در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۰ شهریور ۲۶, شنبه

یاد داشت های انتقال شده از وبلاگ قبلی سلام هزارستان (بخش سوم)

برای مرور بخش سوم یاد داشت های انتقال شده از وبلاگ قبلی سلام هزارستان به ادامۀ مطلب مراجعه کنید...




پولیس افغانستان و نمایش قدرت در برابر متخلفین


به دنبال توافق بر سر انتقال مسؤلیت های امنیتی به نیروهای افغانستان، پولیس این کشور توانایی خویش را برای حفظ نظم عامه و امنیت در مرکز شهر کابل با دستگیر نمودن یک گاومیش که از سلاخ خانه فرار کرده بود به نمایش گذاشت.
منبع عکس: شهروند


.............................................................................................


فرارسیدن زاد روز مولود کعبه و روز پدر به همۀ پدران مبارکباد.


بنام آنکه انسان والا مقام (پدر) را عاشقانه آفرید
 
 فرارسیدن زاد روز پدر نمونه (امام علی علیه السلام) را به سه پدر و به سه شخصیت مؤثر در زندگی ام و همه پدرانی که مسؤلیت های پدری شان را در قبال فرزندان شان انجام داده اند تبریک و تهنیت عرض میدارم، نه به آن عده ازانسانهای که فقط اسم پدر به خود گرفته اند و هیچ گونه احساس مسؤلیتی در رابطه با پدر بودن خویش نکرده و همواره احترام بی مورد از فرزندانشان انتظار داشته اند.
نخست ولادت باسعادت امیر مؤمنان علی ابن ابیطالب و روز پدر را به پدر بزرگوارم تبریک میگویم. آن پدری که قامتش از ناملایمات زندگی خم شد، آن پدری که دستانش پینه بست تا برای فرزندانش سهولت یک زندگی مناسب را فراهم کند. آن پدری که زحمات جبران ناپذیری برای فرزندانش کشید. ای پدر مهربانم! دستان پینه بسته ات را میبوسم و بر قامت خمیده ات احترام میگذارم. امیدوارم که در زندگی اندکی از زحمات شما را جبران کنم.
همچنان فرارسیدن روز پدر وطلوع اولین خورشید امامت و ولایت، آن امام معصوم، آن رهبر فرزانه، آن پدر عا لی مقام و عدالت گستر را به پدر عالیقدرم (پدر خانم ام) تبریک میگویم. به آن پدر و شخصیتی که مؤفقیت های معنوی دهۀ اخیر را نتیجۀ مشوره و نظریه های استادنۀ ایشان میدانم. به آن پدری که در طول این 11 سال ارتباط انسانی که بین من و ایشان پیوند خورده، نتوانستم مانندی برای ایشان بیابم. به آن پدری که در مواردی نقش ایشان برجسته تر از پدری که خون او در رگهایم جاریست، بوده است. درست است که انسان باید خود سرنوشت خود را رقم بزند، اما بدون شک نیاز به مشوره و نظریه های یک پدر و استاد دلسوز و مهربان دارد و ایشان در زندگی  بعد از ازدواج من نقش برازندۀ داشته و به آن معنی و مفهوم بیشتری بخشیدند. پدر عالیقدرم این روز را در حالی برای شما تبریک میگویم که در جامعۀ عقب مانده و تاریکی مثل افغانستان رابطۀ داماد و پدر خانم خیلی سرد و بی مفهوم تر از آن است که نگاریده شود، ولی من خدای رحیم و رحمان را همیشه سجدۀ شکر میگذارم که پدر مهربانی چون شما را برایم ارزانی داشته است و از معبود و معشوقم میخواهم که به شما عمر طولانی و به من مهلت جبران زحمات شما را بدهد. پدر مهربانم روزت مبارک باد!
بار دیگر تولد یکی از بهترین انسانهای روی زمین، یکی از بهترین استادان، یکی از بهترین رهبران، یکی از بهترین پدران جهان را به استاد عالیقدرم محمد جواد میرزادۀ زیرک که خود یک استاد و یک پدر هستند، تبریک و تهنیت میگویم. به آن استادی که نخستین رمق های یک زندگی نوین و با مفهومی را باگشودن روزنۀ روشنی از مطاله در وجودم زنده کرد. به آن استادی که مرا با بهترین دوستانم (کتاب) که شاید من آنها را خوب درک نمیکردم، آشنا ساخت. به آن استادی که نخستین شخصیتی بود و هست که با هدیۀ کتابی زندگی مرا به سوی معنویت بیشتر جهت داد. به آن استادی که خود در دنیایی از معنویت زیسته است و همیشه کوشش ایشان بر این بوده که انسانهای دیگر نیز با کسب مفاهیم یک زندگی معنوی به آن ادمه دهند. به آن استاد، شاعر و نقاشی که با تشویق به مطالعه مرا با گذشته، حال و آینده ام پیوند داده و به خیلی از سوالات ذهنم پاسخ دادند. به آن استادی که عشق و علاقه ام به کتاب و مطالعه را مدیون راهنمایی های استادانه ایشان میدانم. استاد گرامی هرچه در وصف شما بنگارم اندک است، ولی خواستم در زاد روز بهترین استاد از شما قدردانی نموده و این روز را به شما تبریک بگویم.
عکسی با استاد محترم محمد جواد میرزاده زیرک سال 1374
کلیپ زیبایی در رابطه با پدر و فرزند و مدح زیبایی در بارۀ امام علی علیه السلام تقدم شما.




........................................................................................


فرارسیدن شهادت فاطمۀ زهرا بر مسلمانان جهان تسلیت باد



.........................................................................................


کتابخانۀ مجازی هزارستان به فعالیت آغاز کرد


نخست از همه مدیریت سلام هزارستان خدمت همه دست اندرکاران کتابخانۀ مجازی هزارستان سلام و عرض ادب داشته و از زحمات ایشان تشکری نموده و به اطلاع تمامی علاقه مندان میرساند که کتابخانۀ انترنیتی هزارستان به تازگی به فعالیت آغاز کرده است. شما میتوانید کتب تاریخی خویش را در این سایت بیابید. لینک این سایت مفید را میتوانید در لست وبلاگ های سلام هزراستان بیابید.
.......................................................................................


تغییرات در عنوان سلام هزارستان


مدیریت وبلاگ سلام هزارستان خدمت همۀ بازدید کنندگان محترم عرض سلام و ادب دارد. در ضمن به اطلاع شما رسانیده میشود که عکس های قبلی در عنوان سلام هزارستان از سایت هزاره پیوند کاپی شده بود که در یک مورد یکی از بازدیدکنندگان محترم انتقادی در رابطه با نگنجانیدن عکس شهید بزرگوار سید اسماعیل بلخی داشتند که انتقاد ایشان را تقدیر مینمایم، ولی متآسفانه مدتی میشد که مشکلاتی فنی در بلاگفارس رونما گردیده بود که حتی نتوانستم جواب آن بازدید کننده را بنویسم. اینک این عکس ها توسط مدیریت سلام هزارستان تهیه و ترتیب داده شده و همچنان عنوان آن از سلام هزارستان ای مهد ابرمردان تاریخ به سلام هزارستان ای مهد قهرمانان تاریخ عوض شد. این تصمیم به خاطری گرفته شده که هزارستان نه تنها مهد ابرمردان است که مهد بانوان تاریخ ساز نیز بوده است. امیدوارم که مورد پسند همۀ هم تبارانم قرار گیرد. در اخیر قابل نگاریدن میدانم که سلام هزارستان همواره چشم براه نظرات، انتقادادت و پیشنهادات سازندۀ شما خواهران و برادران گرامی میباشد.


......................................................................................


گزارش مفصل تصویری از نمایشگاه صنایع دستی بانوان هزاره در کویته، پاکستان


سلام هزارستان زحمات دست اندکاران این نمایشگاه و لیسه عالی رابعه بلخی و شاگردان خلاق این لیسه را قابل قدر دانسته و برای همۀ شان آرزوی هرچه بیشتر مؤفقیت را دارد و همان که گفته اند "خواهرم بیدار شو تقدیر دنیا دست توست" را باید همیشه سرمشق قرار داد.
به بازدید کنندگان محترم سلام هزارستان پیشنهاد میشود که ویدیو ها را با دقت ببینند و خلاقیت این خواهران را درک کرده و از دل و جان تحسین کنند. 
این گزارش توسط میچید تی وی تهیه شده است.





.......................................................................................


افغانستان تنها کشوریست که مسلمان نما ها (برادران کرزی و فاروق وردک) تظاهرات ضد قرآن سوزی را به خشونت کشانیدند.


در این تظاهرات جنایت کارانی که به بهانۀ پیوستن به پروسۀ صلح به بدنۀ حکومت فاسد افغانستان جابجا شده بودند و هم چنان چند مسلمان بیخبر از مسایل اسلامی، از موقع استفاده کرده و بار دیگر وحشی گری و بربریت خود را با کشتن کار مندان ملکی ملل متحد به نمایش گذاشتند. در میان هشت کارمند ملل متحد یک تن از آنها زن بوده که به صورت بسیار فجیع کشته شده است. منبع ویدیو طلوع نیوز.





.....................................................................................


داکتر سیما ثمر نامزد دریافت جایزۀ صلح نوبل سال 2011 است.


وبلاگ سلام هزارستان برای تمامی آنانی که برای تحقق کرامت انسانی تلاش میکنند و مخصوصاً داکتر سیما ثمر که خود از نسل شلاق خوردگان تاریخ است آرزوی مؤفقیت هر چه بیشتر را دارد.






.....................................................................................


فیلم ظهور بسیار نزدیک است


اگر چه این فیلم ساختۀ ایران با انتقاد های شدید شخصیت های مختلف مواجه شده است. چیزی که بسیار مهم است این است ایران هر مسلۀ تاریخی دینی را به خود شان ربط میدهند. اگر تاریخی و روایتی وجود ندارد خود روایت را می نویسند و با هوشیاری تمام همانند عمرو عاص به تصویر میکشند.
همین خامنه یی که با سیاسیت های عمر وعاصی خودش نه تنها که در داخل ایران جو خفقان را به وجود آورده بلکه در کشورهای متعددی مصیبت های متعددی خلق کرده است. حد اقل نگارنده شاهد این هستم که در کشورم افغانستان رهبران مذهبی ایران دین و مذهب را برای مقاصد سیاسی شان به کار میبرند و هر چه در توان دارند برای نفاق درونی این کشور تلاش میکنند. مصیبت های که در کابل متوجه مردم ما شد هیچ کسی فراموش نمی کند و هرگز به بزرگی و عظمت رهبران مذهبی ایران اعتقاد ندارند. 
خامنه یی که خود یک شبه از حجت السلام به آیت الله تبدیل شد و خیلی زود به درجۀ اجتهاد ارتقأ کرد، حالا هم میتواند کاسه لیسانش او را به یاران امام زمان (عج) تشبه کرده و شاید هم زمانی دیگر بگویند که روایت ساخته و بافتۀ خودشان میگوید که این شاید خود امام باشد.
هیچ جایی شکی نیست که بدترین انسانها به زور و جبر خود را بر مردم معصوم مینمایانند. گوشه های از فیلم ظهور نزدیک است .








....................................................................................


قرآن و مسجد سوزان (برادران کرزی) به بهانۀ دفاع از قرآن افراد بیگناه را کشتند.


قرآن، مکتب و مسجد سوزان (طالبان و کوچی ها که همه برادران کرزی هستند) که خود در افغانستان دست به وحشیانه ترین حملات میزنند، طی چند روز اخیر چندین بیگناه را به بهانۀ دفاع از قرآن سربریدند.
این از خدا، دین و قرآن بی خبران حتی یک کلمه از قرآن را درک نمیکنند و حتی نمیدانند که عملکردهای خود آنان مطابق قرآن هست یانه، ولی به نام مسلمان اند و به دفاع قرآن و مردم بیگناه را قتل نموده و اماکن عمومی را به آتش میکشند. این عملکردها مثل این میماند که فاحشۀ از پول تن فروشی اش مسجد بسازد، ربا خواری از سود پولش به حج برود و یا هم گوشت خوک و شراب را با گفتن بسم الله و خواندن دعایی بخورد و بیاشامد. این در حالیست که نیروهای امنیتی افغانستان توانایی کنترل یک تظاهرات را ندارد چه رسد به دفاع از کشور و جناب کرزی خواستار انتقال تأمین امنیت از نیروهای ناتو به نیروهای افغانستان است. حالا خود ببینید و بشنوید و خود تحلیل کنید که این عملکرد اینان به مراتب بدتر از عملکرد تری جونز نیست؟ ببینید و قضاوت کنید.





..................................................................................
راه یابی تمامی فرزندان تورکتبار و مخصوصاً هزاره های قهرمان به مؤسسات تحصیلات عالی افغانستان مبارک باد.
نخست از همه درود و سلام میفرستم بر فرزندان پاک طینت و کوشای هزارستان سربلند که همواره مهد ابرمردان و زنان پرتلاش بوده است. آنانیکه نه تنها به قبیله گراها، بلکه به جهانیان ثابت کرده است که اگر هرقدر در تنگنا قرار گیرند به همان اندازه کوشا شده و راه برای رفع مشکلات میابند. در طول تاریخ افغانستان این سرزمین نفرت و قبیله گرایی در عرصه های گوناگون فرهنگی، اجتماعی، ورزشی، سیاسی، تحصیلی در صدر ایستاده اند. اینبار از میان 34 ولایت افغانستان، محروم ترین ولایت ها (ولایت دایکندی) در امتحانان کانکور پیشتاز است. و در تاریخ افغانستان بی سابقه است که تمامی شرکت کنندگان یک ولایت به مؤسسات تحصیلات عالی راه یابند. فرزندان هزاره که شایستگی را از اجداد شان به ارث برده اند اینبار خار دیگری در چشم قبیله گراها فرو کردند. قبیله گرا ها تلاش های شبانه روزی شان را جهت بی نتیجه ماندن فرزندان تورکتبار به کار بسته اند، اما باز هم با استعداد های فرزندان غیور هزاره چه میشود کرد؟ اینبار از تمامی 556 دانشجویی که در امتحان کانکور شرکت ورزیده بودند، همگی پذیرفته شده اند.

سایت سلام هزارستان این مؤفقیت را خدمت تمامی تورکتباران و مخصوصاً هزاره های غیور تبریک گفته و آرزوی مؤفقیت هرچه بیشتر فرزندان این مرزوبوم را دارد. برای معلومات بیشتر به لینک ذیل مراجعه کنید.
وزارت تحصیلات عالی
http://konkor.mohe.gov.af/?field=province&value=%CF%C7%26%231740%3B%98%E4%CF%26%231740%3B



...............................................................................
بهاران بر عاشقانش خجسته باد




یادمان باشد که زیبایی های کوچک را دوست بداریم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند
یادمان باشد که دیگران را دوست بداریم آن گونه که هستند، نه آن گونه که می خواهیم باشند
یادمان باشد که هرگز خودمان را از دریچه نگاه دیگران ننگریم
که ما اگر خودمان با خویشتن آشتی نکنیم هیچ شخصی نمی تواند ما رابا خودمان آشتی دهد
یادمان باشد که خودمان با خودمان مهربان باشیم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد
عمری با حسرت و انده زیستن نه برای خود فایده ای دارد و نه برای دیگران باید
اوج گرفت تا بتوانیم آن چه را که آموخته ایم با دیگران نیز قسمت کنیم...
خدا زیباست و کایناتش را هم زیبا آفریده است!
نخست از همه سپاس خدایی را که زیبا پسند است و همۀ رنگ ها به خصوص رنگ بهار را زیبا آفریده است. بهار آمد و طبیعت لباسی از شگوفه های رنگارنگ بر تن کرد و ادامۀ حیات را عاشقانه تر ساخت. خدای رحیم و رحمان با آوردن بهار و شروع فصل جدیدی از زندگی طبیعت برای همۀ مخلوقاتش و مخصوصاً برای انسانها، این اشرف مخلوقات که روح خدا را با خود دارد پیام بهاری دارد. انسانها با شروع بهار باید فصل جدیدی از زندگی را شروع نمایند و هرگونه نابسامانی که در گذشتۀ اتفاق افتاده با شروع شدن بهار به فراموشی سپرده شده و با عشق الهی و طراوت بهار به روزنۀ مؤفقیت نگرسته شود. خدای رحمان برای انسانها می آموزاند که با شروع فصل جدیدی از زندگی نباید به گذشته های ناکام افسوس خورد، بلکه باید به شگوفه های بهاری با امید مؤفقیت و کامگاری نگریست.
ویبلاگ سلام هزارستان نیز مفتخر است که فرارسیدن نوروز سال 1390 را به تمامی انسانهای آزاده و انسانهای که با اعتقاد به خدای رحمان و حقوق مساوی همۀ انسانها ایمان و باور دارند، تبریک و تهنیت عرض میدارد. امیدوارم که در افغانستان عزیز، آنانیکه در رابطه با حقوق مردمان آن سرزمین بی ایمان بودند، با شروع شدن بهار و آغاز فصل نوینی از زندگی دوباره به دیموکراسی باورمند شده و به برادری و برابری ایمان بیاورند، تا باشد که همۀ اقوام افغانستان در همزیستی مسالمت آمیز در کنار هم به زندگی ادامه دهند.
امیدوارم که هرروز تان نوروز باشد.

پیراهن وطنی from سلام هزارستان on Vimeo.




.......................................................................................
در ولسوالی شینواری ولایت ننگرهار هیچگونه دینی وجود ندارد
در ولسوالی شینواری ولایت ننگرهارزنها معاوضه و خرید و فروش میشوند. وقتی کسی از زن خودش راضی نیست او را به راحتی با یک زن دیگر معاوضه کرده و در قبال آن پول ردو بدل میکنند. نه تنها این، بلکه حتی زنها با حیوانات نیز معاوضه میشوند. از طلاق و ازدواج دوباره خبری نیست همه مثل حیوانات زندگی میکنند. حالا خوب فکر کنید اطفالیکه از این نوع معاوضه ها و تبادله ها پا به عرصۀ حیات میگذارند چه نوع هویتی خواهند داشت. البته ناگفته نماند که در این مسله زنها مقصر نیستند، بلکه مردان احمق آن اجتماع اند که با نیمی از پیکر جامعه چنین برخورد میکنند. 




....................................................................................
روز جهانی زن به همۀ زنان جهان مبارکباد
امیدوارم که ملت قهرمان ما به احترام شان به مقام والای زن بیفزایند.



...................................................................................
خبر عاجل: در بهشت جا محدود شده است!


بنابر گزارش یکی از برادران مرتد کرزی از عالم برزخ در بهشت جا محدود شده است. این برادر مرتد کرزی که چندی قبل براثر یک حملۀ انتحاریی که انجام داده بود به دَرَک واصل شده و اینک خبرداده است که کسانی که حملۀ انتحاری انجام دهند برای ورود به بهشت الویت دارند. در خبرنامۀ کاخ ریاست جمهوری آمده است که این خبر مهم جناب کرزی را به حالت جنون در آورد و با دست پاچگی به والی هلمند دستور داد که انتحاری های خطرناکی را که طی چند مدت قبل گرفتار شده و اکنون در زندان بسر میبرند بدون قید و شرط آزاد کند. والی هلمند هم که این بهانه را لحظه شماری میکرد، بدون کدام تأخیر تروریستان جانی را آزاد کرد و نامش را حسن نیت گذاشت. خبرنامه اضافه کرد که پشتون ها در افغانستان اکثریت را تشکیل میدهند و در انتحاری هم مقام اول را نزد خداوند جل جلالهُ گرفته اند و در بهشت نیز میخواهند اکثریت باشند تا در آنجا نیزحکومت را به نفع خود کنترل نمایند. از طرف دیگر جناب کرزی با سایر برادران تروریست خویش به تماس شده و مسله را جدی گرفته اند. آنان با مشورۀ همدیگر در راستای تحقق فرهنگ انتحاری در بین پشتونها اقدام جدی نموده و حمله های انتحاری را به صورت گیم یا ساعت تیری بین کودکان پشتون مروج ساخته اند تا باشد که در آیندۀ نزدیک ما شاهد یک ملیت کاملاً انتحاری بوده وپشتونها صاحب دنیا و آخرت باشند. شما در ذیل یکی از نمونه های سرگرمی های حملۀ انتحاری را توسط کودکان پشتون مشاهده میکنید. با دقت ببینید و خوب فکر کنید که چه آیندۀ درخشان در انتظار این قوم است.




.........................................................................................
دختران قهرمان هزاره بعد از انتخاب شدن در نیروی هوایی افغانستان برای ادامۀ تحصیل به امریکا میروند!


این قهرمانان در مدت دوماه درس فشردۀ زبان انگلیسی مؤفق شده اند خوب انگلیسی بیاموزند ودر کسب دانش هوانوردی هم مؤفق بوده اند که در جمع پنج بهترین برای انتخاب در نیروی هوایی مورد پذیریش مربیان امریکایی قرار گرفته اند. در ضمن نقش خانواده ها این دختران هزاره را در تشویق آنان برای کسب دانش امروزی نباید نادیده گرفت. در ویدیوی ذیل یکی از این افسران میگوید که خانواده اش به وجود وی افتخار میکند و او را حمایت و تشویق مینماید. بنابراین باید برای آنانیکه غرور تصنعی دارند ثابت شده باشد که هزاره ها با کسب علم و دانش امروزی فردای کشور را به سوی دیموکراسی و عدالت اجتماعی تغییر مسیر خواهد داد.



........................................................................................
خون مزاری بزرگ در رگهای انسانهای آزاده برای همیشه جاری خواهد بود


لطفاً ویدیوی از مراسم پانزدهمین سالروز شهادت رادمرد عدالتخواهی در افغانستان (مزاری بزرگ) را با دقت ببینید و بشنوید. در ابتدای محفل دختر خورد سالی که بعد از شهادت آن شهید بزرگوار به دنیا آمده است به خایینین زمان میفهماند که چگونه کلام پرنور پدر برایش گفته شده و چگونه اشعار حق طلبی  آن شهید وحدت ملی برایش دکلمه شده و چگونه برایش احساس بوجود آورده و چگونه میخواهد راه آن راد مرد تاریخ را ادامه دهد. این دختر خوردسال فقط با چند دقیقه صحبت به همه نا جوانمردانی که چه از داخل خود مردم و چه هم از جانب مقابل بر مزاری بزرگ و مردمش فشار می آوردند، فهماند که مزاری بزرگ همۀ تاریخ خونین ما را برای همه بازگو کرد و با خون سرخش نقطۀ پایان به جرم هزاره بودن نهاد. 


..........................................................................................
سیاف و قانونی در دور چهارم انتخابات ریاست پارلمان حذف شدند




.......................................................................................
جایگاه کرزی در ذهن مردم
بدون شرح



















منبع عکس ها در قسمت پایین هر عکس ذکر شده است.
.....................................................................................
همت والای یک کودک مهاجر هزاره در ایران (فلم طالب)




.......................................................................................
برادران کرزی حافظان وحشت و بربریت
بدون شرح



................................................................................
آغازین یک زندگی مشترک


بدون شرح

..............................................................................
مادر خورشید عدالت خواهی در افغانستان
شاید خیلی از ما از کنار این عکس بی اعتنا رد شویم و حتی شاید به آن نگاه نکنیم، در حالیکه او یک مادر است. مادری که سه فرزند دلبندش را در راه جهاد مقدس و احیای هویت مردمش قربانی کرد. او بزرگ بانویی است که صبر و استقامت را از فاطمۀ زهرا (ص) و زینب کبری (ص) آموخته است. حالا که از فرزندانش فقط خاطره های دارد و بس، دلش را با هم کلام شدن با تنها یادگار خورشید تابناک عدالت و دموکراسی در افغانستان (زینب مزاری) زنده نگه میدارد. هر انسان صاحب بصری که به این عکس عمیقاً نگاه کند، درخواهد یافت که رهبر محرومان افغانستان علی گونه زیست، علی گونه با مردمش بود و لحظۀ خود را جدا از مردمش احساس نکرد و در اخیر هم علی گونه جام شهادت نوشید. کسی که تن به ذلت ندهد، بعد از اینکه به دیار حق شتافت بازماندگانش نیز ساده و محقرانه زندگی میکنند. این تصویر بیانگر وضعیت زندگی خانوادۀ شهدایی است که انتظار همیاری را از کسی ندارد، در حالیکه دیگران از برکت نام آن شهید والا مقام صاحب مقام، منصب و سرمایه شده اند. 


......................................................................................
گوشۀ از ناگفته های احیای هویت و حسن نیت در برابر اسیران و زخمی های جنگی نیروهای مخالف


اینکه گفته میشود هزاره ها بر اسیران ظلم روا داشته اند و یا هم به آنان بی حرمتی کرده حرف های پوچ و بی مفهومی است. سلطه طلبان فاشیست با این تبلیغ زهرآگین میخواستند عموم برادران تاجیک و پشتون را علیه هزاره ها بشورانند. مشکلی که هزاره ها داشت این بود که با دنیای خارج ارتباط نداشت و هیچ گونه وسیلۀ ارتباط جمعی وجود نداشت که صدای هزاره ها را به جهانیان بشنواند و حقیقت های تاریخی را بازگو کند. شما بازدید کنندگان سلام هزارستان ویدیو ها را به دقت تماشا کنید وخود قضاوت کنید.



....................................................................................
دستش که به انگور نرسید انگور ترش مینماید


داکتر عبدالله عبدالله کاندید شکست خوردۀ دور دوم انتخابات ریاست جمهوری سال 2009 حالا حرف از دیموکراسی، حقوق انسانها، صلح و امنیت میزند ومیخواهد جنایت های خودش را بپوشاند، ولی هر صاحب بصری که حرفهای ایشان را میشنود برایش مضحک و خنده آور است بخاطریکه همین آقای عبدالله و همراهانش بود که کابل را به ویرانه تبدیل کردند. همین آقای عبدالله و ربانی بودند که سایر اقوام افغانستان را از کنار شان دور ساختند تا حکومت فاشیستی دیگری را بوجود بیاورند. همین آقایان بودند که از قرغه و پغمان با سنگین ترین سلاح ها ( اوراگان و لونا) مناطق مسکونی غرب کابل را گلوله باران میکردند. اگر ایشان به دیموکراسی و حقوق بشر ایمان دارند، چرا در سال 1371 الی 1373 به حقوق بشر و دیموکراسی احترام نگذاشته و افغانستان را به کام تروریزم طالبانی فروبردند و حالا که شرایط جبراً تغییر کرده میخواهند با حرف های چون قانون و پیروی از قانون و احترام به قانون مردم را باز هم فریب دهند تا از رأی آنان سؤ استفاده نماید. اما حالا دیگر برای ایشان وقت گذشته که بتوانند مردم را اغفال نماید. مردم افغانستان مخصوصاً ساکنان افشار تا تاریخ زنده است جنایات شما را فراموش نخواهد کرد که در همین چند روز آینده سالروز آن فاجعۀ انسانی و بشری فرا میرسد. لطفاً به چرب زبانی های ایشان و طنازی های ایشان در لابلای حرفهایش گوش دهید، بعد خود قضاوت کنید.
منبع: طلوع نیوز


.....................................................................................
فرازی از زندگی شهید حسین علی یوسفی


حسینعلی یوسفی، فرزند یوسفعلی در سال 1958 در ولسوالی جاغوری ولایت غزنی دیده به جهان گشود. چند سال بعد همراه با خانواده اش به کویته مهاجر شد. تحصیلات ابتدائی اش را در تکنیکل های سکول کویته در سال 1975 به پایان رسانید. در سال 1978 از ساینس کالج کویته فارغ گردیده و در سال 1985 از دانشگاه بلوچستان لیسانس گرفت. وی فعالیت های سیاسی اش را در دوران مکتب آغاز کرده و عضو فعال فدراسیون محصلین هزاره (هزاره ستودنتس فدریشن) بود. وی دو بار بحیث رئیس این فدراسیون برگزیده شد. با عشق و علاقه ای که به خدمت به مردم داشت، بحیث مسئول مالی اتحادیۀ مجاهدین اسلامی افغانستان ایفای وظیفه نمود. وی بار بار بحیث ترجمان با خبرنگاران و محققین غربی وارد افغانستان شده و به جبهات مختلف کشور رفت. در سال 1983 که تعدادی از ایادی بیگانه بالای پایگاه اتحادیه حمله نمودند، یوسفی با روحیۀ اصلاح طلبی و صلح خواهی به کمپ دشمن رفت تا با آنها مذاکره نماید. اما دشمنان صلح و آرامش مردم وی را با همراهانش به گروگان گرفته و برای هشت ماه در شرایط طاقت فرسای زمستان جاغوری زندانی نمودند. وی مورد انواع شکنجۀ جسمی و روانی قرار گرفت. یکی از پیامد های بد شکنجه های جسمی وی قرار دادن او در سرمای زمستان بدون بخاری و صندلی بود. یوسفی از این بدرفتاری دشمنان دچار تکلیف جسمی شد که در زمستان ها با اندکی سرما دچار تکلیف و حساسیت جلدی می گردید.

یوسفی در سال 1987 وی بحیث کونسلر حلقۀ 16 کویته از طرف مردم انتخاب گردید. او هم چنان بنیانگذار یک مکتب متوسطه در کویته بود که بنام «دان آیدال سکول» یاد می شد. یوسفی از سال 1987 به بعد بحیث منیجر و شریک آژانس مسافرتی الفلاح ایفای وظیفه می کرد.
حسینعلی یوسفی انسان فوق العاده با احساس و مستعدی بود. وی مخصوصاً در بخش طنز و درامه نویسی ید طولا داشت. درامه های وی در کویته و خارج آن بیننده ها و طرفداران زیادی داشت. از جمله آزره (هزاره) بزکشی شده، «میندر خامتما» (مادر اندر خام طمع)، «الختو» و «ماستر البونگ» بسیار معروف است. یوسفی همچنین ضرب المثل های عامیانۀ هزارگی را جمع آوری کرده و قرار بود آنرا منتشر نماید.
صحنه های مبارزاتی شهید یوسفی:

ول /مبارزات سیاسی یوسفی.

هزاره ها ازصد ها سال بدین سو وبه خصوص پس از قصابی ها وقتل عامهای امیرعبدالرحمن, به شکل دستهجمعی به پاکستان مهاجر شدند واکنون هزار ها یکی از بزرگترین اقوام صوبه بلوچستان بهحساب می اید . فعالیت های سیاسی درین ایالت ودر کل پاکستان رنگ قومی ونژادی دارد . به همین دلیل مبارزه سیاسی با  شعار های بی پرده قومی ونژادی به معنایراسیستی ویا فشیستی ان نیست بلکه یک, امر قانونی وپزیرفته شده است  .یوسفی اصلا یک شخص دموکرات بود  که به نجات انسان  ورنجانسانیت می اندیشید اما به دلیل شرایط  سیاسی وفرهنگی , جامعه پاکستاندر دوران دانشجوی اش  به جنبش دانشجوی هزاره ها پیوست ودر دو دورهریاست فدراسیون دانشجوی هزارها, در پاکستان فعالیت های چشم گیری را در راستای گسترشفعالیت های دانشجوی انجام داد. درسالهای تحصیل ومبارزات دانشجوی , یوسفی در پرتواگاهی از دنیای امروز , تحصیل وتجارب زندگی سیاسی از, رنج و ستمهولناک که بر هزاره ها جریان داشت , بشدت تکان خورد .تب وتلاش های سیاسی را سازمانداد. درهمین دوران با جنبش های چپ ودموکرات افغانستانی وپاکستانی اشنا شد وتماسهایش گسترش یافت . در سخت ترین شرایط اختناق حکومت های قبیلوی , در افغانستانمسافرت کرد . در انجا با اکرم یاری یکی از بزرگترین رهبران جنبش دموکراتیک چپ درافغانستان  , در رابطه با سرنوشت غم انگیز هزارهای افغانستان گفتگونمود . هنگام که یوسفی از دانشگاه  فارغ شد , مصادف بود با تجاوز ارتش سرخ در افغانستان , یوسفی وهزارهای پاکستان  به کمک جنبش مقاومت هزارها در افغانستان شتافت. تنظیم نسل نو هزاره ان روزفعالیت هایش را گسترش داد.تنظیم که یوسفی عضو برجسته ان بود, همراه با دیگر جنبشهای ملی  ودموکرات جامعه هزاره برای تسلیح هزاره ها واحیاء هویت درهمشکسته این قوم , کمر بستند. یوسفی همراه دها خبر نگار  ونمایندگانانجوها وفرستادگان کشورهای غربی , به هزارجات مسافرت کرد .بی تابانه تلاش نمودتا  هزارجات را به ثروت  وسیاست دنیای ازاد وصل نمایدوهزارها را در احیاء هویت ملی  ,اقتدار واحراز موقعیت شایستهسیاسی  کمک نماید . اما دریغا که این فرصت بزرگ وبرگشت ناپذیرتوسط  احزاب   تروریست وعوامل جاهل ولایت فقیه ترور شدوبر سر هزاره در فقدان جنبش روشن فکری هر انچه را می خواستند اوردند که شرح  مفصل ان همه بماند . درنجا برای بیان زندگی سیاسی یوسفی  ناچاریم درین نوشته,  گذری کوتاه داشته باشیم برحوادث که زندگی سیاسی  یوسفی به نحوی  به ان ,  گره خورده بود .به حکم سنت تاریخزندگی ملتها وجوامع , در هزارجات نیز عمدتا دوجریان سیاسی از زمان اغاز جنگ درافغانستان شکل گرفت:  جریان مترقی که به اگاهی , ازادی , ابادیودموکراسی , می اندیشید وبرای رهای از استبداد, مذهبی , سیاسی وقبیلوی مبارزه مینمود . جریان دیگر که وضعیت موجود : فقر , عقب ماندگی سیاسی , اقتصادی و در ماندگیمردم را پاسداری می کرد. جریانات سیاسی مذهبی ( نه مذهبیون پاک اندیش) در افغانستانوبه خصوص در هزارجات  نیز علیه اگاهی ملی وطبقاتی  وبرضد احیاء هویت درهم شکسته ی قومی وانسانی از وسیله ی مذهب برای انحراف مردم استفادهنمودند .مداخله نظامی روسها بهانه ی شد برای مداخله پاکستان وایران در ابعادگسترده ان در افغانستان. یکی از وحشت اور ترین شیوه مداخله انها تقویت افراطیون نااگاه وضدملی در افغانستان بود که مردم افغانستان هنوز هم جزای حضور انها را درخرابی ها , ویرانی ها , فقرو جنگ اجتماعی وملی , پرداخت می نماید .احزاب افراطیشیعه در اغاز اظهار وجود شان در هزارجات مستقیما به جنگ هرچه تحصیل کرده وروشن فکراعم از مذهبی ودموکرات بودند, رفتند. جنبش نو پای روشن فکری وشخصیت های تحصیل کردهی جامعه هزاره  که از زیر تیغ خونین حکومت های قبیلوی جان سالم بردهبودند اکنون مورد تکفیر احزاب افراطی با هدایت سیاسی رژیم ایران قرار گرفتهبود.احزاب افراطی در سراسر هزارجات با فتوای سیاسی سید مهدی هاشمی  انروز از جنگ با روس ها روی بر تافته وبه قتل وکشتار واز صحنه کشیدن هر چه تحصیل کردهو دانشگاهی در جامعه هزاره بود پرداختند. دامنه این کشتار وعقب نیشینی به ولایتغزنی رسید . نمایندگان جامعه هزاره پاکستان و تنظیم نسل نو هزاره که در ان روز هایوسفی عضو ان بود ازین فاجعه تاریخی به وحشت افتادند وبه افغانستان مسافرت کردندودر ولایت غزنی با نمایندگان احزاب  صاف وپست کنده طرح ملی   روشن فکران جامعه هزاره را ارایه کردند . محتوای طرح در کل چنین بود : هزارها ملیت درهم شکسته است . اکنون از پس سالها  انکارهویتی ,نژادیمذهبی, تحقیرملی وقتل عام های حکومت های قبیلوی در افغانستان, تفنگ بر دوش گرفتهاند وهزاره ها خود می توانند تصمیم بیگرند واین تصمیم باید برای ترقی , توانایواحیاء هویت هزاره ها باشد .چنانچه به درستی گفته اندکه :  ٍ  برو قوی شو که در نظام طبیعت ضعیف پامال است ٍ  راهتوانای وصلاحیت تصمیم  گیری وحضور در اینده سرنوشت سیاسی کشور ایناست  که با تمام دنیای ازاد,  روابط سیاسی خویش را تنظیمنمایم . این روابط باعث می شود تا راه کمک های ان ها بر روی هزارجات باز شود . نفسقدرت اقتصادی  , نظامی  ,علمی,   اقتداروتوانای اساس تامین حقوق انسانی می باشد .  هیچ کس حق ندارد  نه شرعاونه عقلا  که در برابر سر نوشت هزاره ها ماجرا جویکند  .روشن فکران  وتحصیل کرده های جامعه هزاره همه شعلهی نیستند این شعارها برای قتل عام فرزندان تحصیل کرده شما به راه ,  افتاده است. تنظیم نسل نو وهزاره های کویته به نمایندگی از دنیا ی ازاد باشما مذاکره می نمایند ما اصلا در پاکستان احزاب قومی وملی داریم شاید شعله یها  وانواع مختلف گروهای افغانستانی به پاکستان پناه اورده باشند اماسخن بر سر سرنوشت یک گروه یا سازمان چپی نیست  سخن بر سر, سر نوشتهزارهای بلاکشیده است .ما مخالف روابط شیعه های افغانستانی با ایران نیستیم مامخالف سیاست سپردن  سرنوشت هزارها  بدست ایران هستیم .زیرا ازین طریق توجیه قتل عام هزاره ها تو سط حکومت های افغانی بهوجود می اید  وهم  ایران نه تنها چیزی برای شما انجام نهمی دهد که شما را   قربانی سیاست های خویش نموده وازسرنوشت هزارها درمعاملات سیاسی برای , منافع ملی خویش استفاده  می برند و هنگام کهدنیا ی ازاد بداند سرنوشت هزاره ها بدست ایران است شما در جامعه بین المللی بد نامو در میان خود جامعه افغانی نیز جای ندارید که تما م این گفته ها سرانجام به حقیقتپیوست...اما احزاب افراطی شیعه در ان روزها این طرح را کفر امیز ونمایندگان مردمهزاره پاکستان را به شمول حسین یوسفی اسیر نموده وبه زندان انداختند. افراطی گری ازنوع قرون وسطای ان ادامه یافت  .تب روشن فکر کشی  وخصومت علیه تحصیل کردها بالا گرفت.  افراطیون, از قتلداکتران, انجینیران, متخصیصین وتحصیل کرده های غیر سیاسی دانشگاهی هم دریغ نهورزیدند  جریانات که از ایران هدایت سیاسی می شدند , چنان وضع فرهنگی , سیاسی وفضای فکری جامعه هزاره را اشفته ساخته بودند که روشن فکری در جامعه هزارهدر ان سالها, جرم نابخشودنی بود . شخصیت ها وروشن فکران تحصیل کرده  , چه مسلمان,  چه دموکرات ,  چه شعله ی , همه از دم تکفیرفراری ویا قتل عام شدند. سبعیت وشدت شقاوت این گونه  افراطیگری  در جامعه هزاره ان چنان شدید وبی رحمانه بود که برای دها نسلدیگر, استعدادمردم هزاره رادر تولید وزایش جریان روشن فکری درهم کوفت , ظرفیت, فرصت  وتوان جریان سازی سالم سیاسی  را برای دها سال دیگر ازجامعه هزاره گرفت .  حال چنین است وضعیت , جامعه زنده ماندهاز استبدا د ولایت فقها وحکومت های قبیلوی در افغانستان :

 1/ در سالهای جهاد , هزاره ها از کمک های غرب ودنیایازاد محروم شدند . در طول دو دهه که می توان انرا فرصت طلای وبر گشت ناپذیر خواند , توانای های بی نظیر انسانی جامعه هزاره , قربانی جنگ های داخلی میان احزاب ولایتفقیهی گردید. هنوز هم همان کفن کشان سابق سرنوشت جامعه سخت ضربه خورده هزاره را درمعاملات  سیاسی اینجا وانجا دست بدست مینمایند.

2/ اگاهیسیاسی جامعه, واحزاب سیاسی در جامعه هزاره در اسارت شعار های صادره از ایران, نابودشد  ویا توسعه نیافت

 3/ چندین نسل ازمکتب و دانشگاه محروم گردید وبر عکسمدارس دینی برای ترویج شعار های ایرانی وبد نام کردن هزاره ها  درسراسر هزارجات تقویت شد

.4/ هویت سیاسی , نژادی   وملی جامعه ستمکشیده هزاره در شعار های مذهبی  که از گلوی احزاب شیعه شنیده می شد , به کلی پنهان شد

.5/ سر نوشت  جامعه هزاره امروز , در فقدانجنبش روشن فکری  وسیاست مداران متعهد ودلسوز در بازار معاملات سیاسیدر کابل دست بدست می شوند . جامعه هزاره هم چنان بی دفاع در شرایط دشوار , واماندگیسیاسی ٍ بسر می برد .گرچند می دانیم این ها از مسایل است که به تاریخ پیوستهاست  اما نسل ما باید همیشه  گذشته را چراخ اینده اشبسازند . تا بار دیگر  قربانی  نشوند وراه درست سیاسی رااز راه انحرافی ترجیح دهند.

دوم / رهایاز زندان وفعالیت های فرهنگی وهنری  :

  سرانجام یوسفی وجمعی از دوستان اش ازاسارت احزاب ولایت فقهی ازاد شدند . گرچند مدتی از کار وفعالیت سیاسی , مایوس شداما از طریق کار های فرهنگی  وهنری به اگاهی بخشی جامعههزاره  همت گماشت . جمع اوری ضرب المثل هزارگی , نوشتن تاریخهزارها   وهمکاری برای تدوین فرهنگ هزارگی به انگلیسی وفرانسوی از کارهای بیاد ماندنی شهید یوسفی به حساب می اید . یوسفی استعداد خودرا در درامه نویسیوهم اجرای ان به خوبی نشان داد . یوسفی عقاید سیاسی  واجتماعی خود رااز طریق  طنز  ونمایش درامه های چون :  ٍاذره بزکشی شده ٍ مایندر خمتوما والخاتو... به جامعه هزاره ارائهکرد

 سوم / فعالیت های اجتماعی :

یوسفی یکیاز توانا ترین سخرانان جامعه هزاره کویته بود . درسالهای درد ورنج مهاجرت دسته جمعیهزاره های افغانستان در زمان طالبان وپیش از ان از حضور مهاجرین در محافل عمومیتبلیغ می کرد  وهزاره های کویته را در حمایت از  هزارههای مهاجر بسیج وتوجیه می کرد. یوسفی از هر گونه کمک های لازم به مردم اش دریغنورزید هر هزاره ی  در هر کجای پاکستان که با مشکل مواجه می شد  تنها کسی که به یادش می امد یوسفی بود  واو شناختهوناشناخته  به کمک اش می شتافت  به زبان های اردو , پشتو , انگلیسی وفارسی تسلط کامل داشت  . این بخش را با گفته های مشهوریوسفی در یکی از درامه هایش,  خطاب به هزارهای پاکستان, به پایان میبرم: او مردم ازره پاکستان اگر ازره افغانستان در کویته نمی امد زبان شما زبان ٍ جنٍ می گشت.

چهارم / بازگشت دوباره به فعالیت های سیاسی.
تغیرات وتحولات , اوضاع اجتماعی وسیاسی در پاکستان , افغانستان وجهان  وبازتاب ان,  تغییر سیاسی در زندگی مردم هزاره در افغانستانوپاکستان ومهاجرت بیشتر هزاره ها به پاکستان  , ضرورت  هرچه بیشترکارهای دموکراتیک در جامعه هزاره پاکستان را افزایش داد . فقدانجریان واحد سیاسی که بتواند از منافع هزاره ها دفاع نماید باعث شد که یوسفی هرچه بیشتر, علاقه مند شوند تا  به همکاری دوستان  وهم فکراناش  هزاره دموکراتیک پارتی را ایجاد کند . یوسفی  در یک مرحله از طرف مردم هزاره کویته به عنوان کنسولر انتخاب شد ودر دو مرحله دیگر از طرف اتحاد ملی هزارها واز طرف هزاره دموکراتیک پارتی برای وزارت در دولت کاندید شد.  یوسفی درین اواخر تلاش داشت تا از طریق هزاره دموکراتیک پارتی  برای تامین حقوق هزاره ها  تلاش بشتر نماید . گرچند یوسفی هزاره ی بود که در پاکستان زندگی می کرد اما همیشه قلب اش برای سرنوشت هزاره های افغانستان می تپید . در جنگ های غرب کابل,  یوسفی  درایت وشایستگی مقاومت وایستادگی  شهید مزاری رابرای تامین حقوق هزارها می ستود و ودرجهت سیاست احیاء هویت ملی که توسط شهید مزاری از افغانستان رهبری می شد درامه ساخت وکارهای فرهنگی وهنری اش رادرین راستا دنبال کرد. درین اواخر چند بار به ملاقات سلطان علی کشتمند یکی از رهبران برجسته وتئیوریسن بزرگ , حزب دموکراتیک خلق افغانستان وصدر اعظم سابق افغانستان در لندن رفت . ودر رابطه با سر نوشت هزاره ها  با او گفتگو نمود . یوسفی به ارزوی  تغییر وتحول در زندگی هزارها ی افغانستان وتامین حقوق هزاره های پاکستان با هر جریان که صادقانه برای  تامین حقوق انسانی , عزت واقتدار هزارها فعالیت می کرد همکاری می نمود. تاثیر کار وفعالیت  اجتماعی وسیاسی  یوسفی بود که دها هزار نفر از مردم پشتون , بلوچ وهزاره , جنازه او را با اشک وانده فراوانتشییع کردند وبا عزت واحترام  شایسته ان شخصیت ملی , اورا به خاک سپردند. ریس جمهور وصدر اعظم پاکستان  رسما ترور یوسفی را محکوم  وبه حزب , خوانواده ومردم هزاره پاکستان تسلیت گفتند. کانال های تلویزیون دولتی پاکستان , از اغاز تا پایان تشیع جنازه ان شهید را پخش کردندامید واریم روزی  از روزگاری  ملیت هزاره از رنج ومحرومیت  سیاسی نجات یافته ودر کنار مردمان دیگر , افغانستان وپاکستان  برابر وبرادر وار زندگی کند . حق خود ارادیت سیاسی ملی را باز یابد.


..................................................................................
از دوست نادان و احمق دشمن دانا بهتر است!
ببینید و بشنوید!

قابل یاد آوری است که معلوم نیست که در این مسله چقدر مجبوریت وجود دارد. چقدر از نیازمندی مهاجرین سؤاستفاده شده و چقدر بر مهاجرین فشار وارد شده است. نوشتۀ ذیل متوجه کسانی میشود که چنین تحرکاتی را سازماندهی میکنند، اگر چه همه مسؤلند.

کدام رهبر؟ کدام ولی امر مسلمین؟ کدام ولایت فقیه؟
مگر همین معیوب نبود که دشمنان دیروزی ما را از هر نگاه حمایت میکرد؟ همین شیاطین نبودند که باعث فشار بیشتر بر مردم هزاره مخصوصاً غرب کابل شدند؟
اینها فقط برای بقای حکومت دیکتاتوری خودشان سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن را دنبال میکنند. اینها نه احترام به دین و مذهب دارند و نه برایشان اهمیت دارد، بلکه فقط با شعار های شان مردمان ساده لوح و شاید هم احمق را گرد خود جمع کرده اند.
آخر تا کی عکس دشمنان دوست صفت را بردوش میکشید. به جای عکس این مکار چرا عکس آقای محقق کابلی را حمل نمی کنند؟ چرا عکس شهدای گلگون کفن آزادی خویش را حمل نمیکنند؟ چرا عکس های شهید مزاری را حمل نمیکنند؟
مگر فراموش کرده اید که شعار ها مذهبی و عملکردها نژادی است!!!




...................................................................................
بودا از شرم فرو ریخت

فیلم بودا از شرم فرو ریخت ساختۀ حنا مخملباف است. این فیلم اثرات منفی جنگ بر روحیۀ اطفال و هم چنان تلاش دختر و پسر افغانستانی که از قوم هزاره اند و با تلاش خستگی ناپذیر برای ادامۀ حیات و کسب دانش تلاش میکنند، به تصویر کشیده است. این فیلم واقعیت های تلخ اثرات جنگ را به تصویر کشیده است ولی این وظیفۀ ماست که چگونه با این نوع تفکراتی منفی که در افکار عامۀ بوجود آمده است، مبارزه کنیم تا باشد که در آینده دختران و پسران ما بتوانند بدون هیچ نوع ترسی ادامۀ تحصیل نمایند.





بودا از شرم فرو ریخت from سلام هزارستان on Vimeo.


..........................................................................................................................
در وصف بهترین خواهران دنیای امروزی!

در فرهنگ قبیلوی افغانستان تعریف و تمجید از شخصیت، فعالیت و حتی انسانیت یک مادر، یک زن و همسر، یک دختر و یک خواهر یا اصلاً وجود نداشته، اگر وجود هم داشته خیلی کم رنگ بوده است. در تاریخ و فرهنگ مرد سالار افغانستان زن یک موجود تابع و ملکیت شخصی پدر، برادر و یاهم شوهر بوده است. آنانی هم که در راستای تعریف از حقوق انسانی زن و حقوق بشری این موجود مظلوم قدم های را برداشته بودند چندان مؤفق نبوده اند و دلیل اصلی آن هم تعریف نادرست از اسلام ناب محمدی (ص) و قرآن کریم توسط یکعده از انسانهای زن ستیز بوده است که آنان اکثر مسایل عنعنوی را رنگ و بوی دینی و مذهبی داده بودند و این مسله تأثیر به سزایی بر جامعۀ بیسواد و به شدت معتصب ومذهبی افغانستان داشته است. در فرهنگ قبیله برای مردان ننگ بوده و هنوز هم ننگ است که اسم مادر، همسر، خواهر و یا هم دختر خودش را بر زبان جاری نماید. با این مظلومان تاریخ نه تنها که به عنوان یک انسان برخورد نمیشد، بلکه از کمترین حقوق انسانی برخوردار نبوده اند، چه رسد به این که از آنان تعریف و تمجیدی صورت بگیرد. بعد از سقوط رژیم نام نهاد و به اصطلاح اسلامی طالبان و در طول 9 سال گذشتۀ حکومت آقای کرزی در حالیکه جامعۀ جهانی نیز به کمک مردم افغانستان شتافته اند، ما شاهد گذارش های پیاپی کمیسیون حقوق بشر افغانستان در رابطه با نقض حقوق بشر افراد در مجموع و به صورت مشخص در بارۀ زنان بوده ایم.
و اما من چند سطری که میخواهم در وصف این اشرف مخلوقات بنویسم با احترام به همۀ خواهران در کشورم و مشخصاً متوجه خواهران نهایت گرامی خودم میشود.
نخست از همه خدای رحیم و رحمان را شکر میگذارم، آن خداییکه همۀ کایناتش را آفرید و به خود هیچگاهی آفرین نگفت تا اینکه آینۀ تمام نمای خودش را آفرید و بعد از آنکه از روح عاشقانۀ خودش در او دمید بی اختیار به خود گفت فتبارک الله احسن الخالقین ( آفرین بر من با این خلقت زیبا). و به خاطر اینکه با قدرت بی نهایتش و از طریق پدر و مادر مهربانم شما را بمن هدیه کرد.
اول: با نهایت احترام به مقام والای شما خواهرم که هم نام دختر پیامبر گرامی اسلام (فاطمۀ زهرا) هستید ارج میگذارم. خواهرم نمیدانم که از کجا و چطور در وصف شما بنگارم. شما جایگاهی را در زندگی من دارید که این قلم از وصف نگاریدن آن عاجز است، (از احساس پاک شما، از صفا وصمیمیت شما، از صبر و شکیبایی شما در برابر ناملایمات زندگی، از متأنت و پاکی شما از عبادت و رازو نیاز شما با خدای رحمان و از دلداری های شما در لحظه لحظه های زندگی و...).
اگر بخواهم هر کدام از اوصافی را که در بالا ذکر کردم، تشریح نمایم این نوشته گنجایش آنرا ندارد، لذا مجبور شدم تا به صورت خلاصه و از طریق چند کلمه در چند سطر ابراز احساسات کنم. خواهرم! ای همبازی دوران طفولیت ام، نمیدانم خدای بزرگ چه نوع ارتباط روحی را بین من و شما برقرار کرده است که در لحظۀ شادی و سرور شما من ناخود آگاه مسرور و در لحظۀ های پریشانی شما ناخود آگاه پریشان میشوم. آری این خود بیانگر ارتباط روحی محکمی بین من و شما میباشد. بلی خواهر مهربانم، به جرأت میتوانم بگویم که شما نه تنها یک خواهر بلکه مفهوم یک مادر، یک مشاور هوشیار و یک معلم عالی مقام در مکتب زندگی را برایم دارید. اما من در زندگی برای شما نتوانسته ام اندکی از خدمات شایستۀ شما را جبران کنم که امیدوارم با قلب پر ز عشقت معذورم بدارید.
دوم: سلامی که نهایت اخلاص، صمیمیت و نور الهی را در خود نهفته دارد، نثار هم نام دختر زهرأ اطهر وعلی مرتضی         ( زینب کبری) مینمایم. خواهرم میدانم که نوشتن چند سطر در بارۀ مقام، شخصیت و جایگاه شما ناچیز است، ولی چارۀ جز این ندارم که دلم را با نوشتن چند سطری آرامش ندهم. خواهرم وقتی با خود به فکر فرومیروم، درمیآبم که خدای رحمان مرا با داشتن خواهری چون شما چقدر منّت گذارده است. شما در هر بُرهۀ از زمان قهرمانانه برادرت را یاری رسانیدید، هیچ گاهی این مفکورۀ غلط را به خود راه ندادید که شما یک دختر هستید و نمیتوانید عهده دار مسؤلیتی شوید، و من هم بر خود میبالیدم که خواهری چون شما دارم. زمانیکه در بارۀ شخصیت شما با خود می اندیشم، در وجود شما به جز پاکی، صداقت، ایمان، اسلامیت، حجاب، عشق الهی و علم را نمی بینم و بی اختیار لبخند میزنم و برخود میبالم که خدای رحمان یکی از بهتری خواهران دنیا را به من هدیه کرده است. حالا که به سوی قلۀ مؤفقیت در حرکت هستید و منتظر امتحانان کانکور، بیشتر به شما می اندیشم و مطمین هستم که شما شایستگی خاصی دارید تا در رشتۀ مورد نظرتان به ادامۀ تحصیل پرداخته و با اتمام آن بتوانید برای جامعۀ محروم افغانستان خدمتی نمایید و این نه تنها برای من بلکه برای یک ملت افتخاری خواهد بود. خواهر مهربانم شما نقش اساسی را در ایجاد تغییرات معنوی و مادی در زندگی من ایفا کردید، شما بودید که با دستان کوچک و طفلانۀ تان قالین میبافتید و هیچگاهی ابراز خستگی نکردید در حالیکه احساس خستگی از سیمای طفلانه و معصوم تان به خوبی هویدا بود. این تلاش شما بود که من توانستم وقت بیشتری برای مطالعه و ادامه کورس ها داشته باشم که بدون شک توانستم به معنویات دست یابم. و اما من نتوانستم اندک ترین کمکی به شما نمایم و حتی نتوانستم آنچه که در دنیای امروز یک دانش آموز به آن نیاز دارد برای شما مهیا نمایم، شما با وجود همه کمی و کاستی ها توانستید دورۀ مکتب را با افتخار به پایان ببرید. امیدوارم که مرا با همان محبتی که یک خواهر مهربانی مثل شما میتواند نسبت به برادرش داشته باشد، ببخشید.
سوم: درود و پیامی که حاوی منزه ترین احساس هاست (عشق الهی) و میشود نثار شریف ترین انسانها، نثار مقام شامخ استاد و معلم ( فرقی نمیکند که استاد در یک مکتب و یا کورس تدریس نماید) کرد، به او تقدیم میدارم که همانند اسم زیباش شریف ترین خواهران روی زمین است (شریفه). به خواهر عزیزم که با وجود فراهم نبودن امکانات لازم برای یک دانش آموزی که در پشت درب ورودی دانشگاه قرار دارد، ولی توانسته است از ذهن و استعداد خدادادی اش خوب استفاده کند و به همۀ مشکلات فایق آید و به پیشروی به سوی قلۀ مؤفقیت ادامه دهد. خواهرم اجازه دهید که به شما استاد خطاب نمایم چونکه شما حد اقل به 50 فرزند مردم ما زبان بین المللی و دروس مکتب را آموزش میدهید. خواهرم بدون شک شما نه تنها در بین فامیل بلکه در بین اجتماع نیز جایگاه خاص خود را خواهی داشت. زمانیکه با شما صحبت میکنم فقط از پیشرفت شما در عرصه های گوناگون زندگی میشنوم، در حالیکه کاستی ها کماکان در زندگی وجود دارد ولی شما هیچگاهی از آن شکایت نکردید. شما همانگونه که از اسم قشنگ تان پیداست با شرافت تمام به زندگی تان ادامه میدهید و هرروزی را که به پایان میبرید حتماَ دست آوردی در زندگی دارید که این خود شخصیت قابل احترام شما را در آیندۀ نزدیک نمایان خواهد ساخت. خواهر نهایت عزیزم موقعیت مادی و معنوی خویش را نیز مدیون زحمات شما میدانم. شما در حالی که کودکی بیش نبودید ولی طرز فکر شما هیچگاهی کودکانه نبود و همواره مرا با نظرات و پیشنهادات تان در لحظه لحظه های زندگی یاری رسانیده اید که جا دارد از شما نهایت تشکر را نمایم. من واقعاً احساس میکنم که به عنوان یک برادر نتواستم آنچه در شرایط امروزی مورد نیاز یک دانش آموزی است که در سال اخیر مکتب و در چند قدمی دانشگاه قرار دارد مهیا نمایم، که امیدوارم با همان عشق پاک و خدایی تان مرا عفو نمایید.
سخن آخر:
خواهران گرامی ام هر چه جستجو کردم حد اقل در شرایط کنونی خواهرانی مثل شما نیافتم، یعنی آن بزرگی، شکوه و خوبی ها که در وجود شما و در شخصیت شما نهفته است با هیچ کسی دیگر قابل مقایسه نمیدانم. وقتی عمیقاً می اندیشم با خود میگویم که آیا من لیاقت داشتن خواهرانی چون شما را دارم؟ آیا من واقعاً این افتخار را دارم که برادر شما باشم؟ وقتی به این واقعیت ها صحه میگذارم که آنچه در وجود شما نهفته است گنجینۀ است از عشق، محبت، دانش، حجاب، اسلامیت، انسانیت، شجاعت، پیشرفت و ترقی در کسب دانش امروزی، احترام نسبت به همۀ انسانها، درک و احساس، بر خود میبالم و خدای رحمان را سجدۀ شکر میگذارم که خواهرانی چون شما دارم و خود را خوشبخت ترین انسانهای روی زمین احساس میکنم. خواهرانم چنانچه در شروع اندکی در بارۀ برخورد های اجتماعی و فامیلی مردم افغانستان با نصفی از پیکر جامعه را نگاریدم، ولی خودم را خارج از این افکار میدانم. من نسبت به شما احترام خاصی قایل هستم و نه تنها که هیچ گونه کمی و کاستی در شما نسبت به برادران عالیقدرم نمی بینم، بلکه در جهاتی عملکردهای شما را برجسته تر نیز احساس میکنم که خود جای افتخار است. خواهرانم! هیچگونه ممانعتی در راستای فعالیت های اجتماعی شما وجود ندارد و نخواهد داشت بلکه در فراهم نمودن شرایط لازم برای فعالیت های اجتماعی و کسب هرچه بیشتر علم و دانش شما تلاش خواهم کرد. در اخیر لازم میدانم که کلماتی از استاد عزیز رویش را خدمت شما به نگارش در آرم.       " وقتی که دختران و یا خواهران ما را عدۀ از انسان های بی بند وبار در راه مکتب، دانشگاه و یا هم در بین اجتماع اذیت میکنند، ما نباید این معصومین را زندانی کنیم بلکه باید همان انسانهای بی بند وبار را زندانی کرد تا خواهران و دختران ما آزادنه به کسب علم ومعرفت شان ادامه دهند". از گفته های استاد رویش باید الهام گرفته و جامعۀ خویش را به سوی مدنیت و ترقی سوق دهیم.
خواهرانم، ای بهترین هایم!
امیدوارم که همیشه مؤفق باشید و همیشه نه تنها که برای خود و فامیل تان بلکه برای اجتماع و مردم تان افتخار آفریده و الگو باشید تا دیگران نیز فعالیت شما را سرمشق خویش قرار دهند تا باشد که شاهد یک جامع مترقی و مرفه و به دور از هرنوع تبعیض جنسیتی باشیم.
با احترام برادر شما
براتعلی رحیم زاده
11/01/2011

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر