بخش های عمده از پاکستان وایران به بلوچ ها واگذار شده و پشتون ها نیز سرزمین خود را خواهند داشت. در این میان نزاع اصلی میان اقوام تاجیک، ازبک و هزاره بر سر تصاحب سرزمین های بیشتر با دخالت های بیرونی ادامه خواهد یافت و در نهایت تاجیک های افغانستان با سایر تاجیک های اسیای مرکزی کشور مستقلی خواهند داشت و ازبکها و ترکمن هانیز همینطور. هرات متحد سنتی ایران خواهدبود و به این کشور ملحق خواهد شد...
نقشه جدید ایالات متحده آمریکا برای جهان که در چارچوب منافع این کشور به عنوان ابر قدرت کنونی جهان تعریف شده است طبیعتا با نقشه فعلی جهان که متناسب با منافع بریتانیای پیر طرح ریزی شده بود، متفاوت می باشد. افغانستان یکی از محوری ترین بخش های طرح کلی ایالات متحده برای اسیای مرکزی است و بر این اساس هم افغانستان و هم کشورهای همسایه آن دچار تغییرات اساسی خواهد شد. در شرائط کنونی افغانستان در درجه چندم از اهمیت برای آمریکا قرار دارد و ایران و پاکستان همسایگاه جنوبی و غربی افغانستان اهداف اصلی سیاست گذاری های کاخ سفید است. مسلما بعد از یک سره شدن مسائل این دو کشور نوبت به افغانستان جدیدی که با طرح ونقشه تازه قد علم خواهد کرد می رسد. بخش های عمده از پاکستان وایران به بلوچ ها واگذار شده و پشتون ها نیز سرزمین خود را خواهند داشت. در این میان نزاع اصلی میان اقوام تاجیک، ازبک و هزاره بر سر تصاحب سرزمین های بیشتر با دخالت های بیرونی ادامه خواهد یافت و در نهایت تاجیک های افغانستان با سایر تاجیک های اسیای مرکزی کشور مستقلی خواهند داشت و ازبکها و ترکمن هانیز همینطور. هرات متحد سنتی ایران خواهدبود و به این کشور ملحق خواهد شد.
در این میان براستی چه سرنوشتی در انتظار هزاره ها خواهد بود؟ ایا کسی تا کنون به این اندیشیده است؟ طرح تجزیه افغانستان مسئله کاملا جدی است به این معنا که حتی اگر بلوچ ها و پشتون ها هم نتوانند از ایران وپاکستان جدا شده و کشور مستقلی همسو با منافع آمریکا در منطقه ایجاد نماید تجزیه افغانستان کاملا جدی است. تشدید مقاومت طالبان نشان از حمایت های جدی استخباراتی و لوجستیکی بیرونی از این گروه دارد که در راستای منافع کلان تر از این گروه حمایت می شود. پشتون ها در افغانستان کاملا متحد اند و اقوام غیر پشتون از هسته گذاری های اصلی سیاست های کلان افغانستان کاملا بدور مانده اند و تعداد محدود از چهره های غیر پشتون در حکومت نیز کاملا زاید و بی خاصیت اند و هیچ نقش در پلان گذاری های اصلی و کلان کشور ندارند. پارلمان که تنها امید اقوام غیر پشتون هست نیز کاملا با بازی های حرفه ای حکومت با آن به حاشیه رانده شده و اختلافات و تنش ها در ان به اوج خود رسیده است که طوری که حتی نمایندگان هزاره نیز در آن متحد و یک دست نیستند و چند دستگی آنان کاملا مشهود است.
در این وضعیت امرالله صالح در مصاحبه بایک خبر نگار آمریکایی می گوید کرزی آشکارا به من گفت من چرا مردم ام را به کشتن بدهم و سرزمینم را ویران کنم من با برادرانن ناراضی ام صلح می کنم. مفهوم این سخن کرزی و چراغ دادن های او به طالبان و حزب اسلامی نشان از آن دارد که گلبدین و ملا عمر و کرزی و سیاف و خلیلزاد همه یک حرف می زنند و این دیگران اند که د رخواب خرگوشی اند. افغانستان یک بار دیگر حتی اگر به این زودی ها تجزیه نشود پشتونیزه خواهد شد و در نهایت سرنوشت شومی درانتظار اقوام غیر پشتون بویژه هزاره ها خواهد بود. تجزیه افغانستان به شمال و جنوب تنها راه حل بحران کنونی جنگ است که غربی ها برای فرار از هزینه های سنگین جنگ به آن تن خواهد داد دراین وضعیت مسلما پشتون ها به جنوب بسنده نخواهد کرد و برای تصاحب شمال هزاره ها در خط مقدم جنگ قرار خواهند گرفت. آیا ازبک ها و تاجیک ها از هزاره ها حمایت خواهند کرد؟ این مسئله به نحوه چانه زنی ها و معاملاتی بستگی دارد که تا کنون هیج حرفی از آن شنیده نمی شود و این یک زنگ خطر بزرگی برای مردم ما است. در فردای افغانستان هزاره ها راهی جز پیوستن با ازبک ها و تقویت تئوری اتحاد ترک تباران یا پیوستن به فارسی زبانان ندارند. اما هردوی این پیوستگی با چالش های جدی مواجه است.
اختلاف مذهبی و زبانی با سایر ترک تباران مشکل اولیه است و مشکل نژادی و تباری با فارسی زبانان چالش دیگر فرا راه هزاره ها در پیوستن به این دو گروه از مردم است. مهاجرت راه حل سومی است که آن هم مشکلات خود را دارد که کمتر از دوتای اول نیست. تجربه عبد الرحمان و طالبان نشان داد که هزاره و پشتون متحد شدنی نیست. براستی اگر تجزیه افغانستان تحقق یابد برای فردای این مردم چه تدابیری اندیشیده شده است این همه مراسم و سالگرد که برای شهید مزاری گرفته می شود جا ندارد که این مسائل دراین نشست ها بحث شود؟ و نخبگان جامعه ما فکری به حال فردا بکنند.
آمریکا برای تامین هزینه های جنگ افغانستان به گدایی افتاده است و با وضعیت بحرانی اقتصاد غرب بعید است در اجلاس شیکاگو کسی دست اوباما را برای نجات از فغانستان بگیرد. این یعنی تن دادن به خواسته های طالبان و واگذاری کامل قدرت به انان یا حد اقل واگذاری جنوب به این گروه و سرآغاز یک جنگ طولانی خانگی در افغانستان که پایانش نا پیدا است. زیرا نه پاکستان و نه ایران با آمریکا دیگر همراهی نخواهند کرد چون باج ها و پول های کلانی که آمریکا به پاکستان می داد دیگر وجود ندارد و پاکستان بدنبال شریک دیگری خواهد بود. تیم حاکم در کابل نیز بیشتر به پاکتسان و طالبان گرایش دارد تا غرب و دیوار های اعتماد میان کابل واشنگتن کامالا فرو ریخته است و افزایش حملات زنجیره ی سربازان ارتش افغانستان بر سربازان خارجی گوشه ی کوچکی از ین ماجرا است. براستی شما چه فکر می کنید؟!
نویسنده: سلیم رهرو
منبع: غرجستان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر