پدر ای شعرما! ای شور ما ! ای افتخار ما!
شکوه شوکت ما، قدرت ما ،اقتدار ما،
خروش نسل ما، خشم بلند روزگار ما
غرور ملت ما، غیرت قوم و تبار ما
سوار لافتی!سردار صاحب ذوالفقار ما
امیر صف شکن،کرار عصر کار و زار ما
زجا خیز و بپا کن پرچم سبزولایت را
ندای حق مذهب ر ا، امامت را،وصایت را
- مزاری زینت تاریخ میهن مهربان بابه!شهید راه ازادی و مکتب، قهرمان بابه!سپهسالار و یار و یاور مستضعفان !بابه!ابر مرد جهاد سرخ قرن!ای جاودان بابهنهنگ قلزم آ تش شهاب اسمان بابهخدنگ قلب خصم و خار چشم دشمنان بابه!کجایی یوسفا! بار دگر مصر ملاحت رابگیر از گله ء گرگان قرارو خواب و راحت را* * *تو مارا بابهء بیدار دل بودی پدر بودیانیس و مونس و تاج سرو نور و بصر بودیبه شام محنت و غمها تجلی سحر بودیدلیر عرصه های اتش و خون و خطر بودیبه چشم فتنه ها برنده شمشیر دوسر بودیتو خندق افرین مرحب بر انداز دگر بودینیارد درد دستانت! زدی بیخ ضلالت راشکستی کاخ ظلم و جور و بیداد و بطالت را* * *دلیرا ! خیز و دشت و گلشن ازادگان بنگربهار مردم غمدیده ء خود را خزان بنگرحریم مذهب اندر سلطهء نامحرمان بنگرکنام شیر را جولانگهء خیل سگان بنگراسیر درهم ودالر گروهی نا جوان بنگربه گرد خوان ذلت ازدحام دلقگان بنگربیا مردانه بشکن بند و زنجیر اسارت رابسوزان روح سازش را،غلامی را،حقارت را* * *پدر ای شعرما! ای شور ما ! ای افتخار ما!شکوه شوکت ما، قدرت ما ،اقتدار ما،خروش نسل ما، خشم بلند روزگار ماغرور ملت ما، غیرت قوم و تبار ماسوار لافتی!سردار صاحب ذوالفقار ماامیر صف شکن،کرار عصر کار و زار مازجا خیز و بپا کن پرچم سبزولایت راندای حق مذهب ر ا، امامت را،وصایت رانویسنده: جوادیمنبع: غرجستان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر