در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۰ اسفند ۲۲, دوشنبه

هفده سال قبل در چنین روزی (22 حوت سال 1373) تمدن ستیزان قرن آفتاب را از ما گرفت.


سلام هزاستان فرا رسیدن عروج قهرمانانۀ بزرگ پرچمدار عدالتخواهی، بزرگ مرد تاریخ پر افتخار ملت های محروم (مزاری بزرگ و یاران صدیقش) که در طول حیات سیاسی اش حقوق ملیت قهرمان پرور هزاره، ملیت های محروم و همۀ هم تبارانم و ایجاد فضای دموکراسی در افغانستان را فریاد میزد، گرامی میدارد. در ادامۀ مطلب گوشۀ از سخنان گهر بار شهید مزاری بازپخش شده است...


مزاری بزرگ از دیدگاه موافقان و مخالفان خودی:

مزاری بزرگ از دیدگاه موافقان خودی:
مزاری بزرگ احیا گر هویت ملی تمامی اقوام محروم درافغانستان و مشخصاً هزاره ها میباشد. مزاری سیاست مداری بود که گذشته، حال و آیندۀ مردم ما را به تصویر کشید و به هم متصل ساخت. شهید مزاری شخصیتی بود که گفتار و عملکرد ایشان، او را به یگانه رهبر مردمی مبدل ساخت. مزاری بزرگ آنچه را از شهید عالیقدر سید اسماعیل بلخی آموخته بود، در عمل پیاده کرد. مزاری بزرگ در حقیقت ادامۀ حیات سیاسی شهید بلخی بود. شهید مزاری آنچه را مرحوم ملا فیض محمد کاتب به تحریر در آورده بود، فریاد زد. مزاری بزرگ در زمان بسیار کوتاه تاریخ پر رنج و مشقت گذشته را به زبان ساده و عام فهم برای فرد فردی از جامعۀ ما باز گو کرد. مزاری شهید آنچنان ساده و صادقانه سخن میگفت که همۀ مردم گفته های ایشان را سرمشق زندگی روزمره و حیات سیاسی شان قرار داده اند. مزاری بزرگ به ما درس عزت، آزادی، برادری و برابری، حق طلبی، صداقت و وفا داری، ایثار و فدا کاری، حساس بودن در قبال سرنوشت، صبر و شکیبایی، استقامت و پایمردی آموخت.
مزاری بزرگ از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب افغانستان، در عرصه های مختلف اجتماعی حضور به هم رسانید تا با درد مردم بیشتر آشنا شود، تا جبر تاریخ را با روح و روانش لمس کند، تا آنچه را از مرحوم کاتب و علامه بلخی آموخته بود عملاً مشاهده کرده و در برهۀ از زمان فریاد بر آورد.

مزاری  بزرگ یکی از سیاست مدارانی نخبۀ است که ملیت از هم پاشیدۀ مارا دور هم جمع کرد و برای برون رفت از دوران کنیزی، غلامی و انزوا، روزنۀ روشنی را باز کرد. مزاری شهید با شعاری چون " در افغانستان شعارها مذهبی و عملکرد ها نژادی است" پیوند بین ترک تباران را مستحکم تر نمود. در یک کلام مزاری اتصال گذشته، حال و آیندۀ ماست و به همین دلیل است که اندیشه های آن رامرد تاریخ هر گاهی بین متفکرین، سیاست مداران، استادان دانشگاه ها و دانش آموزان، عالمان و سایر اقشار مردم به بحث و بررسی گرفته میشود وهر روز در بین مردم و اقوام محروم کشور محبوب تر میشود.

مزاری بزرگ از دیدگاه مخالفان خودی:
1.      در جنگ های داخلی بین گروه های هشت گانه سهیم بود.
2.      در زمان رهبری ایشان در صفوف سربازانش بی نظمی وجود داشت.
3.      در سیاست هایش خشن بود.
پاسخ به این دیدگاه ها:
1.      در تاریخ بشریت ثابت شده است که در جنگ ها یک طرف قضیه حق و طرف دیگر باطل بوده است. اگر به تاریخ اسلام توجه شود، امام علی علیه السلام در مدت پنج سال حکومتش با کفار نجنگید، بلکه با کسانی روبرو بود که روزگاری خود را یاران پیامبر قلمداد میکردند، با کسانی جنگید که اسلام، قرآن و پیامبر را قبول داشتند، با کسانی جنگید که با درک نادرست از اسلام تیشه به ریشۀ اسلام میزدند. در زمان جنگ بین گروهی هزاره ها نیز چنین چیزی اتفاق افتاد. عدۀ که مال و دارایی مردم را به گونه های مختلف به غارت میبردند و مُهر اسلامی و دینی بر آن میزدند، عدۀ که با از دادن قدرت دیگر محبوبیتی در بین مردم نداشتند، و عدۀ هم که برای بهره بری از شرایط حاکم سیاسی آنزمان در تلاش بودند، جنگیدند. در این چنین شرایطی چارۀ جز دفاع و اصلاح وجود نداشت.

در افغانستان تنها قومی که در حیات افراد نخبه و رهبران فرزانۀ سیاسی شان متوجه زحمات آنان نمیشود و بعد از مرگ آنان افسوس میکنند، هزاره ها است. اگر نگاهی شود به جنگ های میان گروهی سایر اقوام در افغانستان، در خواهیم یافت که جنگ های خونینی که در بین پشتونها، تاجیک ها و اوزبیک ها رخ داده است، در بین هزاره ها اندک بوده است. تنها فرقی که وجود دارد این است که سایر اقوام در برهه های از زمان اختلافات را کنار گذاشته در کنار هم در مقابل مشکلات بیرونی ایستاده اند و مخالفان خودی هزاره ها نه تنها که اختلافات را حل نکرده بلکه در کنار دشمنان ایستاده و به مردم و ملت شان خیانت کرده اند.

2.      در زمان رهبری ایشان در صفوف سربازان بی نظمی وجود داشت. در این جایی شکی نیست، اما انتقاد از آن به صورتی که اصل دفاع و حق طلبی را زیر سوال ببرد نادرست است. اگر به جنگ ارتش های منظم دنیا توجه شود، بی نظمی و بی بندوباری هایی که در جنگ های منظم رخ داده است، در جنگ های نامنظم دوران رهبری خرمندانۀ شهید مزاری اتفاق نیافتاده است. بی نظمی و بی بندوباری های که در جنگ جهانی اول و دوم وجود داشت نظیرش را در دنیا کسی ندیده است. در عصر ما و همین دیشب سرباز آمریکایی 16 زن و کودک را در کندهار به گلوله بست. همین چندی قبل مسلۀ قرآن سوزی توسط سربازانی ارتش منظم آمریکا اتفاف افتاد. و آیا در جنگ های کشور های عربی، روسی، اروپایی، امریکایی و آسیایی بی بندو باری و بی نظمی وجود نداشت؟ دقیقاً جواب این است که بی بندو باری و بی نظمی های فروانی وجود داشته و وجود دارد. وقتی در ارتش های منظم دنیا چنین بی نظمی مشاهده شود، از سربازانی که فقط چند روزی است سلاح بردوش گرفته و هیچ گونه آموزش نظامی ندیده و حتی سواد ندارد، چه انتظاری میتوان داشت. به نظر نگارنده همان دیوانه ها، همان صادق سیاه، همان شیشه خور و امثال آنان بودند که تاریخ مردم ما را به سوی آیندۀ روشن جهت دادند. این هم درست است که تا انسان دیوانه نشود، نمی جنگد و جنگ خود دیوانگی میآورد. به نظر نگارنده کسانی که فقط نظاره گر بوده اند و هیچ کاری انجام نداده اند، حد اقل حق انتقاد بیجا را هم به خود ندهند.

باز هم تنها قومی که در افغانستان جان نثاران شان دیوانه بوده و دیوانه مانده اند، هزاره هاست. دیوانه های سایر اقوام همگی جنرالان پر افتخاری شدند و همواره از آنان به نیکویی یاد میشود، ولی دیوانه های ما نفرین شدگان اند. به نظر نگارنده هرکسی که قهرمانان ما را به انتقاد میگیرند، باید از خود بپرسند که در قبال سرنوشت و دفاع از ناموس و ارزش های قومی و مذهبی چه کاری انجام داده اند؟ پاسخ واضح و روشن است که زندگی را غنیمت شمرده و در گوشۀ خزیده اند تا خوبتر قهرمانان را به انتقاد بگیرند.

3.      ویژگی ی که شهید مزاری داشت، این بود که هرآنچه را میگفت نخست خود عمل میکرد. کسانی راکه  در دوران رهبری ایشان به مردم خیانت میکردند، افشا ساخت و هیچ گاهی از مرگ نترسید. شهید مزاری حقیقت های تاریخ افغانستان را فریاد کرد و تأکید میکرد که تاریخ نباید تکرار شود. او هیچ گاهی نگفت که ما یک حزب و یک قوم کوچک هستیم و چیزی هم نمی خواهیم.  شهید مزاری هیچ گاهی در رابطه با سرنوشت مردمش معامله نکرد و هرکسی دست دوستی به سویش دراز کرد به گرمی فشرد. بر این اساس به نظر مخالفان خودی باید سیاست شهید مزاری خشن باشد.
سخن آخر:
نگاریدن مطلب فوق بیانگر این نیست که هیچ راهی برای گذشت از اشتباهات گذشته وجود ندارد. به گفته استاد رویش که "به گذشته ها تأملی کرد ولی از آن باید گذشت". آنانی که دیروز مخالف و دشمن بودند، بنابر ضرورت زمان در هفدهمین سالروز عروج ملکوتی شهید مزاری گرد هم آمدند و لب به سخن گشودند، اما از مخالفین خودی خبری نبود. این به این معناست که هنوز آنان بر لجبازی های سیاسی شان باور دارند و هنوز حاضر نیستند حقیقت ها را بپذیرند و با فراموشی گذشته ها سرنوشت این ملیت محروم را به سوی فردا های روشن تر جهت دهند.

سلام هزارستان ضمن گرامیداشت از هفدهمین سالروز عروج ملکوتی استاد عبدالعلی مزاری و یاران پاکبازش، درود میفرستد بر روان پاک دیوانه های هم تبارش (جنرالان، انجینیران، استادان، عالمان) و سایر آنانی که به نحوی در دفاع از حقوق سیاسی و شهروندی مردمش، خود رفتند تا مردمش زنده بمانند ودر سرنوشت شان سهیم شوند. 
نویسنده: سلام هزارستان



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر