در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۰ دی ۲۰, سه‌شنبه

زبان پشتو در سراج التواریخ:



هدف ازنوشتن چند سطر این بود که ما سالهای زیاد پیشرو خواهیم داشت، تا شخصیت کاتب، آثار کاتب، و بلاخره سه دربند اطاق که کاتب خودش شخصآ در ایام جوانی در قریه آباد کرده، بشناسیم، وما نسل امروزی در قریه آنرا بصورت بسیار ساده خانه بابه ای می گوییم و زیاد خبر نداریم که بابه ای در مدت سی وهشت سال درکابل چه معجزه ها کرد. ما اولاد های بابه ای از کار وفعالیت بابه ای زیاد بی خبریم...

در برج میزان سال جاری پروفیسور نیلی گرین برایم خبر داد و گفت، ما در دانشگاه کالیفرنیا لاس انجلس UCLA به مناسبت هشتاد مین سالگرد وفات بنیانگذار وپدر تاریخ معاصر افغانستان؛ فیض محمد کاتب هزاره برای دو روز (17 و 18 نومبر) کنفرانس برگزار می کنیم. ومهمان خاص کنفرانس ما، پروفیسور رابرت مک چسنی میباشد. گرین میزبان کنفرانس بود. من و برادرم مهدی کاتب، پروفیسور گرین و خانمش را هفت ماه  قبل در آرشیف ملی در کابل ملاقات کردیم.
اکنون سالها  زیادی است که هر از گاهی با نوشته های کاتب بر میخورم، اما ازسر کنجاوی خواستم، یک صفحه متن پشتو مربوط جلد سوم سراج التواریخ را با خوانندگان سایت وزین جمهوری سکوت شریک بسازم. سراج التواریخ اثر ناب نویسنده است و این کتاب با نویسنده پیوند عمیق دارد. حالا همه باور دارند که کاتب درترتیب پنج جلد سراج التواریخ زیاد کشیده است. ضمنآ در سال 1372 انجمن نویسندگان مقیم مشهد کتاب وقایع افغانستان را، اشتباهآ بخش سوم، جلد سوم سراج التواریخ نامگذاری کردند. من متوجه شدم که نویسندگان محترم آثار کاتب را، آنروز ها ندیده بودند.
چند سال قبل دوستان در کابل برایم می گفتند که کاتب از قره باغ است تو خبر داری برای شان می گفتم، شاید ازآن دیار نباشد، من فکر میکنم او از قریه گردن بخارا، ولسوالی ناور، غزنی است. وقتی برایش معلومات میدادم، دیگر نمی گفت که کاتب از قره باغ است. شخصیت وآثار کاتب حتی بعد ازگذشت هشتاد سال هنوز بکر باقی مانده است. آثار کاتب بصورت پراکنده در چهار کشور موجود است، بخش مهم آثار کاتب در آرشیف ملی افغانستان محفوظ است. بعضی از آثاراو به زبان روسی ترجمه شده است و آمار دقیق آنرا نمیدانم.
خوشبختانه سه جلد نخست سراج التواریخ به زبان انگلیسی ترجمه شده است، و کتاب تذکره الانقلاب قبلا به زبان انگلیسی به بازارعرضه شده بود.اما سراج التواریخ انگلیسی هنوز به بازار عرضه نشده است، دوهفته قبل پروفیسور رابرت مک چسنی برایم خبر داد و گفت ناشر به بازنگری سراج التواریخ انگلیسی قبلا اقدام نموده و احتمالا یک سال نیازاست که کار بازنگری روی سراج التواریخ تکمیل گردد. ترجمه جلد چهارم سراج التواریخ دواطلبان خود را در انگلیس و امریکا پیدا کرده است و در دوماه گذشته  دوستان بسیار عزیز من سه نقل کتاب، جلد چهارم سراج التواریخ  در انگلیس وامریکا در اختیار قرارمک چسنی، دانشگاه آکسفورد و دوستان مقیم لندن قرار دادند.
درشرایط کنونی دانشگاه نیویارک و دانشگاه آکسفورد دو محل مناسب برای ترجمه آثارکاتب میباشد. در داخل کشور، دانشگاه کاتب چند سال قبل در این فهرست اضافه شود. اما گرفتاری های چند مرحله ی دانشگاه کاتب مانع چاپ اثر کاتب در کابل شده است. ولی خوشبختانه مطبعه امیری در کابل وعده سپرد که درسال پیشرو آثارجدید کاتب را به بازار معرفی کند.
هدف ازنوشتن چند سطر این بود که ما سالهای زیاد پیشرو خواهیم داشت، تا شخصیت کاتب، آثار کاتب، و بلاخره سه دربند اطاق که کاتب خودش شخصآ در ایام جوانی در قریه آباد کرده، بشناسیم، وما نسل امروزی در قریه آنرا بصورت بسیار ساده خانه بابه ای می گوییم و زیاد خبر نداریم که بابه ای در مدت سی وهشت سال درکابل چه معجزه ها کرد. ما اولاد های بابه ای از کار وفعالیت بابه ای زیاد بی خبریم.
 نویسنده: رضا کاتب
منبع: جمهوری سکوت


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر