در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۰ اسفند ۲۷, شنبه

گزینه‌های احتمالی برای سال 2014



قتل سربازان و افسران ناتو به دست سربازان و افسران اردوی ملی افغانستان که همه توسط مربیان ناتو آموزش نظامی دیده اند، نگرانی را در بالاترین سطوح تصمیم‌گیری رهبران انگلیس و امریکا بالا برده است و خروج از افغانستان را در صدر اولویت‌های آنان قرار داده است...

در یک ماه اخیر وضعیت سیاسی و امنیتی در افغانستان به گونه‌ی مشهودی تغییر کرده و در یک گراف منفی رو به رشد بوده است:
حوادث و خشونت‌هایی که در رابطه با سوزانده شدن نسخه‌هایی از قرآن‌کریم در پایگاه بگرام صورت گرفت و منجر به قتل بیش از 30 تن و جراحت صدها تن دیگر شد؛ ورود سرسام‌آور بانک‌نوت‌های جعلی افغانی در بازار؛ اعلامیه‌ی شورای علما در مورد اعمال محدودیت‌های گسترده بر زنان و حمایت علنی و رسمی رییس‌جمهور کرزی از این اعلامیه و مفاد آن تحت عنوان "ارزش‌های اسلامی و لازم‌الاجرا بودن" آنها؛ شایعه‌ی استعفای داکتر رنگین دادفر سپنتا و سخنان تند او بر علیه طالبان در تلویزیون طلوع؛ کشتار افراد غیرنظامی در ولسوالی پنجوایی کندهار به دست سرباز یا سربازان امریکایی؛ ...
در میان همه‌ی اینها، قتل سربازان و افسران ناتو به دست سربازان و افسران اردوی ملی افغانستان که همه توسط مربیان ناتو آموزش نظامی دیده اند، نگرانی را در بالاترین سطوح تصمیم‌گیری رهبران انگلیس و امریکا بالا برده است و خروج از افغانستان را در صدر اولویت‌های آنان قرار داده است.
حالا گزینه‌های احتمالی برای سال 2014 بیش از هر وقت دیگر محدود شده است:
گزینه‌ی اول، انتقال قدرت به صورت مسالمت‌آمیز از طریق انتخابات بر مبنای اصول قانون اساسی صورت می‌گیرد؛
گزینه‌ی دوم، آقای کرزی بر ماندن در قدرت اصرار می‌کند، نظام به صورت مطلق طالبانی می‌شود و همه‌ی نیروهای کشور به طور بی قید و شرط تسلیم می‌شوند؛
گزینه‌ی سوم، در صورت اصرار کرزی بر ماندن در قدرت و حاکمیت طالبان، مقاومت بر علیه آن به صورت جدی  آغاز شده و کشور در گرداب جنگ داخلی فرو می‌غلطد.
گزینه‌ی اول، سالم‌ترین و ارزان‌ترین گزینه برای مردم افغانستان، کشورهای منطقه و جامعه‌ی بین‌المللی است. اما اگر این گزینه مورد بی‌اعتنایی قرار گیرد، گزینه‌ی دوم، غیرقابل تصور، و گزینه‌ی سوم، غیرقابل اجتناب خواهد بود.
وضعیت افغانستان و منطقه نسبت به دهه‌ی نود میلادی فرق کرده است. این را همه می‌دانند.
اول، تناسب جمعیتی، و ذهنیت‌های مبتنی بر اکثریت و اقلیت اقوام و اقشار و گروه‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی متفاوت شده است؛
دوم، جامعه‌ی مدنی افغانستان به حدی از رشد کمی و کیفی رسیده است که سال 2001 را می‌توان به عنوان نقطه‌ی آغاز آن از صفر تا اینجا محاسبه کرد؛
سوم، نه طالبان و پاکستان و القاعده از قدرت مانور دهه‌ی نود برخوردار اند و نه مخالفان طالبان و پاکستان و القاعده در ضعفی که تسلیم وضعیت طالبانی در کشور شوند؛
چهارم، نقش روسیه‌ی تحت رهبری پوتین، به خصوص بعد از انتخابات اخیر و تلخی‌هایی که پوتین از رقابت و مخالفت همتایان غربی خود دریافت کرد و به طور قطع اثرات آن را در سیاست‌های بعدی خود در حوزه‌ی آسیای میانه با امریکایی‌ها و یا در ارتباط با ایران نشان خواهد داد؛
پنجم، نقش ایران در هنگامه‌ی اوج گرفتن بحران انرژی هسته‌ای و بالاگرفتن تب جنگ و خشونت در منطقه؛
ششم، مردم افغانستان، برخلاف دهه‌ی نود میلادی، هیچ راهی برای فرار و بیرون رفتن از کشور ندارند: نه به ایران رفته می‌توانند و نه به پاکستان یا کشورهای اروپایی. گزینه‌ی آنها نیز یا کشته شدن است یا مقاومت کردن است و کشتن.
به نظر می‌رسد آمادگی برای 2014 از همین حالا به طور برهنه و آشکار شروع شده است: چه در داخل افغانستان، چه در سطح منطقه و چه در سطح بین‌المللی.
سیاست‌های سالم و خردمندانه نیز از همین حالا است که به آزمایش گرفته می‌شود. جامعه‌ی مدنی افغانستان، اقلیت‌های آسیب‌پذیر، جامعه‌ی بین‌المللی به طور همزمان این مسئولیت دشوار و خطیر را در برابر خود دارند که چگونه می‌توانند چرخه‌ی حوادث را از مسیر منفی آن بیرون کنند و در مسیر مثبت به راه اندازند.
نویسنده: استاد عزیز رویش
منبع: افشار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر