در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۰ اسفند ۲۹, دوشنبه

خلیج رو به انکشاف در روابط امریکا و کرزی



آقای کنینگهام گفت: «ما اینجا نیستیم که افغانستان را اداره کنیم و این همان چیزی است که مردم نگران آن اند. ما افغانستان را اداره نمی‌کنیم، ما داریم راه مان را برای بیرون شدن هموار می‌کنیم و فکر می‌کنم این همان امری است که به همه‌ی این مسایل و ذهنیت‌ها دامن می‌زند. این ذهنیت که گویا ما دست بالاتری داریم، دیدگاه درستی برای ارزیابی کار و موقعیت ما نیست...


 خلیج رو به انکشاف در روابط امریکا و کرزی
نیویورک تایمز: ترجمه‌ی عزیز رویش
(این مقاله به تاریخ 17 مارچ 2012 در روزنامه نیویورک تایمز نشر شده و حاوی مطالبی است که در حلقات مختلف امریکایی و اروپایی بازتاب گسترده‌ای داشته است. توجه به محتوای این مقاله و وضعیتی که در آن ترسیم می‌شود، مخصوصاً برای ارباب سیاست در افغانستان هوشدارهای جدی‌ای را مطرح می‌کند. - مترجم)
ادعا می‌کنند که قرآن را اشتباهاً سوزانده اند، اما در واقع این «عمل شیطانی‌ای بود که هرگز با معذرت‌خواهی بخشیده نمی‌شود». قتل‌عام 16 کودک، زن و مرد افغان توسط سرباز امریکایی «نه اولین واقعه، بلکه در حقیقت صدمین، دوصدمین و پنج‌صدمین واقعه بود».
این سخنان تند که به نظر می‌رسد از جانب طالبان رسیده باشند، اظهاراتی اند که یا شخصاً از جانب رییس جمهور حامد کرزی، متحد امریکا که به طور روزافزونی به دشمن او تبدیل می‌شود، بیان شده و یا از سوی دفترش در روزها و هفته‌های اخیر انتشار یافته اند.
قوی‌ترین فریاد از این دست روز جمعه شنیده شد. «بیایید دعا کنیم که خدا ما را از این دو بلای بزرگ نجات دهد». کرزی این سخنان را در حالی گفت که ظاهراً در ملاقاتش با بستگان قربانی‌های قتل عام اشک در چشم داشته و به طور واضح امریکا و طالبان را در یک نفس و با یک وزنه مورد اشاره قرار می‌داد. «حالا دو بلا در کشور ما هستند».
از زمانی که حادثه‌ی قرآن‌سوزی در 20 فبروری و خشونت‌های بعد از آن اتفاق افتاد، رابطه میان دو حکومت از یک بحران به بحرانی دیگر فرو غلطیده است. مقامات امریکایی تلاش کرده اند که آسیب‌ها را تحت کنترل داشته باشند: رییس جمهور اوباما در جریان هفته‌ی گذشته با دو بار تلفن به آقای کرزی، از سوزانده شدن قرآن شخصاً معذرت‌خواهی کرده و به خاطر قتل‌عام اظهار تأسف کرد.
قصر سفید در هفته‌ی گذشته تلاش نمود تا درخواست آقای کرزی برای واگذاری کنترل امنیتی به یک سال قبل‌تر، یعنی 2013 را با اظهار  اینکه «هیچ تغییری در پالیسی اتفاق نیفتاده»، تصویر کند؛ اما آقای کرزی به طور مشخص تأکید کرد که این تغییر اتفاق افتاده [و او درخواست کرده است که باید نیروهای امریکایی از افغانستان بیرون شوند]. امریکاییان از اینکه آقای کرزی با تقاضای غیر موجه، یک وظیفه‌ی دشوار را تقریباً ناممکن می‌سازد، اظهار ناراحتی می‌کنند؛ اما آقای کرزی نگران است که امریکایی‌ها او را نادیده گرفته و او و کشورش را یک بار دیگر به سرنوشت خود شان رها خواهد کرد.
سوزانده‌شدن قرآن این تفاوت‌ها را به نقطه‌ی حساسی رسانده و به شکست اعتمادی منجر ساخته است که برخی‌ها آن را غیرقابل ترمیم می‌دانند. پس از آنکه یک واحد امریکایی در پایگاه هوایی بگرام به طور غیرعمدی قرآن را سوزاند، مقامات سفارت عمیقاً از تحقیقی که شورای علمای کشور به مثابه‌ی عالی‌ترین مقام مذهبی، به راه انداختند، نگران بودند.
با اینکه اعلامیه‌های شورای علما، از نزدیک توسط دفتر آقای کرزی کنترل می‌شود - این اعلامیه‌ها حتی از قصر ریاست جمهوری انتشار می‌یابند - مقامات امریکایی از سوی مأمورین رییس جمهوری اطمینان یافته بودند که این گزارش ممکن است شدید باشد، اما آتش‌افروز نخواهد بود.
یکی از مقامات امریکایی که به دلیل حفظ رابطه‌اش با مقامات افغان نخواست نامش افشا شود، گفت که «ما انتظار داشتیم دروازه‌ی مان کوبیده شود، اما در آخر همه چیز بدگونه در هم ریخت».
در واقع، به گفته‌ی مقامات امریکایی و افغان، نسخه‌ی اولیه نسبتاً معتدل بود، اما در دقایق آخر، نکته‌های تند مأمورین آقای کرزی بر وزن آن افزود و زبان آخرین اعلامیه‌ی مشترکی که توسط شورای علما و قصر ریاست جمهوری انتشار یافت، کلماتی از قبیل «عمل شیطانی»، «غیرقابل بخشش، وحشیانه و غیر انسانی» را در خود داشت و عکس‌العمل خشونت‌باری را که به قتل حد اقل 29 افغان و 6 امریکایی منجر شد «احساسات قابل توجیه» در قبال سوزانده شدن قرآن خطاب نمود.
دیپلومات‌های غربی اکثراً انتقادات تند آقای کرزی را از جنس بازی با گالری می‌دانستند که برای او تنها مصرف داخلی برای اقناع مردم خودش دارد نه اینکه بیانیه‌های جدی برای تعیین پالیسی باشند. اما این گالری‌ها شامل مردم امریکا و متحدان ناتوی آن نیز می‌شود که تقریباً در تمام این کشورها اکثریت مردم با ماندن در افغانستان مخالف اند و هرگونه شکست و ریخت تازه وضعیت حساس کنونی را بدتر می‌سازد.
سر شرارد کوپر کولز، سفیر بریتانیا در افغانستان از سال 2007 تا 2009 می‌گوید که «فکر می‌کنم این امر خیلی جدی است، زیرا آقای کرزی در رابطه با غرب و جنگ، همیشه حالت دمدمی‌مزاج و ناثبات داشته و هرگز واقعاً باورمند نبوده که خشونت پاسخ مناسب است. او همچنین به خوبی می‌داند و خیلی ناراحت است که بقای سیاسی و احتمالاً مصئونیت شخصی‌اش به امریکایی‌ها تکیه دارد.»
رایان کراکر، سفیر کنونی امریکا، به عنوان یک دیپلومات کهنه‌کار در جولای گذشته تا حدودی به این دلیل توسط رییس جمهور اوباما از حالت شبه‌بازنشستگی بیرون آورده شد که وی آقای کرزی را از آغاز می‌شناخت: آقای کراکر اولین فرستاده‌ی امریکا بعد از حمله به افغانستان و شکست طالبان بود - زمانی که آقای کرزی به عنوان رییس اداره‌ی انتقالی تعیین شد.
مانند اکثر همتایان قبلی خود، آقای کراکر سفر اخیر خود را با یک تذکر خوش‌بینانه آغاز کرد: «آقای کرزی دشوارترین وظیفه را در جهان بر عهده دارد و این وظیفه را در طول ده سال گذشته انجام داده است. این مقام او درخور تمجید است». او این سخن را در همان ابتدا گفت و بعد از آن چندین مرتبه تکرار کرده است.
در حالی که این دو مرد، بر اساس گفته‌های همکاران هر دو طرف، با هم رابطه‌ی کاری داشته و اغلباً دیدار می‌کنند، نشانه‌های زیادی وجود دارد که گرمی این رابطه از میان رفته است. آقای کراکر در یک مصاحبه با پی بی اس روز جمعه تأکید کرد که چنین اتفاقی نیفتاده است. او می‌گوید: «من فکر می‌کنم که او یک افغان ملی‌گرای متعهد است و در ختم روز همان چیزی را جستجو می‌کند که ما در پی آن هستیم. سخنان گاهی شعاری و اشتعال‌انگیز می‌شوند. معلوم است که من نیز گاهی در برخی جلسات شعاری و آتشین سخن گفته ام، اما بعداً من می‌روم در زیر درختی و به معادله‌های بزرگ‌تری که در معرض خطر هستند، فکر می‌کنم و چنین است که به پیش می‌رویم.»
از نقطه نظر آقای کرزی، امریکایی‌ها تقاضای او مبنی بر ختم عملیات‌های کوماندویی شبانه را به تکرار رد کرده اند و تلفات ملکی‌ای که یکی پی هم اتفاق می‌افتد، او را در موقعیتی قرار داده است که یا باید امریکایی‌ها را مورد انتقاد قرار دهد و خشمگین سازد یا آنها را انتقاد نکند و افغان‌ها را خشمگین سازد.
جیمز کنینگهام، معاون سفیر امریکا در افغانستان می‌گوید که «در هر رابطه‌ای یکی از طرف‌ها کاری را انجام می‌دهد که طرف دیگر مشخصاً به آن توجه نمی‌کند، و این از هر دو طرف اتفاق می‌افتد. سوال، عدم همکار بودن رییس جمهور کرزی نیست؛ ما داریم در این مورد بحث می‌کنیم که چگونه می‌‌توانیم همکاری‌ای را آغاز کنیم که یک دهه یا فراتر از آن دوام می‌کند، و این همان همکاری با افغانستان و رهبران آن است - حالا این رهبران هر کسی که باشند.»
رابطه، به هر حال، آنقدر فرسوده شده است که آقای کرزی هر چیزی را از ورای منشور غداری و عهدشکنی امریکایی نگاه می‌کند.
وقتی دیپلومات‌های امریکایی با مخالفان سیاسی کرزی دیدار می‌کنند، او از این امر برداشت می‌کند که گویا امریکایی‌ها در پی براندازی او هستند. گویا این ذهنیت از زمان انتخابات ریاست جمهوری 2009 بر او مسلط شده که جامعه‌ی بین‌المللی آن را وسیعاً مغشوش و متقلبانه ارزیابی کرد. مقامات امریکایی او را تحت فشار گذاشتند تا به دور دوم انتخابات برود، کاری که در نهایت مخالفانش آن را رد کردند.
آقای کنینگهام گفت: «ما اینجا نیستیم که افغانستان را اداره کنیم و این همان چیزی است که مردم نگران آن اند. ما افغانستان را اداره نمی‌کنیم، ما داریم راه مان را برای بیرون شدن هموار می‌کنیم و فکر می‌کنم این همان امری است که به همه‌ی این مسایل و ذهنیت‌ها دامن می‌زند. این ذهنیت که گویا ما دست بالاتری داریم، دیدگاه درستی برای ارزیابی کار و موقعیت ما نیست. ما در حقیقت، تلاش داریم همکاری‌ای را اساس‌گذاری کنیم که در آن افغان‌ها امور شان را خود مدیریت می‌کنند.»
طالبان همواره آقای کرزی را به عنوان کسی مسخره می‌کنند که چیزی بیشتر از یک بازیچه‌ی دست امریکاییان نیست، اما این به طور قطع ذهنیتی نیست که نزد به اصطلاح باداران کذایی او وجود داشته باشد. یک دیپلومات اروپایی با شگفت‌زدگی گفت: «در تاریخ هیچ ابرقدرتی این همه پول و سرباز را در کشوری هزینه نکرده است که در آن این قدر نفوذ اندک بر گفته‌ها و رفتارهای رییس جمهور آن داشته باشد.»
بااینهم، امریکایی‌ها در مواقع زیاد نفوذ خود را به کار برده اند، اما رییس جمهور کرزی، از همه‌ی آنها هوشیارانه‌تر عمل کرده است. وقتی یکی از همکاران آقای کرزی توسط یک مقام ضد فساد که از حمایت امریکا برخوردار بود، بازداشت شد، رییس جمهور مداخله کرد تا او را رها کند و بعداً این ارگان را تصفیه‌کاری کرد. اما از نقطه نظر آقای کرزی، امریکایی‌ها هرگز به او هوشدار نداده بودند که می‌خواهند یکی از مقامات عالی‌رتبه‌ی او را بازداشت کنند.
بیت دام، نویسنده‌ی هالندی که به خاطر کتاب خود تحت عنوان «عملیات ارزگان: سفر حامد کرزی به قصر ریاست جمهوری» به تفصیل با آقای کرزی گفت‌وگو کرده است، می‌گوید که آنچه را امریکایی‌ها فساد تلقی می‌کنند، آقای کرزی و خانواده‌ی او صرفاً یک دست‌گیری و نوازش می‌دانند. زیرا حکومت ضعیف بود و در واریز کردن زور هنگفت توسط امریکایی‌ها، این دست‌گیری و نوازش تنها چیزی بود که آقای کرزی از طریق آن می‌توانست پایه‌های قدرتش را حفظ کند. بیت دام می‌گوید: «در آن سو رییس جمهور اوباما را داریم که می‌گوید باید همه چیز را متفاوت‌تر انجام دهیم. اما تنها چیزی که در این میان تغییر کرد، آغاز انتقاد اوباما از کرزی بود، و اینکه حکومتش را شفاف بسازد و هیأتی را موظف کند که فساد او را به طور برهنه مورد حمله قرار دهد. این احتمالاً چیزی نبود که تغییر خلق کند. نظام ارفاق و دست‌گیری کرزی خیلی قدرتمند بود و خودش نیز خیلی مغرور.»
تحقیق در مورد اختلاس آشکار حدود یک میلیارد دالر از کابل بانک که رد پای برادر کرزی و برادر معاون اول ریاست جمهوری او در آن شناسایی شد، عمیقاً خجالت‌آور بود و او مقامات امریکایی را متهم می‌کرد که خبر این رسوایی را به مطبوعات درز داده و از آن به خاطر تهدید به قطع کمک استفاده کرده تا اعضای کابل بانک را برکنار کند.
از نقطه نظر امریکا و متحدان غربی آن، آنها تنها تلاش داشته اند کرزی را به کار درست ترغیب کنند. کلاه‌برداری کابل‌بانک به حدی رسوا بود که می‌توانست کمک‌کنندگان خارجی را فراری دهد.
از هر نگاه، این وضعیت، وضعیت مطلوب نیست، اما امریکایی‌ها گزینه‌ی دیگری به غیر از کرزی ندارند و کرزی نیز برای حمایت خود گزینه‌ی دیگری به غیر از ائتلاف تحت رهبری امریکا ندارد.
یکی از مقامات ارشد غربی در کابل گفت که «امریکایی‌ها آماده‌ی خارج شدن اند و این طرف شما اداره‌ی سیاسی‌ای را در افغانستان دارید که قویاً وابسته به حضور بین‌المللی است. این وضعیت بس ناخوشایند و نامیمون است.»
یکی از مقامات پیشین حکومت افغانستان می‌گوید: «کرزی می‌خواهد به خاطر توهین‌های سیستماتیک نسبت به خودش و اهانت نسبت به خانواده‌اش به خاطر کابل‌بانک، انتقام بگیرد. فرهنگ امریکایی در حول پالیسی و منافع معقول جانبین می‌چرخد. انتقام‌جویی در این بخش جهان گاهی خیلی مهم‌تر است، خیلی مهم‌تر از هر منفعت سیاسی یا اقتصادی دیگر.»
http://www.nytimes.com/2012/03/18/world/asia/gulf-widens-between-us-and-an-increasingly-hostile-karzai.html?_r=3&pagewanted=1&partner=rss&emc=rss#h[]
نویسنده: نیویورک تایمز
مترجم: استاد عزیز رویش
منبع: افشار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر