکومت طالبان و موج تازه مهاجرت
 با روی کار آمدن رژیم گرگ منش و متعصب طالبان، مردم هزارستان بیش از پیش زیر فشارهای سخت و شدید اقتصادی، سیاسی و نظامی قرار گرفتند. در محاصره اقتصادی هزارستان از سوی افغان ها و طالبان، مردم چنان در تنگنا قرار گرفتند، که در بسیاری از مناطق هزارستان، مردم محروم و ستمدیده هزاره به علف خواری روی آوردند. با این وجود، هزاره ها تا آخرین حد ممکن تسلیم نشده و دست از مقاومت برنداشتند. شهادت شهید بابه مزاری و شکست مقاومت در غرب کابل، مهاجرت خانواده های بسیار، این بار از هزاره های شهر نشین را بدنبال داشت. ورود مهاجران تازه از کابل به شهر کویته، انصافاً همکاری بیدریغ و قلبی مردم هزاره کویته را، در پی داشت.
شکست کمر شکن غرب کابل و شهادت بابه مزاری یگانه رهبر و مراد مردم هزاره، مقدمه ای شد برای شکست های پی در پی هزاره ها و تسلط طالبان بر بسیاری از مناطق هزارستان، که کشتارها و نسل کشی های طالبان در مزارشریف، یکاولنگ، بامیان و... را بدنبال داشت! این صحنه های خونین و غیر انسانی برای مردم هزاره، چنان وحشتناک و غیر قابل باور بود که یک بار دیگر هلوکاست عبدالرحمان خانی را در اذهان زنده کرد. سیاست تعقیب، خلع سلاح، زمین سوخته و... بیش از پیش بر وحشت مردم هزاره افزوده و موجی دیگری از مهاجرت این قوم بلا دیده را بدنبال داشت. جماعتی زیادی از هزاره ها، بویژه هزاره های هزارستان جنوبی که زندگی زیر تسلط طالبان تمدن ستیز و وحشی برای شان غیر قابل تحمل بود، مسیر مهاجرت به سوی جنوب را در پیش گرفتند. اینان با تحمل مشقت و سختی های فراوان، وارد شهر کویته شده و در کنار دیگر اقوام شان، سکونت یافتند.

پراکندگی زیستی هزاره ها در پاکستان امروز  

الف -  شهر کویته

چنانکه اشاره رفت شهر کویته مرکز ایالت بلوچستان، نخستین شهر و دیاری است، که از صد و اندی سال پیش بدین سو، همواره پذیرای مهاجرین هزاره بوده است. این شهر که در شمال غربی کشور پاکستان قرار دارد، نزدیک ترین شهر این کشور به سرزمین محروم و ستمدیده ای هزارستان، شمرده می شود. لذا، از دیرباز تا کنون برای شیعیان و هزاره ها، نقش پناهگاه اصلی و مطمئنی را داشته است. حکومت بریتانیای هند پس از پذیرش هزاره ها به عنوان بخشی از نیروهای زبده ارتش هند بریتانوی، زمین های را به عنوان سکونتگاه هزاره ها در شیب دامنه کوهی بنام «مُردارکوه» در شمال شرق شهر کویته و در انتهائی خیابانی که «بارنس رود» (خیابان بارنس) نامیده می شد، در نظر گرفته و به مهاجرین نخستین واگذار نمود.
یک) علمدار رود (خیابان علمدار): مردم هزاره در امنیت کامل زندگی جدیدی را در وطن تازه، با ساختن خانه های محقری از خشت و گل آغاز کردند. به مرور بر تعداد خانه ها، افزوده شد و اندک اندک محله های حاجی آباد، نچاری، سیدآباد، نوآباد و... در علمدار رود، یکی پس از دیگری، پدید آمدند. با افزایش نفوس هزاره ها زمین های بالاتر که به مری آباد شهرت داشت، نیز به مرور در اختیار قوم هزاره گذاشته شد. محله های جدیدی همچون: ناصرآباد، مؤمن آباد، نادرآباد و... شکل گرفتند. مردم مؤمن و معتقد هزاره، از همان روز های آغازین اقامت در وطن جدید، برای حفظ هویت مذهبی و فرهنگی شان تلاش بسیار نموده و با ساختن مساجد و امام بارگاه ها، هرساله مراسم عزاداری سالار شهیدان امام حسین(ع) را، با شکوه خاص برگزار می کردند. چون در روز های تاسوعا و عاشورای هر سال، در مسیر بارنس رود جلوس(دسته ها) عزاداری به راه می انداختند و علم های ابالفضل العباس(ع) در سراسر این خیابان به چشم می خورد. با درخواست مردم هزاره و دیگر شیعیان شهر کویته، نام این خیابان تغیر یافته و به یاد علمدار کربلا به «علمدار رود» شهرت یافت. هم اکنون علمدار رود (خیابان علمدار) با تمام محله های قدیمی و جدید اش جمعیتی بالغ بر پنجاه هزار خانوار از مردم هزاره را، در خود جای داده است.
دو) هزاره تاون بروری: پس از سال 1358 خورشیدی، با ورود موج جدید مهاجران هزاره، محله های هزاره نشین شهر کویته به سرعت گسترش یافتند. طوریکه، در خیابان قدیمی «علمدار رود» شهرک های جدید و مدرن همچون: «گلستان تاون[2]» و «هزاره هاوسنگ سوسائتی[3]» ساخته شد. این مجموعه ساختمانی(هزاره هاوسنگ...)، در میان مردم هزاره کویته به«سوله ایک کد[4]» یا «سولائی کد» شهرت دارد. در واقع زمین های این مجموعه مربوط فوج(اردو) و چاونی(قشله عسکری) بوده است، که در همسایگی علمدار رود قرار دارد. ظاهراً بدرخواست بزرگان هزاره و توافق سران فوج، قرار بر این بوده که این زمین ها، بصورت 90 یا 99 ساله و با مبلغ ناچیز اجاره در اختیار هزاره های گذاشته شود که از خود خانه نداشته و مستاجراند. اما، از طرف حکومت و شاروالی کویته شرط قرار میدهند، که صاحبان زمین باید حتما خانه شانرا بصورت پختکاری و بلدینگ بسازند. فقرای هزاره که قدرت خرید خانه گلین را نداشتند، چگونه می توانستند خانه شانرا بصورت بلدینگ و پخته بسازند؟.
 در نتیجه این طرح غریب نواز با این شرط به انحراف کشیده شد و کسانیکه در قرعه کشی برنده و صاحب جای خانه شده بودند، چون توان ساخت خانه پختکاری را نداشتند، ناگزیز با گرفتن مبلغی ناچیزی امیتاز شانرا به سرمایه داران هزاره فروختند. بدین صورت این دو مجموعه ساختمانی طبق نقشه و پیش شرط شاروالی به صورت پختکاری توسط سرمایه داران ساخته شد. با آن هم منطقه علمدار رود گنجایش جمعیت روز افزون هزاره ها را نداشت. لذا، هزاره ها به فکر ایجاد منطقه مسکونی جدیدی افتادند و در غرب شهر کویته در محله «بروری» واقع در دامنه سلسله کوه «چلتن»، با خریداری زمین های به مساحت تقریبی بیش از 20 کیلومتر مربع، شهرک های جدیدی را بنام «هزاره تاون بلاک 1، بلاک 2، بلاک3»ایجاد کردند. شهرک های هزاره نشین خیلی زود گسترش یافته و محله های علی آباد، حسین آباد، برمه حاجی احمد، گلشن حسن، اقبال آباد و... را، به مرور بنیاد نهادند. هم اکنون این شهرک ها گسترش بسیار یافته و بیش از پنجاه و پنج تا شصت هزار خانوار، از مردم هزاره را در خود جای داده اند.

سه) مراکز دینی، فرهنگی، صحی و ... : امروزه مردم معتقد، مؤمن و متعهد هزاره به بزرگترین جماعت شیعی این شهر تبدیل شده و در ناحیه علمدار رود و شهرک های بروری با تأسیس مدارس دینی، مساجد، امام بارگاه ها، بیمارستان ها و... در حفظ هویت شیعی و قومی شان سخت پای بند بوده و در راستائی خودکفائی گام های مؤثری برداشته اند. در این مجال از«باب مشت نمونه خروار» تنها نام برخی از مهمترین مراکز مذهبی، فرهنگی و... هزاره ها را، به شمارش میگیریم:

  • 1- جامعه امام صادق(ع) و مسجد امام صادق(ع) ، علمدار رود به سرپرستی حجت الاسلام محمد جمعه اسدی .
  • 2- مدرسه دارالعلوم جعفریه، علمدار رود به سرپرستی حجت الاسلام حسین علی رفیعی .
  • 3- مدرسه دخترانه فاطمه الزهرا(س) علمدار رود سید آباد به سرپرستی حجت الاسلام قربان علی توسلی .
  • 4- مسجد و امامبارگاه کلان (مسجد جامع شیعیان شهر کویته) پرنس رود واقع در مرکز شهر کویته .
  • 5- مسجد و امامبارگاه اثناعشریه نچاری، علمدار رود کویته .
  • 6- مسجد امامبارگاه سیدآباد علمدار رود کویته .
  • 7- مسجد ولی عصر(عج) علمدار رود کویته .
  • 8- مسجد و امامبارگاه ناصرآباد ، علمدار رود کویته .
  • 9- مسجد و امامبارگاه مؤمن آباد علمدار رود کویته .
  • 10- مسجد امامبارگاه ناصرالعزا مشهور به امامباره آغای گُل علمدار رود کویته .
  • 11- عیدگاه شیعیان هزاره، علمدار رود کویته .
  • 12- شفاخانه(بیمارستان) صاحب الزمان علمدار رود .
  • 13- شفاخانه مائیلو شهید (مرکز ترک اعتیاد و باز پروری معتادان) علمدار رود .
  • 14- شفاخانه شهرک گلستان تاون علمدار رود .
  • 15- تاجی خان سپورتس کمیپلکس (ورزشگاه تاجی خان) علمدار رود .
  • 16- جنرال محمد موسی کالج (دانشکده یا دبیرستان جنرال محمد موسی) علمدار رود .
  • 17- حسن رضا گرلز کالج (دانشکده یا دبیرستان دخترانه حسن رضا) علمدار رود .
  • 18- یزدان خان هائی سکول،(لیسه یا مدرسه متوسطه) علمدار رود کویته .
  • 19- قبرستان «بهشت زینب(س)» یا «هزاره قبرستان» .
این گورستان تاریخی نزد شیعیان و هزاره ها اهمیت ویژه دارد. بخش مهمی از این قبرستان به مزار شهدائی حملات تروریستی اختصاص یافته، که طی سالهای اخیر، توسط تروریستان متعصب و افراطی وهابی، به شهادت رسیده اند. در ضمن ده ها باب مدرسه پسرانه و دخترانه، مراکز آموزش زبان و کامپیوتر و دیگر مراکز فرهنگی در محله های مختلف علمدار رود وجود دارد، که بیش از 80 % آنها به همت و تلاش خود مردم ساخته شده و مورد بهره برداری قرار گرفته است. مهمترین مراکز عمومی ناحیه «هزاره تاون بروری» که منطقه دوم هزاره نشین در شهر کویته بشمار می رود، عبارتند از:
  • 1- کتابخانه شهید منتظری به سرپرستی حجت الاسلام عبدالرحیم اخلاقی در هزاره تاون بروری.
  • 2- شفاخانه امام خمینی(رح) هزاره تاون بروری کویته .
  • 3- مسجد امام علی بن ابیطالب(ع) علی آباد بروری کویته .
  • 4- مسجد آغای مبلّغ هزاره تاون بروری کویته .
  • 5- شفاخانه علی آباد بروری کویته .
  • 6- مدرسه مرحوم آیت الله گلپایگانی بروری کویته (ناتمام) و ... .
در مجموع در ناحیه علمدار رود بیش از20 مسجد و امامبارگاه و در ناحیه هزاره تاون بروری بیش از ده مسجد و امامبارگاه توسط مردم متدین و مؤمن هزاره ساخته شده است. علاوه بر آن ده ها مدرسه دخترانه و پسرانه، مراکز آموزش زبان و... در محله های مختلف هزاره تاون بروری، نیز وجود دارد که بیشتر آنها به همت خود مردم راه اندازی و بصورت خصوصی اداره می شوند.
ادامه دارد ... .
نویسنده: مصطفی خرمی
منبع: جمهوری سکوت

[1] - اوتاد العجم ، همان ، ص 54  .
[2] - شهرک گلستان
[3] - مجموعه مسکن هزاره ها
[4] - شاید به زبان اردو به معنای شانزده یکه باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر