در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۱ خرداد ۱۵, دوشنبه

هزاره علیه هزاره!


آقای دانش شاید چند روز دیگر سفیر شود ویا یک منصب دیگری را تصاحب کند وهیچ در بند این هم نباشد که با این رفتارهایش چه سر شکستگی هایی را برای قومش ببار آورده است، اما من ازین تعجب کردم که آقای سید عبدالقیوم سجادی ومحمد عارف رحمانی وکلای مردم غزنی در شکست دانش چرا کوشیدند وازین شکست چرا بی نهایت لذت بردند؟ تا جاییکه حتی نتوانستند شادی شان را دی روز دربر نامه نشر زنده تلویزیون ملی هم پنهان کنند؟ آقای سجادی ورحمانی در جلسه عمومی روز چهارشنبه ودر حین معرفی دانش وکاموی به مجلس هم بغض شان را تر کاندند وآنچه که نباید می گفتند، گفتند...

من از آنچه که دی روز در مجلس نمایندگان اتفاق افتاد هیچ تعجبی نکردم چون از قبل قابل پیش بینی بود واز نظر شخصیتی هم برایم جای تاثر نیست؛ زیرا آقای دانش پیش از اینکه به هر نوع رابطه ای باور مند باشد به ضابطه هایی پایبند است که در افغانستان غیر از او کس دیگری آن ها را عمل نمی کند واو در واقع مغضوب کسانی است که سیرت شان در زیر پا کردن قواعد است. من در دوره ۹سال مسئولیت وی در پستهای مختلف اجرایی برای یک بار هم نزدش واسطه کسی نشده ام ودر کارنامه او هیچ چیزی درین رابطه برای گفتن نیست. آقای دانش خود هم نباید متاثر باشد چون آنچه می بیند نتیجه افکار ورفتار خود او است، اوکه رفتن پیش وکیل برای رای خواستن را عار می داند واو که قیرانی را حاضر نیست مصرف کند نباید توقع داشته باشد از شاگردش کاموی پس نماند. یادم نمی رود که آقای دانش زمانی که مقالات کاموی در مورد قانون اساسی را تصحیح وبعد در فصلنامه نگاه معاصر نشر می کرد از استعداد خوب این جوان سخن می گفت وجدی هم تشویقش می کرد.
آقای دانش شاید چند روز دیگر سفیر شود ویا یک منصب دیگری را تصاحب کند وهیچ در بند این هم نباشد که با این رفتارهایش چه سر شکستگی هایی را برای قومش ببار آورده است، اما من ازین تعجب کردم که آقای سید عبدالقیوم سجادی ومحمد عارف رحمانی وکلای مردم غزنی در شکست دانش چرا کوشیدند وازین شکست چرا بی نهایت لذت بردند؟ تا جاییکه حتی نتوانستند شادی شان را دی روز دربر نامه نشر زنده تلویزیون ملی هم پنهان کنند؟ آقای سجادی ورحمانی در جلسه عمومی روز چهارشنبه ودر حین معرفی دانش وکاموی به مجلس هم بغض شان را تر کاندند وآنچه که نباید می گفتند، گفتند.
امروز هم یاد داشت رحمانی در فیس بوک روایت حمایت شان از رویه قوم گرایانه دی روز مجلس است وجالب اینکه این رویه را توجیه اصول مداری می نمایند. آقای رحمانی وسجادی جزء مطرودین اولیه نتایج انتخابات بودند ولی این حرکت جمعی هزاره ها بود که تحت عنوان صیانت از آراء غزنی آنها را در چوکی نگاه داشت، وکالت این جنابان با کدام اصول برابر است؟ معامله ناکام با زاخیلوال بر سر قرار داد تجارت تیل وجمع آوری بیش از ۷۰ امضاء به نفع فاسد ترین وزیر کابینه با کدام اصول برابر است؟ حمایت از کاموی وضدیت با دانش کدام توجیه اصولی برای یک وکیل هزاره دارد؟ ارجحیت کاموی در چیست؟ در اینکه در پوهنتون دعوت وجهاد در س افراطیت خوانده واز زمان طالبان تا کنون به مدت پانزده سال بحیث رییس اداری قوه قضاییه قضات رشوت خوار جا به جا کرده؟
شگفت من ازاین است که ماهزاره ها چرا ساده ویا بز دل هستیم؟ کار صادقانه دانش در چوکات اصول در کشوری که اصول به جوی نمی ارزد ناشی از سادگی وبز دلی اش بود وکاری که رحمانی به رهبری سجادی می کند هم سادگی وبزدلی است. ولی نتیجه همه اینها تباهی هزاره بد بخت وبا اعمال اینها فردا راه برای یک غیر هزاره بر خوانی که حق هزاره است باز می گردد.
من هر روزی که می گذرد باورم را نسبت به اینکه شیعه وهزاره یکی است از دست می دهم ودلایلی زیادی بر جدایی این دو دارم ولی با تاسف که رحمانی هایی برای توسعه تجارت شان همه چیز را به پشیزی می فروشند. رحمانی که همیشه از وجه شرعی امور می گوید نمی دانم وجه شرعی حمایت از یک وهابی وزدن یک چهره واضحا شیعی را در چه می بیند؟
من روی پروژه هزاره ستیزی توسط خود هزاره ها تحقیق می کنم واگر توفیق وحیاتی بود خواهم نوشت که رحمانی وامثالش چگونه نا خواسته این پروژه را به اکمال می رسانند، من متاثرم که کاموی بسیار زیادتر از دانش مشکل علمی واداری وتقوا وشرعی دارد ولی دانش ناکام آزمون خانه ملت است چون یک هزاره است وسرمایه ای برای خرید رای ندارد وتاثر آور تر آنکه هزاره هایی جشن این نا کامی را از دیگران زود تر می گیرند؛ یک وقت هزاره هایی چنین می کنند که اصلا هزاره نیستند ودر جلد هزارگی زده اند وبقول بعضی ها دارای ژن های هزارگی وغیر هزارگی اند همانند اکبری وصادقی زاده نیلی که ژن پدرهای تاجیکی شان با ژن مادر های هزارگی شان در سیاست متناقض می شوند ودر نهایت به نفع ژن پدری می غلطند، تعجبی نیست چون اینها قبلا بارها چنین کرده اند ولی یک وقت هزاره ای با ژن خالص نروماده هزارگی به هزاره پشت می کند آنهم دروانفسای تبار گرایی موجود، آدم شگفت زده می شود.
 من به ارزشها واصول در نظام سیاسی موجود کاملا بی باورم ودر کارآیی همه کسانی که در دولت کنونی حضور دارند تردیدهای جدی دارم ، به همین دلیل هرگز قبول نمی توانم که حضور هزاره در سیاست وساختار نظام ولو نمادین کم رنگ شود چون این حضور حق هزاره ها است وبرایم نفی این حضور توسط بعضی از هزاره ها خیانت بحساب می آید.
دانش در جریان دی روز چوب دو چیز را خورد؛ یکی مقاومتش در برابر طرح امتیاز دهی به محصلین “مناطق محروم از تحصیل” در بورسیه ها ودیگری هم کمپاین گسترده سجادی ورحمانی والبته دیگر هم فکران شان.
سال گذشته زمانی که دانش آموزان فارغ صنف دوازدهم تمامی لیسه های کشور بر اساس نمره اولی تا سومی مطابق لایحه قانونی مستحق بورسیه شناخته شدند واز سراسر کشور جمع آوری وقبل از اعزام به خارج از کشور نزد رییس جمهور کرزی برده شدند، رییس جمهور پس از تشویق دانش آموزان به تحصیل بهتر می گوید که ثبات را با دانش در کشور به ار مغان آورید وسپس برای اینکه دانش آموزان مناطق نا امن را تر غیب به تعلیم نماید،می پرسد که نمره اولهای ارزگان کی هستند؟ بخیزید وبه همه نشان دهید که در ارزگان نا امن هم بچه هایی هستند که درس خوانده ونمونه شده اند.سه نفر می خیزند که هر سه از هزاره های ارزگان بوده اند. ایشان شدت خشم را پنهان نمی تواند ومی گوید چرا چنین شده؟در ارزگان مگر چند در صد هزاره است که همه ممتازین ولایت هزاره هستند؟ وخطاب به آقای دانش می گوید که شما از دموکراسی سوء استفاده می کنید!! بعد طرح امتیاز برای مناطق محروم در تحصیلات عالی وبورسیه ها توسط آقای بابری مطرح وحتی قبل از تصویب در رسانه ها نشر شد ولی در کابینه با مقاومت دانش ودیگر وزرا روبرو گردید وتا سر حد استعفای اعلام نشده دانش پیش رفت ودر نتیجه این طرح ناکام ماند، مزید بر آن سر کوب زندانیان طالب شورشی در پلچرخی در زمان وزارت دانش  دلیل قدیمی تر کینه تعداد زیادی از وکلای پشتون علیه او بحساب می آید.
وکلای تاجیک دچار تردید شدند زیرا قسمت زیادی از وکلای هزاره خود علیه دانش در هر مرحله موضع داشتند که ناشی از دشواری های درونی جامعه هزاره است وتا جیک ها برای هر پستی که یک هزاره شکست می خورد کاندید خود را دارند، در وزارت عدلیه غالب ودر تحصیلات عالی و…
روز پنج شنبه کمپاین جالبی از سوی سجادی در کمپ عبدالله عبدالله جریان داشت وبی تردید در کمپ سایر چهره های موثر منسوب به تاجیک. چنین حالتی می تواند نشانه ای از عقب گرد هزاره ها وبازگشت مجدد آنانی باشد که هزاره نیستند ولی نان هزاره را می خورند، اوژن نمونه آن است وفردا شاید بختیاری ویا شاید شاه علی اصغر ویا کدام شاه دیگر.
آقای دانش اشتباهات فاحشی داشت که می تواند درس عبرتی برای دیگر هزاره ها باشد، او بیش از حد باور داشت که کرزی از هر کس دیگر بیشتر وبهتر ملی است وعاری از تعصب واو برای ایرانیها بیش از حد لازم کمک کرد، رسمیت جامعة المصطفی یک فاجعه علمی است ورسمیت دانشگاه آزاد ودانشگاه پیام نور ودانشگاه خاتم النبیین  ودانشگاه فقه مذاهب وامثال اینها غارت سر مایه های مادی ومعنوی مردم ما است که در دست ایرانیها قرار دارد.
عبرتی که ازین وقایع می توان گرفت این است که هر چند هزاره برای دیگران نظر نیک وصادقی داشته باشد اول تر توسط همان هاقربانی می گردد، امروز مزدوران کرزی وایران پیش از همه سیلی به صورت دانش نواختند، موضع علنی سجادی ورحمانی وشکریه بارکزی وعرفان الله عرفان شاهد مدعای ما است.
من از اینکه علیه هزاره ها از خود هزاره ها استفاده می شود متاثرم ولو آن هزاره هرکسی که باشد، چنانکه زمانی که رحمانی را دور می انداختند،من هم با قلم وزبانم در برابر آن حرکت ایستادم وحالا که او هزاره ای را دور می اندازد وپشتونی را از دسته وگروپ کرزی حمایت می کند از او متنفرم ولو اینکه رحمانی می داند رفاقت شخصی ما واو تا چه حد بوده است؟
نویسنده: سرور جوادی
منبع: غرجستان



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر