در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۰ شهریور ۲۳, چهارشنبه

یاد داشت های انتقال شده از وبلاگ قبلی سلام هزارستان (بخش دوم)

 به ادامۀ مطلب مراجعه کنید....



قرن بیست و یکم قرن اوج خرافات در بین مسلمانان
شما در دو ویدیوی ذیل میبینید که تا چه حد خرافه پرستی بین مسلمانان مخصوصاً در دو کشور پاکستان و افغانستان رو به رشد است. مسمانان پشتون تبار دوسوی مرز افغانستان و پاکستان در حقیقت پیش مرگانی هستند تا صحنۀ قدرت را برای سوداگران اصلی دین محیا کنند. این مسلمانان پشتون تبار از علم و تکنالوژی امروزی بدور اند و در مدارسی تحصیل میکنند که فقط برای ترور، وحشت و بربریت پایه گذاری شده است تا چهرۀ وحشیگری (قتل، انتحار، سربریدن، آتش زدن، زندانی کردن زنان، جنگ و هزاران جرم جنایت دیگر) را بنام اسلام به نمایش بگذارند...
قرن بیست و یکم قرن اوج خرافات در بین مسلمانان
هرچه از تاریخ پر پیچ وخم اسلام ناب محمدی میگذرد غبار خرافات چهرۀ اصلی اسلام را پنهان میسازد. اگر نگاهی به تاریخ اسلام شود درخواهیم یافت که پیامبر گرامی اسلام انسانهای شرور زمان خویش را که در ضلالت و گمراهی زندگی میکردند به مردان غیور، باشهامت و با ایمان تبدیل نمودند، دلیل هم واضح و روشن است که محمد مصطفی (ص) قرآن را با روش بسیار ساده و عام فهم برای مردم زمان خودش درس داد و با این روش خویش مؤ فق به نشر این دین الهی شد. اما 14 قرن بعد از ایشان در قرن تکنالوژی و پیشرفت بشر ما هنوز هم در گرد باد برداشت نادرست از اسلام و قرآن گیر کرده ایم و روز بروز با عملکرد های غیر اسلامی و غیر قرآنی خود چهرۀ اسلام را مخدوش مکنیم.
اگر رهبران دینی ما قرآن مجید را همانند پیامبر گرامی اسلام به صورت ساده و عام فهم برای مردم ترجمه و تفسیر میکردند، امروز نه تنها که بین مسلمانان بلکه با ادیان بزرگ الهی دیگر نیز مشکل نداشتیم. اکثر مدارس دینی اسلامی امروزی مخصوصاً در پاکستان و افغانستان درحقیقت اسلام ناب محمدی را تدریس نمکنند، بلکه دشمنی با اسلام را تدریس میکنند. رهبران دینی ترس از این دارند که اگر مردم از حقایق اسلام باخبر شوند دیگر از گفته های آنان اطاعت نخواهند کرد، لذا این رهبران که منظور من تمامی رهبران دینی نیست بلکه آنانی است که با دین تجارت میکنند، آنانی است که سیمای روحانی برای خود درست کرده اند تا از درون شیطانی شان کسی آگاه نشود، آنانی است که بقای سیاسی و اجتماعی خویش را در ترویج خرافات و بیگانگی از اسلام میبینند و هرآنچه در توان دارند برای گسترش سیطرۀ شان تلاش میکنند.
مسلمانان واقعی و پیروان ادیان الهی دیگر باید تعجب نکنند که چرا خرافه پرستان مکاتب را آتش میزنند، تعجب نکنند که چرا به صورت دختران دانش آموز تیزاب میپاشند، تعجب نکنند که چرا انجینیران، داکتران و معلمان را سرمیبرند، تعجب نکنند که چرا یک انسان و یک زن به حملۀ انتحاری دست میزند و صدها انسان بیگناه را به خاک وخون میغلتاند، تعجب نکنند که چرا شنیدن صدای پای زن حرام است، تعجب نکنند که خانه را زندان برای زن درست کرده اند، تعجب نکنند که با زن بدتر از حیوان برخورد میشود، به خاطر اینکه آنها در آن رشته ها تحصیلات عالی دارند و استادان این خرافه پرستان کسانی اند که به ترویج خرافات را در دین صلح پرور اسلام میپردازند ومیخواهند چهرۀ از اسلام نمایان کنند که همه به دیدۀ نفرت به آن بنگرند و خود این سوداگران دین از آن سود برند، که این حقیقت اسلام نیست. اسلام دین اخوت، برادری و برابری است. اسلام دین صلح با تمامی انسان های روی زمین و تمامی موجودات است.
شما در دو ویدیوی ذیل میبینید که تا چه حد خرافه پرستی بین مسلمانان مخصوصاً در دو کشور پاکستان و افغانستان رو به رشد است. مسمانان پشتون تبار دوسوی مرز افغانستان و پاکستان در حقیقت پیش مرگانی هستند تا صحنۀ قدرت را برای سوداگران اصلی دین محیا کنند. این مسلمانان پشتون تبار از علم و تکنالوژی امروزی بدور اند و در مدارسی تحصیل میکنند که فقط برای ترور، وحشت و بربریت پایه گذاری شده است تا چهرۀ وحشیگری (قتل، انتحار، سربریدن، آتش زدن، زندانی کردن زنان، جنگ و هزاران جرم جنایت دیگر) را بنام اسلام به نمایش بگذارند.
به نظر نگارنده با ادامۀ چنین درسی از اسلام توسط سوداگران دین، آیندۀ این قوم تاریک و نامعلوم است. این مسلمانان پشتون تبار با این عمل شان هم دنیا را از دست داده اند و هم آخرت را، به خاطریکه دنیا کشتزار آخرت است و اینها در این دنیا به جز وحشت و بربریت چیزی دیگری نمی آموزند و عملاً چیزی جز این انجام نمی دهند و هنگامیکه با کلید به اصطلاح بهشت به جهنم واصل شدند بهای دیگری را باید بپردازند. متأسفانه که این انسانهای عصر جاهلیت ضربۀ جبران ناپذیری به خود اسلام میزنند و روز بروز تنفر و انزجار بین ادیان الهی بیشتر و بیشتر میشود.
اگر در مقابل این نوع خرافه پرستی اقدام جدی و عملی صورت نگیرد، شاید تا یک قرن دیگر همۀ این قوم به انتحار کنندگانی تبدیل شوند که نه تنها افغانستان و پاکستان را بلکه اکثر نقاط جهان را به شهر ارواح تبدیل خواهند کرد. بنابراین باید جلو این نوع فعالیت ها گرفته شود و توسط حکومت ها مدارس دینی تشکیل و مکرر کنترل گردد تا بیشتر از این وحشت و بربریت ادامه نیابد. و انسان های عالم و آزاده و آگاه باید تلاش نمایند تا غبار خرافات را از چهرۀ اسلام زدوده و اسلام ناب را به مردم دنیا معرفی نمایند. به امید آنروز.



..................................................................................................................

هزارستان در مجموع و مشخصاَ بامیکا یا بامیان باستان در تاریخ چندین هزار ساله اش همیشه در صفحات اول تاریخ شرق و غرب درج شده است. بامیان این سرزمین نور و روشنایی گنجینه های شرق و غرب را در دل خود نهفته دارد ولی متآسفانه که بر اثرحملات شیادان تاریخ بر این دیار خسارات جبران ناپذیری به آثار و آبدات تاریخی آن وارد شده است. باوجود به غارت رفتن اکثر آثار گرانبهای این مرزوبوم هنوز هم راوی تاریخ کهن و ماندنی است که شما در کلیپ ویدیویی از زبان شاعر بیشتر میشنوید.




.............................................................................................................................

آغازین سال نو میلادی (2011) را به همۀ هم تبارانم و هموطنان آزاده ام و بازدید کنندگان سلام هزارستان تبریک میگویم


امیدوارم که سال 20111 میلادی سال صلح در کشور عزیزم افغانستان باشد و ثانیاً امیدوارم که هم تبارانم در سراسر این جهان پهناور دست آورد های بیشتر و بیشتر داشته باشند و صفحات زرین تاریخ کشور را با رسیدن به قله های مؤفقیت مزین نمایند. میخواهم سال نو 2011 را با خبر مؤفقیت و یا
1. صعود ثریا تلاش به مرحلۀ دهم ستاره افغان.
2. صحنۀ از ساخت میدان هوایی بامیان که چگونه مردم ما زحمت کش اند و توانستند که با بیل و کلند میدان هوایی بسازند و در ضمن این کار همت بالای مردم ما را به تصویر کشیده است.
3. آهنگ زیبای هزاره گی.
4. و هم چنان یک طنز آغاز میکنیم
  1. ثریا تلاش (یاد گاری از آبۀ میرزای مالستانی) به مرحلۀ ده بهترین پروسۀ ششم ستارۀ افغان راه یافت. امیدوارم که دوستان از سراسر این جهان به یاری وی شتافته و برایش رأی دهند تا باشد که ثریا تلاش در مرحله های بعدی نیز برای ما آهنگ سرایی نماید.
طریق رای دهی از خارج از افغانستان:
به شماره             0093799780456       زنگ بزنید برای زبان دری کلید 1 و برای رفتن به گزینه ی ستاره افغان کلید 5 را فشار بدهید. برای رای دادن دوباره کلید 1 و بعد کد رای دهی ثریا تلاش درین هفته یعنی کلید 5 را فشار دهید . اندکی صبر کنید کمپیوتر به شما خواهد گفت که رای تان ثبت گردید.


.......................................................................................................................




ثریا تلاش یادگاری از آبه میرزای مالستانی منتظر رأی شماست

ثریا تلاش یادگاری از آبه میرزای مالستانی که خود نیز از این گوشۀ از سرزمین قهرمان پرور هزارستان است با رأی های ارسالی شما دوستان از مرحلۀ دوازده بهترین به مرحله یازده بهترین صعود کرد، و حالا بعد از اجرای آهنگ بیه سرشیو سرشیو منتظر رأی هرچه بیشتر شماست که به مراحل بعدی راه یابد. بنابراین به شهامت و عشقش به موسیقی ارج گذاشته درهر گوشۀ از این دهکدۀ کوچک (جهان) که زندگی میکنید برایش رأی دهید تا باشد که شاهد حضور وی در مراحل بعدی باشیم. البته ناگفته نماند که وقت برای رأی دهی محدود است ( همین چهارشنبه)و عجله کنید.





طریق رای دهی از خارج از افغانستان:
به شماره             0093799780456      زنگ بزنید برای زبان دری کلید 1 و برای رفتن به گزینه ی ستاره افغان کلید 5 را فشار بدهید. برای رای دادن دوباره کلید 1 و بعد کد رای دهی ثریا تلاش درین هفته یعنی کلید 5 را فشار دهید . اندکی صبر کنید کمپیوتر به شما خواهد گفت که رای تان ثبت گردید.

..........................................................................................................................


هیچ دیلمه نکو نیگرو عذاب نشو دیدیمه

آنچه کیفیت این این آهنگ را بیشتر نموده است هزاره گی بودنش است (کلمات گنجانیده شده در شعر، طرح لباس و حتی صدای دلنشین این دو زوج جوان)...
این آهنگ زیبای هزاره گی بیانگر فرهنگ تورکی هزاره گی میباشد. کلماتی که در آهنگ گنجانیده شده است با مفهوم بوده و حکایت از یک داستان عاشقانۀ دو انسان دارد که شاید به تازگی رشتۀ وصال هردو به هم پیوند خورده است، اما بنا بر رسم و رواج های ناردست (تا اینکه داماد وعروس باهم عروسی نکرده حق شب گذراندن در خانۀ پدر عروس یعنی خُسر خویش را ندارد و حتی در بعضی مناطق حق ملاقات را نیز ندارد) و تفسیر نادرست از بعضی مسایل دینی سبب شده است تا این دو انسان که قرار است در آینده زندگی مشترک داشته باشند از همدیگر دور نگهداشته شوند. بیری (عروس) تنها با سرودن اشعار و دوبیتی های نظیر این میتواند با عاشقش درد دل نماید. از اینکه شاید پدر برادران و حتی مردم قریه متوجه باشند که داماد چی وقت به خانه دوستش می آید و چرا باید بیاید، عروس شکوه ها دارد. از طرف دیگر شریک زندگی وی نیز در تلاش است تا به هر قیمتی که شده به دیدار معشوقش بیاید و حاضر است هر نوع مشکلات را تحمل نماید تا لحظۀ از زندگی اش را با کسی که قرار است در آینده همسر و مادر فرزندانش باشد بگذراند و با رد و بدل نمودن نگاه های عاشقانه و سخنان شرین از لحظه های زندگی بیشتر لذت ببرند.
آنچه کیفیت این این آهنگ را بیشتر نموده است هزاره گی بودنش است (کلمات گنجانیده شده در شعر، طرح لباس و حتی صدای دلنشین این دو زوج جوان).
بعضی وقتها این شیرین زبانی ها و ابراز عشق و علاقه بعد از عروسی خیلی زود به سردی میگراید و حتی در مواردی این دو زوج جوان که قبل از عروسی آنچنان شیفتۀ هم بودند و برای هم بیت های عاشقانه می سرودند، همدیگر را درک نمیکنند و بهشت زندگی شان تبدیل به جهنم شده و در نهایت به جدایی می انجامد. به گفتۀ آقای علی رضأ آزمندیان که در یکی از سخنرانی هایش پیرامون ارتباطات میگوید" آن دو جوانی که قبل از عروسی برای همدیگر جان میدادند و نامه های عاشقانه ردو بدل میکردند بعد از عروسی همه چیز معکوس میشود، چونکه همۀ زندگی فقط نامه نگاریدن، قربان و صدقه رفتن و قصه های عاشقانه نیست بلکه زندگی مشترک معنی و مفهوم جدا از مسایل ذکر شده دارد. وقتی مسایل مختلف زندگی پیش می آید ای دو زوج جوان همدیگر را درک نمیکنند، مرد حرفی میزند خانم درک نمیکند و خانم حرفی میزند مرد درک نمیکند، این زمانی است که سؤ تفاهم بین این دو عاشق و معشوق فاصله ایجاد میکند و با ادامۀ نا بسامانی در زندگی هردو فاصله بیشترمیشود، مخصوصاً زمانیکه نزدیکان هردو خواسته و یا هم نا خواسته مداخله میکنند و سرانجام به جدایی و حتی دشمنی می انجامد".
آری آقای آزمندیان درست میفرمایند که ارتباطات یکی از اساسات مؤفقیت در زندگی انسانهاست، اما یک چیزی را نباید فراموش کرد که هر حرکت اجتماعی وابسته به افراد خانواده و جامعه است نه فرد. بنابراین اگر مرد و یا هم خانم هرچه کوشش کند که از خیلی مسایل بخاطر گرم نگهداشتن کانون خانواده ایشان به اصطلاح کوتاه بیاید ولی طرف مقابل هیچ گونه تحرکی مثبتی در زمینه انجام ندهد امکان ندارد مؤفق باشند. درست است که انسانها دارای اشتباهات هستند، ولی انسانهای که قابلیت درک را دارند به اصلاح خویش اقدام مینمایند و در آنطرف انسانهای که نه درک میکنند و نه به خود زحمت میدهند که چیزی را درک کنند و به اصلاح خویش نیز نمی پردازند چطور امکان دارد با آنها ارتباط سالم داشت. موجودیت چنین انسانهای چه در جامعه و چه در خانواده همواره مشکل آفرین بوده زندگی را به کام انسان های دیگر تلخ میکنند.
بنابراین آنچه را جوانان قبل از ازدواج بیشتر به آن فکر میکنند باید شامل مسایل ذکر شده در بالا باشد نه فقط قربان و صدقه رفتن تا در زندگی بعد از ازدواج شیرینی زندگی را دوچندان کنند.



.....................................................................................................................................


مردم افغانستان و اعتقاد به خرافات!
ببینید و بشنوید
اکثریت مردم افغانستان در حالی که سواد ندارند، عقل خویش را نیز به کار نمیگیرند و در طول تاریخ خرافه پرست بوده اند و هر آنچه را که دلالان دین به خورد شان داده است پذیرفته اند. با این اعتقاد بیجا مردم فقط به ظاهر انسان ها نگاه میکنند و بس، اما نمیدانند که با این اعتقاد شان ضربۀ بزرگی به دین شان زده اند. مردم معتقد اند، انسانی که ظاهراً دارای ریش دراز بود و عمامۀ سیاه و یا هم سفید بر سر داشت و پیراهن و تنبان دراز به تن داشت عالم دین است. اکثر بدبختی های جامعۀ ما نتیجۀ این اعتقاد کوکورانۀ ماست. تازمانیکه این روش ادامه یابد مشکلات و خرافه پرستی همچنان فراروی مردم ما خواهد بود.
برای مشاهدۀ ادامۀ ویدیو ها به روی عنوان ویدیو کلیک کنید.



...........................................................................................................................



بنا بر گزارشات جناب کرزی از طریق سخنگوی خویش به مردم افغانستان وعده داده است که در اول ماه دلو بعد از اینکه انتخاب نمایندگان انتسابی مجلس سنا توسط شخص خود شان تکمیل شد، افتتاح خواهد کرد. وی در دیدار تعدادی از نمایندگان پارلمان نیز بر این گفتۀ خودش تأکید کرده است.
معلوم شود که جناب کرزی از تصمیم خودش مبنی بر باطل نمودن نتیجه انتخابات واقعاً یک قدم عقب نشسته و به انتخاب مردم افغانستان احترام گذاشته یا اینکه کدام دسیسۀ دیگر در کار است.
در همین حال کشمکش ها بین دادستانی و کمیسیون مستقل انتخابات و کمیسیون شکایات انتخاباتی کماکان ادامه دارد و شما میتوانید جزیات بیشتر خبر را در ویدیوی فوق ببینید و بشنوید.
منبع ویدیو: طلوع


.............................................................................................................................


باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

نخست از همه فرا رسیدن دهۀ عاشورا و شهادت ابر مرد تاریخ انسانیت، سرور و سالارشهدا (امام حسین علیه السلام)، اصحاب و یاران باوفایش را به پیشگاه ولی عصر امام زمان (عج)، مسلمانان جهان، جامعۀ انسانیت و همه انسانهای آزاده تسلیت میگویم.
لازم دانستم که مطالب ذیل را به این مناسبت تهیه و به دسترس بازدید کنندگان سایت سلام هزارستان قرار دهم...
1. گوشۀ از زندگی نامۀ امام حسین علیه السلام (از ولادت تا شهادت)
2. عاشورا و نهضت حسینی چه درسی به ما میدهد.
3. آیا عمل کردهای ما واقعاً حسینی است؟
4. گوشۀ از سخنان شخصیت های غیر مسلمان در بارۀ امام حسین علیه السلام.
1. گوشۀ از زندگی نامۀ امام حسین علیه السلام (از ولادت تا شهادت)
امام حسین علیه السلام دومین فرزند علی ابن ابیطالب علیه السلام و فاطمۀ زهرا سلام الا علیها و نواسۀ گرامی رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم در سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت پا به عرصۀ گیتی نهاد. امام حسین از محبت خاص نبی مکرم اسلام برخوردار بودند. حدوداً شش سال و چند ما بعد وقتی پیامبر اکرم (ص) رحلت نمودند، مردم در بارۀ محبت خاص که آنحضرت نسبت به امام حسین داشتند به مقام شامخ امام سوم آگاه شدند. بعضی از راویان چنین میگویند، سلمان فارسي: ديدم که رسول خدا (ص )، امام حسين (ع ) را بر زانوي خويش نشانده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگواراني ، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستي ، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاي خدايي که نه نفرند و خاتم ايشان، قائم ايشان (امام زمان "عج ") مي باشد. انس بن مالک روايت مي کند: وقتي از پيامبر پرسيدند کدام يک از اهل بيت خود را بيشتر دوست مي داري ، ایشان فرمودند: حسن و حسین را و بارها رسول گرامي حسن (ع ) و حسين (ع ) را به سينه مي فشرد و آنان را مي بوييد و مي بوسيد. ابوهريره می گوید: رسول اکرم را ديدم که حسن و حسين را بر شانه هاي خويش نشانده بود و به سوي ما مي آمد، وقتي به ما رسيد فرمود هر کس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته ، و هر که با آنان دشمني ورزد با من دشمني نموده است. عالي ترين ، صميمي ترين و گوياترين رابطه معنوي و ملکوتي بين پيامبر و حسين را مي توان در اين جمله رسول گرامي اسلام (ص ) خواند که فرمود: حسين از من و من از حسينم. امام حسین (ع) بعد از رحلت نبی مکر اسلام (ص) مدت سي سال با پدر بزرگوارش زيست. پدري که جز به انصاف حکم نکرد، و جز به طهارت و بندگي نگذرانيد، جز خدا نديد و جز خدا نخواست و جز خدا نيافت. پدري که در زمان حکومتش لحظه اي او را آرام نگذاشتند. در تمام اين مدت ، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت مي کرد، و در چند سالي که حضرت علي (ع ) متصدي خلافت شد، حضرت امام حسين (ع ) در راه پيشبرد اهداف اسلامي مانند يک سرباز فداکار همچون برادر بزرگوارش مي کوشيد، و در جنگهاي "جمل "، "صفين " و "نهروان " شرکت و به اين ترتيب از پدرش اميرالمؤمنين (ع ) و دين خدا حمايت کرد. وقتی که امام علی (ع) به شهادت رسید، مقام امامت به امام حسن (ع) منتقل شد. در این برهه از زمان امام حسین (ع) همیار و همکار برادر بزرگش شد و همواره از او اطاعت میکرد. وقتی امام حسن (ع) بخاطر از هم نپاشیدن جامعۀ اسلامی مجبور شد با معاویه صلح کند، امام حسین (ع) نیز شریک رنجهای برادرش بود. زمانیکه امام حسن (ع) با توطعۀ معاویه توسط خانمش مسموم شده و به شهادت رسید، مقام امامت به امام حسین (ع) منتقل شد. امام حسین (ع) مانند برادرش میدید که معاویه شایستۀ رهبری حکومت اسلامی نبوده و به شدت مشغول منحرف کردن اسلام از مسیر اصلی آن هست، ولی چون معاویه از قدرت زیادی برخوردار بود امام نمیتوانست نیروی فراهم آورده و معاویه را از اریکۀ حکومت اسلامی پایین بیاورد و هم چنان امام میدانست که اگر معاویه از تصمیمش آگاه شود، پیش از هر حرکتی مفیدی امام را به شهادت میرساند. زمانیکه معاویه از مردم برای یزید پسرش بیعت میگرفت، امام حسین (ع) به شدت با او مخالفت میورزید و هرگز تن به بیعت با یزید نداد. وقتی معاویه از دنیا رفت، پسرش یزید بر تخت حکومت اسلام تکیه زده و خود را امیرالمؤمنین خواند. او طی پیامی به تمامی نامداران و شخصیت های اسلام، از آنان خواست تا با وی بیعت کنند. در همین راستا یزید نامۀ به حاکم مدینه نوشت تا از امام حسین (ع) برایش بیعت بگیرد و تأکید کرد که اگر امام از بیعت ابا ورزید، وی را به شهادت برساند. حاکم مدینه خبر را با امام حسین در میان گذاشت جواب را مطالبه نمود، اما امام در جواب چنین گفتند: هرگاه افرادی چون یزید (شرابخوار، قمارباز، سگ باز، بی ایمان و ناپاک) که حتی ظاهر اسلام را هم مراعات نمی کند رهبر حکومت اسلامی باشد باید فاتحۀ اسلام را خواند، زیرا چنین افراد با نیروی اسلام و به نام اسلام، اسلام را از بین میبرند. امام حسین (ع) میدانست که حکومت یزید به رسمیت شناخته نشده است، اگر وی در مدینه بمانند به شهادت خواهند رسید، لذا امام مدینه را به قصد مکه ترک کرد و از آنجا پسر کاکای خویش (مسلم ابن عقیل) را به سوی کوفه فرستاد تا وضعیت را از نزدیک بررسی نموده و برای امام پیام بفرستد. وقتی مسلم در کوفه آمد مردم به گرمی از وی استقبال کردند و به عنوان نایب امام با وی بیعت کردند و از وی خواستند که هرچه زودتر امام حسین را به جمع آنان بخواهد. مسلم که چنین دید نامۀ از چگونگی اوضاع به امام نوشت. اگرچه امام حسین (ع) از بی وفایی های مردم کوفه در زمان حکومت پدر و برادرش میدانست، ولی برای اتمام حجت به تاریخ هشتم ذی الحجه در حالی که همه کوشش میکردند که خود را به مکه برسانند تا در مراسم حج شرکت کنند، مکه را به سوی عراق ترک کرد. وقتی که یزید از بیعت کوفیان با مسلم ابن عقیل باخبر شد یکی از پلید ترین انسانها (ابن زیاد) را به کوفه فرستاد تا از ضعف ایمان، دورویی و ترس مردم کوفه استفاده نموده آنان را برعلیه امام حسین و مسلم ابن عقیل بشوراند. تهدید های ابن زیاد کارساز شد و همۀ مردم از مسلم ابن عقیل دور شدند و او را تنها گذاشتند که در نتیجه مسلم بعد از نبرد تنهایی و مردانه دستگیر و به شهادت رسید. بعد از شهادت مسلم ابن عقیل همان مردم بی ایمانی که با وی بیعت کرده بودند لباس رزم پوشیده به لشکر ابن زیاد پیوستند تا نواسۀ پیامبر اسلام را به شهادت برسانند. امام حسین از هنگام حرکتش از مدینه به مکه از آنجا به طرف عراق بارها اعلان کردند که به خاطر امر به معروف و نهی از منکر و احیای دین جدش حرکت کرده است. با این حال در طول راه آنانی که ایمان شان شکننده بود، آنانیکه به قصد بدست آوردن غنیمت به دنبال امام راه افتاده بودند، از کاروان امام جدا شدند تا اینکه فقط ناب ترین انسانهای زمان با امام ماندند. بلاخره امام حسین و 71 تن از یاران و اصحابش عاشقانه در روز دهم محرم الحرام که روز عاشورا نام گرفته است به درجۀ رفیع شهادت نایل آمدند و به این ترتیب امام با شهادتش درخت اسلام عزیز را آبیاری کرده و تا قیامت یزید و دستگاه پلیدش را روسیاه گردانید. بعد از شهادت امام و یارانش مسؤلیت خطیر و تاریخی پیام عاشورا بر دوش زینب کبری دختر علی مرتضی و خواهر امام حسین (ع) گذاشته شد. زینب کبری (س) همراه با امام زین العابدین (ع) در دوران اسارت با خطبه های اسلامی و انسانی شان پیام عاشورا را به مردم رسانیدند و درج تاریخ نمود.
2. عاشورا و نهضت حسینی چه درسی به ما میدهد.
عاشورا و نهضت حسینی حرکتی است که تا قیامت ادامه خواهد یافت و روز به روز رشد خواهد کرد. درسهای که عاشورا و نهضت حسینی به ما میدهد خلاصۀ آن قرار ذیل است.
· فداکاری در راه مکتب
امام حسین (ع) با گفتار و عمل ایشان به انسانهای مؤمن و آزاده آموخت، زمانیکه اساس مکتب در خطر نابودی قرار گیرد در راه پاسداری آن از هیچ نوع فداکاری دریغ نباید کرد.
· آزاده زندگی کردن
معنی آزاده زیستن این است که انسان در طول زندگی اش دارای هر عقیدۀ که هست، نباید تن به ذلت، خواری و ستمگری بدهد و آنچه حق است از آن پیروی کند که این درس را مکتب امام حسین به ما می آموزد، چنانچه امام به لشکریان دشمن میگوید ( اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید).
· امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر آنست که انسان هر آنچه را دستورات الهی میداند به آن عمل و هر آنچه را منکرات الهی میداند انجام ندهد، و مهم این است که اول خود انسان آنرا تطبیق و نهی نماید و بعداً به امر و نهی آن بپردازد. امام حسین کسی است که خود از هر نگاه یک انسان کامل است و نهضت حسینی اش امر به معروف و نهی از منکر را به خوبی برای انسانها عام فهم نموده است.
· بردباری و تحمل
اگر نگاهی به حماسۀ عاشورا نماییم بدون شک درخواهیم یافت که امام با چه مصیبت عظیمی روبرو شد (شهادت برادرش، پسرانش، برادر زاده و همه یارانش) و دانستن اینکه بعد از شهادتش برخواهرش زنیب و سایر بازماندگان کاروان کربلا چه خواهد آمد، اما در طول این مدت همیشه خونسرد و بردبار بودند. همیشه با خدایش راز و نیاز میکردند و میگفتند که الهی به رضای تو راضی ام و هیچ گاهی در برابر مشکلات زانو نزد.
· وفاداری
چناچه خود حضرت وفادار به دین جدش بود و برای احیای آن برای شهادت آمادگی میگرفت، اصحاب و یارانش نیز چنین بودند. امام حسین در شب عاشورا به اصحاب و یارانش میگوید که شما میتوانید از تاریکی شب استفاده کرده و جان خویش را نجات دهید چونکه یزید فقط با حسین کاردارد نه با شما، اما یاران و اصحاب امام چنان به امام و راه امام وفادار اند که یکی پس از دیگری برخاسته و حمایت خویش را از امام اعلام میدارند. یاران و اصحاب امام حسین آنچنان وفادار اند که امام خود نیز میفرماید که هیچ اصحاب و یارانی را وفادار تر از اصحاب و یاران خودم نمی شناسم.
· پایبندی به ستون دین (نماز)
امام حسین (ع) برای احیای دین جدش امر به معروف و نهی از منکر کردند و نماز یکی از اساسی تری اهداف حرکت حسینی بود. چنانچه امام در روز نهم محرم از عمر سعد سر لشکر دشمن مهلت میخواهد تا شب را به راز و نیاز با خدایش به سحر رساند و ظهر عاشورا را هم مهلت میخواهد تا نماز را بپا دارد. وظیفۀ ما امروز هم این است که واجب خدا را از یاد نبریم.
· انسانیت
يکي از ماندگارترين پيام عاشورا که برای تمام بشريت در طول تاريخ،چه مسلمان و چه غيرمسلمان،آموزنده و زندگي سازاست، اين جمله امام(ع) است که فرمودند: (اگر دين نداريد، لااقل آزاده باشيد). امام حسین (ع) در اين جمله به اين نکته اشاره مي کند که انسانيت يک ملاک بسيار ارزشمند است که جدای از هر دين و مسلک که انسان ها از آن پيروي مي کنند و مؤمن به خداوند يا که کافر هستند، يک گوهر دروني در وجود تمام آنهاست به نام انسانيت که اگر هر فرد به آن مراجعه کند، مي تواند راه درست و حقيقت را پيدا کند و حق و ناحق را به واسطه همين گوهر دروني تا حدود زيادی تشخيص دهد.
3. آیا عمل کردهای ما واقعاً حسینی است؟
ما باید در طول زندگی همواره عمل کرد های دینی و انسانی خویش را بررسی نماییم که حسینی اند یا خیر. این عمل کردها شامل زندگی شخصی، اجتماعی و برگزاری مراسم دهۀ عاشورا و نذر و نذورات میشود. نکاتی چند را از سرگذشت خویش در بارۀ مراسم دهۀ عاشورا از دوران کودکی ام تا حالا و درک خودم از آن که قرار ذیل است ارایه میدارم.
از دوران کودکی که یادم می آید همه اعضای فامیل به کست روضه خوانی آقای کافی گوش میدادیم، وقتی کم کم بزرگ میشدم علاقۀ شدیدی به دین و مذهبم مخصوصاً محرم و دهۀ عاشورا پیدا میکردم. تنها چیزی که بیشتر به خاطر دارم و هر گاهی که چشمانم را میبندم به مانند فیلمی همۀ آن مراسمات پیش چشمانم زنده میشوند، این است که فقط از مظلومیت امام حسین، یاران و اصحاب و مخصوصاً از اطفال یتم ایشان گفته میشد تا مردمی که گرد هم آمده بودند بیشتر گریه کنند. حالا که بیشتر مطالعه کردم و بیشتر از نهضت حسینی فهمیدم آخوند های ما فقط جنبه های عاطفی عاشورا را برجسته کرده بودند و بس. تا وقتی که به جنبه های مختلف نهضت عاشورا فکر نکرده بودم فقط میدانستم که یزید بر امام حسین و اطفال و یارانش ظلم کردند و آنانرا به طور فجیعی به شهادت رسانیدند (کشته شدن، خون، اسارت، آتش، غم و..). اگر چه در حال حاضر علمای ما کوشش میکنند که نهضت حسینی را به صورت کامل عام فهم کنند، اما من مطمین هستم که هنوز هم در اکثر مناطق مخصوصاً در قریه جات فقط جبنه های عاطفی آن به بحث گرفته میشود. همانطوری که در بالا ذکر شده است نهضت حسینی به جنبه های عاطفی خلاصه نمیشود بلکه جنبه های مختلفی دارد و درسهای مختلفی دارد و مهم تر اینکه امام حسین تنها به شیعیان مختص نمیشود، بلکه اهداف امام حسین و نهضت امام حسین الگویست برای همۀ مسلمانها و جامعۀ بشریت است.
نکتۀ دیگر مراسم سینه زنی است. با بیان این بخش ممکن است بعضی از دوستان حساسیت نشان بدهند، اما این نظر من است و من با ابراز نظرم نظرات دیگران را نفی نمیکنم. اول اینکه برای مظلومیت محمد و آل محمد ماتم و گریه عمل خوب است، اما ضربه زدن با قمه، کارد و غیره اشیای برنده به جسم خود نادرست است، چونکه اول خداوند در قبال حفاظت از این جسم و روح ما را مسؤل قرار داده است. دوم اینکه نهضت حسینی به قمه زدن خلاصه نمیشود. سوم اینکه به خاطر مستحب امام حسین نباید واجب خدای رحمان را ترک کرد (برادرانی که قمه میزنند شاید حداقل سه وقت نماز شان فوت میشود)، چونکه امام حسین برای احیای نماز جام شهادت نوشید. چهارم اینکه اگر برداران علاقۀ شدید به امام حسین و نهضت حسینی دارند به عوض اینکه خون گرانبهای خویش را در سرک ها و صحن مساجد بریزند، به بیمارانی هدیه کنند که نیاز به خون دارند. اکنون که در همه جا بانک خون امام حسین تأسیس شده است برادران و خواهران مؤمن میتوانند با هدیۀ خون خویش زندگی یک انسان را از مرگ نجات دهند و او را تا پایان عمر مدیون مکتب حسینی نمایند.
نکتۀ دیگر نذر و نذورات است که باز هم تأکید میکنم که این نظرات شخص من است و دوستان میتوانند اظهار نظر کنند و اگر کدام مسلۀ را اشتباه بیان کرده ام، اصلاح نموده و بنده را مفتخر سازند. اول اینکه نذر ونذورات جز بنام خدای رحمان به کسی دیگری شرک به حساب می آید، ما میتوانیم نذر ونذورات خویش را بنام خداوند بزرگ به فقرا بدهیم و از خدای رحیم بخواهیم که ثوابش را نثار روح پدر، مادر، بازماندگان و یا هم در ماه محرم نثار روح امام حسین و یاران و اصحابش نماید. اگر چه مردمی که نذر میدهند شاید منظور شان همین باشد و طریق گفتنش را بلد نباشند، ولی این مسؤلیت متوجه علمای دین میشود که برای مردم به صورت عام فهم تشریح نمایند. دوم اینکه به نظر این قلم راه های مختلفی برای مصرف کردن نذورات وجود دارد که بهتر است ما با ارزش ترین آن را انجام دهیم. مثلاً در ظهر روز عاشورا در اکثر مساجد مقدار هنگفت پول برای تهیۀ یک وقت غذا به مصرف میرسد که در آن یک وقت، شخصی که شاید هیچ گونه مشکل اقتصادی ندارد هم غذا میخورد و شخصی که شاید شبها را با اطفالش گرسنه میخوابند هم یک وقت غذا بخورد. اگر ما همین پول هنگفتی که در یک وقت غذا مصرف میشود حد اقل بر 10 فامیل فقیر، یتیم و بیوه زن تقسیم نماییم شاید یک ماه آنان را کفایت کند، حالا بسنجیم که در هر محلۀ چند مسجد وجود دارد و در هر شهری و بلاخره ولایتی و کشوری و چه مقدار پول بیجا مصرف میشود. بنابراین ما باید عملی که اثر آن بیشتر است انجام دهیم. به نظر نگارنده که اگر ما نذر ونذورات خویش را به طریق درست به مصرف برسانیم من مطمین هستم که دیگر در جامعۀ ما فقر وجود نخواهد داشت و آنانی که تحت حمایت نذورات حسینی قرار میگیرند بیشتر وابسته به مکتب حسینی خواهند شد و همواره خود را مدیون مکتب حسینی خواهند دانست و هرگز به بیراهه نخواهند رفت. این است پیام اسلام و نهضت حسینی که خون شما باعث نجات جان انسانی شود، پول نذر تان باعث ریشه کن شدن فقر در جامعه شود که فقر خود میتواند فساد های گوناگون بوجود بیاورد. اگر ما مطابق این پیام عمل کنیم دیگر اشک در چشمان یتمان، بیوه زنان و فقرای جامعۀ خود نخواهیم دید و از برکت این نذورات فرزندان آنها نیز از نعمت سواد و ادامۀ تحصیل برخوردار خواهد شد.
اگر چه وظیفه فرد فرد ماست که به ارزش ها بیشتر توجه نمایم وهیچ گاهی واجب را قربانی مستحب نکنیم، ولی این مسلۀ بیشتر متوجه علمأ کرام میشود که این فرهنگ را در بین اجتماع ترویج نمایند تا باشد که شاهد جامعۀ مرفه و کاملاً حسینی داشته باشیم.
4. گوشۀ از سخنان شخصیت های غیر مسلمان در بارۀ امام حسین علیه السلام.
مهاتما گاندی ( رهبر استقلال هند ):
من زندگی امام حسین ، آن شهید بزرگ اسلام را بدقت خوانده ام و توجه کافی به صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد ، بایستی از سرمشق امام حسین ع پیروی کند .
چارلز دیکنز ( نویسنده معروف انگلیسی ) :

اگر منظور امام حسین جنگ در راه خواسته های دنیایی بود ، من نمی فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند ؟ پس عقل چنین حکم می نماید که او فقط بخاطر اسلام ، فداکاری خویش را انجام داد .
توماس کارلایل ( فیلسوف مورخ انگلیسی ) :

بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم ، اینست که حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند . آنها با عمل خود روشن کردند که تفوق عددی در جایی که حق با باطل روبرو می شود اهمیت ندارد و پیروزی حسین با وجود اقلیتی که داشت ، باعث شگفتی من است .

ادوارد براون ( مستشرق معروف انگلیسی ) :

آیا قلبی پیدا می شود که وقتی در باره کربلا سخن می شنود ، آغشته با حزن و الم نگردد ؟ حتی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که در این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند .

فردریک جمس :

درس امام حسین و هر قهرمان شهید دیگری این است که در دنیا اصول ابدی عدالت و ترحم و محبت وجود دارد که تغییر ناپذیرند و همچنین می رساند که هر گاه کسی برای این صفات مقاومت کند و بشر در راه آن پافشاری نماید ، آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند .

ل . م . بوید :

در طی قرون ، افراد بشر همیشه جرات و پر دلی و عظمت روح ، بزرگی قلب و شهامت روانی را دوست داشته اند و در همینهاست که آزادی و عدالت هرگز به نیروی طلم و فساد تسلیم نمی شود . این بود شهامت و این بود عظمت امام حسین . و من مسرورم که با کسانی که این فداکاری عظیم را از جان و دل ثنا می گویند شرکت کرده ام ، هر چند که 1300 سال از تاریخ آن گذشته است .

واشنگتن ایروینگ ( مورخ مشهور آمریکایی ) :

برای امام حسین ع ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن اراده یزید نجات بخشد ، لیکن مسوولیت پیشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمی داد که او یزید را بعنوان خلافت بشناسد . او بزودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت . در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگهای تفتیده کربلا روح حسین فنا نا پذیر است . ای پهلوان و ای نمونه شجاعت و ای شهسوار من ، ای حسین !

توماس ماساریک : 
( مسیحی )

گر چه کشیشان ما هم از ذکر مصائب حضرت مسیح مردم را متاثر می سازند ، ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین ع یافت می شود در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابر مصائب حسین ع مانند پرکاهی است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.

موریس دو کبری :

در مجالس عزاداری حسین گفته می شود که حسین ، برای حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگی مقام و مرتبه اسلام ، از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویی یزید نرفت . پس بیایید ما هم شیوه او را سرمشق قرار داده ، از زیر دستی استعمارگران خلاصی یابیم و مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح دهیم .

ماربین آلمانی ( خاور شناس ) :

حسین ع با قربانی کردن عزیزترین افراد خود و با اثبات مظلومیت و حقانیت خود ، به دنیا درس فداکاری و جانبازی آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت . این سرباز رشید عالم اسلام به مردم نشان داد که ظلم و بیداد و ستمگری پایدار نیست و بنای ستم هر چه ظاهرا عظیم و استوار باشد ، در برابر حق و حقیقت چون پر کاهی بر باد خواهد رفت .
جرج جرداق ( نویسنده ، دانشمند و ادیب مسیحی ) :

فرق على (ع) با معاویه
این است كه اصحاب معاویه فریفته جاه و زر و زور، مقام و منصب بودند، ولى یاران امامعلى (ع) فریفته اخلاق و فضیلت و كرامت او شدند و نمونه آن در اصحاب فرزندانش پدیداربود كه وقتى یزید مردم را تشویق به قتل امام حسین (ع) و مامور به خونریزى مى‏كرد،یاران یزید مى‏گفتند: «كم تهب لنا؛ یعنى چقدر و چه مبلغ مى‏دهى تا او را بكشیم‏» اما انصار امام حسین (ع) به او مى‏گفتند: «یا حسین نموت معك؛ ما با تو هستیم و باتو مى‏میریم .» از جمله حبیب این پیر حافظ قرآن به امام حسین (ع) در شب عاشورا گفتاگر هفتاد بار كشته شویم، سوزانده شویم و پراكنده شویم و سپس جمع شویم و از نو زندهشویم، باز مى‏خواهیم در ركاب تو جنگ كنیم و كشته شویم
آنطون بارا ( مسیحی ) : 

اگر حسین از آن ما بود ، در هر سرزمینی برای او بیرقی بر می افراشتیم و در هر روستایی برای او منبری بر پا می نمودیم و مردم را با نام حسین به مسیحیت فرا می خواندیم .

گیبون ( مورخ انگلیسی ) :

با آنکه مدتی از واقعه کربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نیستیم ، مع ذلک مشقات و مشکلاتی که حضرت حسین ع تحمل نموده ، احساسات سنگین دل ترین خواننده را بر می انگیزد ، چندانکه یک نوع عطوفت و مهربانی به آن حضرت در خود می یابد .

نیکلسون ( خاور شناس معروف ) :

بنی امیه ، سر کش و مستبد بودند ، قوانین اسلامی را نادیده انگاشتند و مسلمین را خوار نمودند ... و چون تاریخ را بررسی کنیم ، گوید : دین بر ضد فرمانروایی تشریفاتی قیام کرد و حکومت دینی در مقابل امپراطوری ایستادگی نمود . بنابراین ، تاریخ از روی انصاف حکم می کند که خون حسین ع به گردن بنی امیه است .

سر پرسی سایکس ( خاور شناس انگلیسی ) :

حقیقتا آن شجاعت و دلاوری که این عده قلیل از خود بروز دادند ، به درجه ای بوده است که در تمام این قرون متمادی هر کسی که آن را شنید ، بی اختیار زبان به تحسین و آفرین گشود . این یک مشت مردم دلیر غیرتمند ، مانند مدافعان ترموپیل ، نامی بلند غیر قابل زوال برای خود تا ابد باقی گذاشتند .

تا ملاس توندون ( هندو ، رئیس سابق کنگره ملی هندوستان ) :

این فداکاریهای عالی از قبیل شهادت امام حسین ع سطح بشریت را ارتقا بخشیده است و خاطره آن شایسته است همیشه باقی بماند و یاد آوری شود .
ونستان (امریكایى):
تا وقتى مسلمانان مثلثجاودانه‏اى چون: قرآن كه تلاوت شود و پیام‏هایش پیروى گردند، كعبه‏اى كه قصد شود وایجاد همدلى و وحدت كند و حسینى كه یاد شود و از او الهام گرفته شود، هیچ كسقدرت نفوذ و تسلط كامل بر آنها را نخواهد داشت.
ماربین (آلمانى):
امام حسین بن على (ع) كهاز دختر محبوب پیامبر (ص) فاطمه (س) متولد شد، تنها كسى است كه در چهارده قرن پیشدربرابر حكومت جور و ظلم قد علم كرد . . . موضوعى را كه نمى‏توان نادیده گرفت ایناست كه حسین (ع) اول شخص سیاستمدارى بود كه تا به امروز احدى چنین سیاست مؤثرىاختیار ننموده است . حسین (ع) به شعار همیشگى خود مى‏گفت: من در راه حق و حقیقتكشته مى‏شوم و دست‏ به ناحق نخواهم داد.
در اخیر از مولا و معبود و معشوقم میخواهم که طاعات و عبادات همۀ ما را و تعزیه داری ما از برای امام حسین (ع)، یاران و اصحاب ایشان را مورد قبول درگاه خویش گرادنیده و ثوابش را نثار روح آن پیشوایان بزرگ نماید.
مأخذ: منابع اسلامی

..............................................................................................................





زدو بندی دیگر فی مابین کرزی، یونس قانونی، سیاف و صبغت الله مجددی
توافق نامه را بخوانید و خبر تلویزیون طلوع را در ذیل ببینید و بشنوید، بعد خود قضاوت کنید که رهبری این کشور چقدر به خیانت علاقۀ شدید دارد و برای تشدید هرچه بیشتر نفاق می اندیشد و هرچه در توان دارد برای تخریب اقوام غیر پشتون استفاده میکند. این درحالیست که چند کاسه لیس و پول و مقام پرست را هم از میان این اقوام به راحتی بدست آورده و میخواهد اهداف شوم خویش را از طریق آنان عملی نماید. اقوام محروم غیر پشتون باید هوشیار باشند.


منبع: کابل پرس
........................................................................................................................


در طول تاریخ زنان قهرمان هزاره دوشادوش مردان در همه بخش های زندگی حضور پررنگ داشته اند. شما در این ویدیو یکی از زنان هزاره در ولایت باستانی بامیان را میبینید که با تلاش خستگی ناپذیر به کار روزانه اش در بازار بامیان ادامه میدهد و معتقد است که تغییری در زندگی روزمره اش خواهد آورد. کار از این قبیل نه تنها منفعت مادی برای خود وی دارد، بلکه برای زنانی که برای خرید لوازم زنانه به بازار میروند سهولت ایجاد کرده است تا آنان بتوانند در خریداری لوازم برایشان راحت تر باشند.

.......................................................................................................................................


نکتۀ در بارۀ هزاره های که از سراسر افغانستان در پارلمان راه یافته اند.



پارلمان افغانستان دارای 249 سیت میباشد. باوجود تقسیمات اداری غیر عادلانه و غیر دیموکراتیک تلاش های زیادی دیگر از طرف حلقات معین در درون دولت افغانستان صورت گرفت تا منتقدان جناب کرزی، مخصوصاً تورک تباران و مشخصاً هزاره در پارلمان دوم کمتر راه یابند تا به نحوی از اعمال فشار بر دولت کاسته شود...

در حالیکه مناطق شمالی و مخصوصاً مناطق مرکزی افغانستان یکی از امن ترین مناطق افغانستان بشمار میآید کمیسیون مستقل انتخابات به مسدود کردن صد ها مرکز رأی دهی دست زد و هم چنان طبق برنامۀ از قبل تهیه شده در اکثر مناطق هزاره نشین برگه های رأی دهی را کم فرستاد تا از اشتراک بیشر مردم در پروسۀ انتخابات کاسته شود. با وجود همۀ این تلاشها هزاره ها توانستند تمامی سیت های ولایت غزنی را به خود اختصاص دهند و همچنان از سراسر افغانستان 54 نماینده به پارلمان بفرستند، که این خود برای جناب کرزی و تیم قبیله گرایش ناخوشآیند است.
مسله همین جا هم ختم نمیشود که ما فقط به نتیجۀ انتخابات دل خوش نماییم، در حالیکه خوشبینی ها در بین مردم ستمدیدۀ هزاره با فرستادن 54 نماینده به پارلمان دوم وجود دارد، دلهره های نیز همراه دارد که قرار ذیل میباشد.
1. آیا نمایندگانی که در دورۀ قبلی پارلمان حضور داشتند، چه کارنامۀ از خود به جا گذاشته اند که ما به حضور آنها در دورۀ دوم دل خوش نماییم؟
2. آیا تعدادی از همین نمایندگان نبودند که به نحوی در فاجعه های دلخراشی که در گذشته بر مردم مظلوم ما تحمیل شد، دست داشتند و حالا باردیگر مورد اعتماد مردم قرار گرفته و به پارلمان راه یافتند؟
3. آیا چه تعداد از این نمایندگان محترم از تاریخ سیاسی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی مردم شان معلومات دارند و چقدر به سرنوشت مردم شان می اندیشند؟
4. آیا تاریخ تلخ گذشته برای همۀ شان تجربۀ خوبی شده است تا با مسایل سلیقه یی برخورد نکرده و به منافع عامه بیاندیشند؟
5. آیا تجربه های گذشته برایشان ثابت ساخته است که سید از هزاره و برعکس از همدیگر جدایی ندارند و دارای یک سرنوشت هستند؟
6. آیا تجربه های تلخ گذشته تأثیری روی افکار سیاسی آنان گذاشته است که همدیگر را با تفکرات مختلف بپذیرند، چونکه جامعۀ ما نیاز به همۀ انسان های با تجربه با تفکرات مختلف دارد؟
7. آیا رهبران سیاسی ما و نمایندگان ما برای کسب امتیاز از جناب کرزی برای مسایل مختلف، منافع عامۀ مردم شان را قربانی امتیازات شخصی شان نخواهند کرد؟
به هر صورت رسیدن به اهداف مشکلاتی را دارد که باید با آن دست و پنجه نرم کرد. از حدوداً صدو بیست سال قبل تا اکنون مراحل مختلفی را طی نموده ایم تا احیای هویت نماییم وهنوز راه پرپیچ خمی پیش رو داریم تا به قلۀ بلند مؤفقیت برسیم. من یقین دارم که با تلاش نخبگان ما در بخش های مختلف تا چند سال آینده برای همه ثابت خواهد شد که میتوانیم تغییری در همه امورات بوجود بیاوریم.
امیدوارم که نمایندگان راه یافته به پارلمان با ایمان به خدای رحمان و اعتقاد به حقوق حقۀ مردم مظلوم و قهرمان شان دستان همدیگر را با اخلاص بفشارند و برای بهبود وضع مردم شان تلاش نمایند. نمایندگان ما باید به فکر آینده باشند و همدیگر را به هر تفکری احترام نمایند تا از فراز و نشیب های مسایل سیاسی و اجتماعی سربلند بدر آیند، و درک کنند که قبیله گراها مؤفقیت خود شان را در بی اتفاقی و بی نظمی ما میبینند. بنابراین برای همۀ ما ثابت شده است که سرنوشت هزاره و سید باهم مرتبط است، لذا مسایل چون هزاره، سید، شیعه، سنی، اسماعیلی و ... را باید کنار گذارند و باور داشته باشند که همه یک هدف دارند و آن ادامه دادن راه شهید وحدت ملی (حضرت استاد شهید مزاری بزرگ). اگر همۀ نمایندگان ما راه آن ابر مرد را ادامه دهند خیلی زود به قلۀ مؤفقیت خواهیم رسید. انشاألله
ولایت بغلان (مجموع نمایندگان 8)
1. منصور نادری
2. عبیدالله رامین
ولایت بلخ (مجموع نمایندگان 11)
3. محمد عبده
4. احمد شاه رمضان
5. عباس ابرهیم زاده
ولایت بامیان ( مجموع نمایندگان 4)
6. صفورا ایلخانی
7. محمد اکبری
8. حاجی فکوری بهشتی
9. دگروال عبدالرحمن شهیدانی
ولایت دایکندی (مجموع نمایندگان 4)
10. محمد نور اکبری
11. اسدالله سعادتی
12. شرین محسنی
13. صادقیزاده نیلی
ولایت غزنی (مجموع نمایندگان 11)
14. علی اکبر قاسمی
15. محمد علی اخلاقی
16. داکتر شاه جان
17. محمد علی علیزاده
18. محمد عارف رحمانی
19. داکتر قیوم سجادی
20. خداداد عرفانی
21. چمن شاه اعتمادی
22. انجینیر نفیسه اعظیمی
23. هما سلطانی
24. شاه گل رضایی
ولایت غور (مجموع نمایندگان 6)
25. رقیه نایل
26. آقای بهار
27. حاجی قربان کوهستانی
ولایت هلمند (مجموع نمایندگان 8)
28. شیخ نعمت الله غفاری
ولایت هرات (مجموع نمایندگان 17)
29. محمد رضأ خوشک وطندوست
30. احمد بهزاد
ولایت کابل ( مجموع نمایندگان 33)
31. محمد ابراهیم قاسمی
32. حاجی محمد محقق
33. رمضان جمع زاده
34. فرخنده زهرا نادری
35. استاد قربانعلی عرفانی
36. داکتر رمضان بشردوست
37. استاد ربابه پروانی درویش
38. داکتر جعفر مهدوی
39. وکیل فاطمه نظری
40. سید حسین انوری
41. داکتر سید علی کاظمی
42. سید حسین عالمی بلخی
43. کبری مصطفوی
ولایت قندهار (مجموع نمایندگان 11)
44. بی بی حمیده
ولایت کندز (مجموع نمایندگان 9)
45. سید داوود نادری
ولایت پروان (مجموع نمایندگان 6)
46. زکیه سنگین
ولایت سمنگان (مجموع نمایندگان 4)
47. داکتر معصومه خاوری
ولایت سرپل (مجموع نمایندگان 5)
48. سید انور سادات
49. محمد حسین فهیمی
50. محمد حسن شریفی
ولایت اروزگان ( مجموع نمایندگان 3)
51. ریحانه آزاد
ولایت وردک (مجموع نمایندگان 5)
52. غلام حسین ناصری
53. انجینیر حمیده اکبری
54. صدیقه مبارز
امیدوارم که کمی و کاستی نوشته را به لطف خویش بخشیده و اصلاح نمایید.


.................................................................................................................


کرزی بار دیگر بر ناکارا بودن و معامله گری و مالیخولیایی بودنش مهر تأیید گذاشت.


مدتی است که خبر مذاکرۀ پنهانی جناب ریس جمهور ناکارای افغانستان با برادران تروریست و ناراضی اش در مشارکت با نمایندگان آی اس آی پاکستان در روزنامه های داخلی و خارجی مکرراً منتشر شد، اما جناب ایشان گاهی مستقیماً و گاهی هم از طریق بلندگوی خودش (وحید عمر) مذاکرات پنهانی را رد کرده است. ..

هنوز خبر این معاملۀ پنهانی در گوشهای مردم افغانستان طنین بود، که خیانت دیگر وی بر سر زبانها افتاد. ایبار نیز خبر مذاکرۀ جناب کرزی با یکی از برادران ناتنی اش که آنهم جعلی از آب درآمد، توسط روزنامه های غربی به نشر رسید و جناب ایشان با شرمی تمام آنرا تکذیب کرده و در کنفرانس خبری به خبرنگاران گفت که به حرف روزنامه های غربی باور نکنند. هنوز دو یا سه روزی نگذشته بود که جناب کرزی به شاگردش (عمر داوود زی) گفت که دیگر آبرو نزد مردم افغانستان و جامعۀ جهانی ندارد، لذا به وی دستور داد تا کنفرانس خبری تشکیل بدهد و چند کلمۀ سروپا شکسته را سرهم نموده و به خیانت جناب ریس جمهور اعتراف نماید.
جالب این جاست که این اولین بار نیست که خیانت ایشان ثابت میشود، ولی این بار قضیه واقعاً مضحک و خنده آور است که جناب ریس صاحب نداند که با کی هم صحبت است، باکی مذاکره میکند و باکی معامله میکند و اصلاً او را نشناسد. شخصی که خود را جای ملا اختر محمد منصور جا زده بود، از بی برنامه گی و ناکارا بودن جناب ریس اطلاع دقیق داشته که مؤ فق شد مقدار زیاد پول و اطلاعات را نیز به عنوان حسن نیت از جانب ایشان ببرد وجالب تر اینکه فوراً خبر ناپدید شدن فرد مذکور پخش شود.
شاگرد وفادار کرزی یا دستیارش در کنفرانس خبری تقصیر را به گردن بریتانیایی ها انداخته و گفته که آنها شخص مذکور را بنام ملا اختر محمد منصور( فرد شماره دوم طالبان) به کاخ ریاست جمهوری آورده تا باوی مذاکره کنیم. ببینید که چقدر اینان خود فروخته و وطن فروش هستند که حتی به خود زحمت نمیدهند که حداقل در بارۀ آن تروریستی که قرار است با وی مذاکره کنند، اطلاعات حاصل نمایند و همیشه جناب ایشان داد از تمامیت عرضی و حاکمیت ملی میزنند، ولی پشت پرده برای بقای قدرت خویش دست به بدترین نوع معامله با آبرو، عزت و شرف مردم و کشورش میزند.
به گفتۀ مقامات پاکستانی، شخصی که مقدار هنگفتی از سرمایۀ مردم افغانستان را به یغما برد، در کویتۀ پاکستان تاجر است. حالا فکرش را بکنید که شخصیت سیاسی جناب کرزی چه نوع شخصیتی است و نگاهی به تاریخ پر پیچ وخم افغانستان نمایید که کیها به این کشور به صورت مداوم خیانت کرده و با سرنوشت این مردم بازی کرده اند و کیها افتخار آفریده اند و مردانه وار از مرزوبوم این سرزمین دفاع کرده است. به نظر نگارنده وقتی که جناب کرزی منفعت خود و برادران تروریست خویش را ببینید هیچ نوع حرکتی غیر انسانی را نقض حاکمیت ملی و معامله با سرنوشت مردم نمیداند، اما زمانی که مسلۀ به ضرر وی و برادران به اصطلاح ناراضی اش تمام شود حمله نیروهای ناتو به فابریکۀ تولید مواد مخدر در ننگرهار هم نقض حاکمیت ملی به حساب می آید و...

من نمیدانم که جناب کرزی از کدام حاکمیت ملی حرف میزند. آیا جناب ایشان معنی حاکمیت ملی و استقلال را میداند؟ به نظر نگارنده که عمل کرد های ایشان بیانگر این است که عالی جناب یا نمیداند و یا هم در صف اول معامله گران قرار دارد. وقتی که دستیارش در کنفرانس خبری بی شرمانه میگوید که نمایندۀ جعلی طالبان را مقامات بریتانیایی به کاخ ریاست جمهوری آورد تا جناب کرزی با وی مذاکره کند، خود بیانگر این است که در افغانستان حاکمیت ملی و استقلال فقط به حرف خلاصه شده است و در ماهیت وجود نداشته و حرف های جناب کرزی فقط برای پر نمودن صفحات روزنامه ها ارزش دارد. این یک حقیقت است که معامله گری از نیاکان وی به جناب ایشان به ارث رسیده است. نمونه امیر خونخوار عبدالرحمن جابراست که معاهدۀ دیورند (خطوط مرزی بین افغانستان و هند یا پاکستان فعلی) را با هند برتانیوی برای خوشنودی اربابانش و برای اخذ سلاح و مهمات برای قتل عام اقوام غیر پشتون مخصوصاً تورکتباران و مشخصاً هزاره ها امضا کرد و ساحۀ بزرگی از این سرزمین را به بادارانش واگذار نمود، که این معضله برای کشور ما سرطان ثانی را بوجود آورده است. تا زمانیکه کشوری بنام افغانستان وجود نداشت و سرنوشت این کشور بدست تورکتباران رقم میخورد، این منطقه یکی از مناطق باشکوه علمی، فرهنگی، تاریخی و تجاری بود، اما بعد از آن یعنی حدوداً از دونیم قرن قبل این کشور از پیشرفت باز ماند و حرکت به سوی قهقرا را شروع نمود و در این مدت تاریخ ما فقط شاهد قتل، غارت، اسارت، برده داری، نابودی فرهنگ ها، کوچ اجباری، از بین بردن آثار تاریخی که یکی از نمونه های آن تخریب بودای بامیان توسط گروهک وحشی طالبان جلو چشمان جهانیان بود.
جناب ایشان پیروزی نمایندگان انتخابی پارلمان دوم در ولایت غزنی را که همه از هزاره ها اند باعث شکست وحدت ملی میداند، اما خیانت خودشان را، معاملۀ خودش را، وطن فروشی خودش را باعث ثبات وحدت ملی میداند. به نظرم که ما در کشوری بنام افغانستان ملت نداریم که وحدت ملی داشته باشیم. وقتیکه ملیت های افغانستان به حقوق حقۀ شان رسید، زمانیکه دیموکراسی به معنای واقعی آن در افغانستان پیاده شد و زمانیکه انکشاف متوازن در همه سطوح و در همه ولایات کشور صورت گرفت و همه مردم افغانستان احساس کردند و شهروندان افغانستان اند، آنوقت میشود که روی وحدت ملی کار کرد. حالا فقط با کلمۀ افغان دل خودشان را خوش کرده اند، ما همه افغان نیستیم بلکه هزاره، تاجیک، اوزبیک، ترکمن، ایماق، پشتون (افغان)، پشه ایی، نورستانی و افغانستانی هستیم. ما هنوز خیلی با ملت شدن و وحدت ملی فاصله داریم. تازمانیکه که نمایندگان برنده از ملیت هزاره نتوانند نمایندگی پشتونهای ولایت غزنی را نمایند، آنان نیز نمیتوانند نمایندگی هزاره ها را داشته باشند، در اینصورت جناب کرزی حرف از کدام وحدت ملی میزند.
در اخیر قابل نگاریدن میدانم که استقلال و حاکمیت ملی برای مدت کوتاهی پس از اینکه قهرمان ملی شاه امان الله خان استقلال افغانستان را از انگلیس گرفت، وجود داشت. زمانیکه اجداد جناب کرزی از جنوب بر علیه پروسۀ مدرنیزه شدن افغانستان توسط وی شورش کردند و وی مجبور به ترک کشور شد، تا امروز ما حاکمیت ملی نداشته ایم. سردمداران پشتون ما گاهی به دامان انگلیس پناه بردند و آنان را به وطن آوردند، گاهی به دامان روسها و گاهی به دامان پاکستانی ها و گاهی عرب ها و حتی ایران که اخیراً خود جناب کرزی اعتراف به دریافت پول های مخفیانه از ایران کرد. در این مدت به جز فقر، عقب مانی و ویرانی چیزی دیگری برای مردم افغانستان به ارمغان نیاورده اند. و اما ملیت های غیر پشتون مخصوصاً تورکتباران ( هزاره ها (شیعه، اسماعیلی و سنی)، اوزبیک ها، تورکمن ها، ایماقها) باید به تاریخ گذشتۀ خویش افتخار نموده و از سرگذشت دونیم قرنۀ اخیر خویش درس عبرت بگیرند و دستان همدیگر را به عنوان برادرانی که خون مشترک در رگهای شان جاری است بفشارند و برای احیای هویت خویش تلاش نموده و سد محکمی را برعلیه آنانی که در صدد نابودی ما هستند ایجاد نمایند. این کلمات به مفهوم این نیست که ما برادران پشتون خود را نفی کنیم، بلکه برای شکستن استبداد، ظلم و بربریت میباشد. انسانهای وطن دوست در میان برادران پشتون ما هم کم نیستند، ولی متأسفانه که در طول تاریخ اکثر برادران پشتون ما در تاریکی نگهداشته شده اند تا از آنان به عنوان آلۀ فشار بر علیه سایر اقوام افغانستان استفاده شوند و نتیجه این است که امروز ما در افغانستان شاهد آن هستیم.
تازمانیکه سردمداران پشتون حقیقت ها را درنیابند، تازمانیکه برای سایر ملیت ها در افغانستان احترام قایل نشوند، تا زمانیکه دست از استبداد برندارند، تا زمانیکه به همۀ ملیت ها احقاق حق نشود، تا زمانیکه تبعیض را ریشه کن نکنند و تا زمانیکه همۀ ملیت ها را برادر و هموطن خویش ندانند، ممکن نیست صلح پایدار به افغانستان حاکم شود و امکان ندارد دست اجانب از وطن کوتاه شود، امکان ندارد ملیت های ساکن در افغانستان به ملت تبدیل شده و وحدت ملی را بوجود بیاورند. اقوام غیر پشتون مخصوصاً تورکتباران همواره خواسته اند با سایر اقوام در سایۀ صلح، صفا و برادری زندگی کنند بشرط اینکه برادران پشتون ما نیز دست مارا بفشارند و زندگی را به کام مردم شرین نمایند.
به امید افغانستان متحد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر