در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۰ اسفند ۲۸, یکشنبه

گزارشی از همایش هزاره گی در سویدن+عکس



برنامه با جملات "هزاره بودن یک مسئولیت است" و "همبستگی ما ضامن بقای ماست" و با اشعار "خدا آن ملتی را سروری داد – که تقدیرش به دست خویش بنویشت" و "او الی بیا بشینیم رو به روی – یک گپه مه مگویوم دو تو بگوی" توسط گردانندگان با احساس و قوم دوست لیلی آرزو و علی ساقی آغاز گردید...



جمعیت زیادی هزاره ها از شهرهای مختلف سویدن از شهر مالمو، لوند، ایسلو، اوپسالا، ستوکهلم، کالمر، الینگسوز، وینیشبورگ، ویممربی، ویستروس و دیگر مناطق دور و نزدیک سویدن به تاریخ 25 فبروری 2012 در شهر گوتنبرگ این کشور گردهم آمده بودند تا معضلات اجتماعی که از قدیم تا به حال دامنگیر این مردم بوده و به شدت ادامه دارد را به بحث و گفتگو گیرند. و همچنان حمایت و همدردی شان را از قربانیان تبعیض و خشونت در مناطق هزاره نشین اعلام دارند.
برنامه با جملات "هزاره بودن یک مسئولیت است" و "همبستگی ما ضامن بقای ماست" و با اشعار "خدا آن ملتی را سروری داد - که تقدیرش به دست خویش بنویشت" و "او الی بیا بشینیم رو به روی - یک گپه مه مگویوم دو تو بگوی" توسط گردانندگان با احساس و قوم دوست لیلی آرزو و علی ساقی آغاز گردید.
محرومیت و بیچارگی هزاره های افغانستان

انجنیر سهیلا حیدری، اولین سخنران برنامه، در مورد وضعیت زندگی هزاره ها در افغانستان، ایران و پاکستان صحبت کرد وبر سیاست های دولت در قبال اقوام دیگر و سیستم تبعیض آمیز مسئولین ادارات دربرابر مردم هزاره و محدود ساختن بورسیه های تحصیلی بر محصلین هزاره را اشاره کرد. همچنان بر جنایات کوچی در بهسود که منجر به بیخانمان شدن صدها تن گردیده و بی توجهی دولت و رسانه های افغانستان به فقر و محرومیت های مردم هزارستان از نکاتی بود که به آن اشاره گردید و در نتیجه باورمند شدن به سرنوشت مشترک و ایجاد همبستگی و گسترش آن را اولین گام عملی در زمینه رفع مشکلات و مصیبت های موجود دانستندو نیز ابراز امیدواری کردند که در نهایت این حرکت ، به یک حرکت فراقومی منجرگردد و سر آغاز یک حرکت جدی برای همبستگی های بیشتر در راستای ارزش های انسانی و مدنی باشد.
انجنیر سهیلا حیدری

 حمایت از انسانهای محروم و مظلوم، نه نژادپرستی
آقای شریف سعیدی در سخنانش توضیحاتی در مورد اهداف این گردهمایی داده تأکید کرد که این همایش نه به منظور قومگرایی بلکه به دفاع از حقوق انسانی و شهروندی یک گروه مردمی برگذار گردیده است. و با استناد به تاریخچه این گروه مردمی اطمنان داد که هزاره ها مردمی نیست که بخواهد شاخصه های هویت قومی یا مذهبی شان را بر دیگر گروه های مردمی جامعه تحمیل کند. آقای سعیدی هماهنگی مردم ما را در داخل سویدن و همکاری و مشاورت با مهاجرینی که نو وارد این کشور میشوند را مهم دانسته پیشنهادات مفیدی در این زمینه ارائه نمود.
محمد شریف سعیدی
دیروز ما امروز ما را ساخته است و امروز ما فردای ما را میسازد

آقای هادی میران ضعف حافظه تاریخی مردم ما را از علتهای اساسی ناهماهنگی و بی تفاوتی دربرابر معضلاتی که امروز زندگی مردم ما را به چالش کشانده اند، بیان نموده گفت آنچه که ما امروز انجام میدهیم، نتیجه اش زندگی فردای ما است. پس ما باید امروز با آموختن از تاریخ ما تلاش کنیم تا فردا از چالشهای که امروز با آنها درگیریم، نجات یابیم.
هادی میران
از زبان دیگران
آقای حسین شرق یکی از دیگر سخنرانان برنامه به اهمیت "بیان جنایات دربرابر مردم هزاره از زبان دیگران" پرداخته یادآوری نمود که اظهارات نمایندگان مجلس اتالیا و استرالیا در ماه اکتوبر 2011 بود که توجه رسانه های جهانی را به وضعیت هزاره ها جلب نمودند و در نتیجه حکومت مرکزی پاکستان هیئتی را برای بررسی کشتارها در کویته فرستاد.
لباس هزاره گی
دراین قسمت از برنامه لیلی آرزو، معصومه عادلزاده، لطیفه نوین، نرگس غلامی، ثریا کاظمی، الهه سرابی و شکوفه سروری لباسهای زیبای هزاره گی را نمایش دادند.
نمایش لباسهای هزارگی
مخته مادر یک نوجوان مهاجر
استاد رؤوف سرخوش با بازخوانی دوبیتی های پدر و مادر در هجر فرزند شان که به اثر تبعیض و خشونت مجبور به ترک وطن اش میشود، تنوع دیگری در برنامه ایجاد کرد.
استاد رووف سرخوش
انجام کارهای بزرگتر و مؤثرتر نیازمند همبستگی ما است
صداقت بابه به نمایندگی میزبانان این همایش ضمن ارزیابی تواناییها و ضعفهای هزاره های امروز و تأکید بر اینکه "با هم میتوان کارهای بزرگتر و مؤثرتر انجام داد"، سلسله برنامه های که به دو بخش کوتاه مدت و درازمدت تقسیم شده بود رامعرفی کرد که چند نکته آن در اینجا ذکر میشود:
  • تحیه اسناد و مدارک معتبر در مورد تعصبات و نسلکشی در برابر مردم هزاره چه در افغانستان و چه در پاکستان برای معرفی معضلات اجتماعی که از قدیم تا به حال دامنگیر این مردم بوده اند، به مردم سویدن.
  • تشکیل پرونده دادخواهی و تحویل آن به سازمان ملل و اروپا.
•·         تحیه لیستی از بازماندگان "فقیر و محروم" قربانیان رخدادها به منظور کمک به آنها.
•·         کارهای عملی برای دفاع از حقوق پناهجویان هزاره در سویدن و اروپا.
•·         سرشماری اوارگان هزاره در سراسر جهان.
  • ایجاد رابطهباهزارههایتمامنقاطجهانبهمنظورفراخوانبههمبستگیسیاسیواقتصادی.
  • کمکهایافتصادیبهطبقه"مستضعفو محروم" مردمهزاره.
  • دفاعازحقوقسیاسی٬اجتماعیواقتصادیمردمهزاره"درمطابقتباکنوانسیونهایحقوقبشر".
  • ایجادمراکزعلمیوت‍کنی‍کیدرمناطقهزارهنشینبرایبالابردنشعورسیاسیواجتماعیمردم.
  • ترجمهوچاپآثارفرهنگیوتاریخیدرموردمردمهزارهبهزبانهایدیگر.
  • ایجاد و توسعه صندوق مالی برای عملی شدن برنامه های نامبرده.
روشهای نیز برای اجرای برنامه های پینهادی یادداشت شده بود.
صداقت بابه
آمار قربانیان کشتار هدفمند در کویته پاکستان
لیلی آرزو مقاله ی را که مشکلات مردم هزاره درآن جمع بندی شده بود و همچنان لیستی از قربانیان جنایات بشری در کویته را برای مردمش خواند که در حین آن اشکهایش جاری شد و شرکت کنندگان را نیز گریاند.
لیلی آرزو
صدقات
سفر اوماغ، شکوفه سروری، ثریا کاظمی و علی ساقی نمایشی را اجرا کردند که خلاصه آن چنین بود:
باتور و مادرش با نواب و مادرش در همسایگی همدیگر در یک "کوچه امن" زندگی میکردند. مادر نواب بر اینکه باتور با مادرش در کارهای خانه کمک میکرد، تعجب کرده بود. از اطاق نواب صدای آهنگ بلوچی میامد و مادر نواب از آواز دمبوره که معمولا از خانه مادر باتور به گوش میرسید، خوشش میامد. باتور از فشار درس و کارهای مکتب ناله میکرد و نواب با چشمان خواب آلود سر مادرش داد میکشید که چرا از بیرون زود برنگشته و برایش غذا تهیه نکرده بود. چند سال بعد کوچه امن به "کوچه نا امن" تبدیل شده بود. نواب با لنگی (دستار) سفید و ریش دراز بسته های دالر را پیش مادرش پاش میداد و باتور منتظر معاشش از دفتر وکالت بود تا انگشتری را که مادرش به خاطر او صدقه داده بود، پس بخرد. یک روز در حینی که مادر باتور مادر نواب را به چای دعوت کرده بود، رادیو خبر یک حمله انتحاری را که منجر به قتل چندین نفر از جمله "باتور" شده بود، پخش کرد. اندکی بعدش نواب سرمست با قهقهه های بلند وارد خانه گردیده و با مادرش میگفت: "ای بچه لوده قرار بود پنج نفر را بکشد. نموپاموم که ایقدر آدمهای دیگر را کی کشته!".
تئاتر
گردهمایی این روز همینجا به پایان رسید و میزگردی در یک سالن دیگر با حضور شخصیتهای بانفوذ از شهرهای مختلف سویدن به وجود آمد و ده نفر از این اشخاص به عنوان رابط برای پیشبرد برنامه ها در آینده تعیین گردید.
 میز گرد و در ادامه بقیه حاضرین

منبع: جمهوری سکوت


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر