در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۱ خرداد ۲۲, دوشنبه

جنرال «پادشاه ساز» بار دیگر به صحنه کشانیده شد



مقامات چین با صراحت ازجنرال دوستم به حیث عامل داخلی برهم زنندۀ پروژۀ استخراج نفت حوزۀ آمو دریا نام بردند. بدون تردید، مقامات چین عوامل منطقه ای را نیز به حامدکرزی معرفی کرده اند. شورای امنیت ملی درنشست واکنشی، با شتاب زده گی، به جنرال دوستم لقب «خاین ملی» داد ومابقی اقدامات «قانونی» درین باره، به دادستانی حواله شده است...

این درحالی است که «جبهۀ ملی» که دوستم بازوی نظامی آن است، خواستارتغییرساختار نظام درافغانستان است. جنگ پشت صحنه، شدید ترازروی صحنه است.
شورای امنیت ملی تا کنون دربرابر قاتلان، قاچاقچیان مواد مخدر، تروریستان طالب، زمین خواران وغاصبان، حتی واکنش کمرنگ بروزنداده است، از چه رو، ناگهان علیه یک رهبرسیاسی مخالف، ازآخرین ابزارضربت حیثیتی بدنام کننده استفاده کرد. درعقب صحنه، باید رزمایش های سخت داخلی ومنطقه ای درجریان باشد. نباید فراموش کرد که طی بیست سال اخیر، رویگردانی دوستم از دونظام حکومتی ( حکومت نجیب واستاد ربانی) باعث سرنگونی هردونظام شده است. درادبیات سیاسی غربی از دوستم به نام «جنرال پادشاه ساز» نام برده شده است. آیا خطریک دورۀ «پادشاه سازی» دیگرفرارسیده است؟

شرح ظاهری قضیه

جنرال دوستم نسبت به هرکس دیگرازاهمیت وظرفیت منابع انرژی شمال آگاهی دارد. وی سال ها درنیروگاه انرژی درمنطقۀ بومی خویش به حیث کارگرمشغول بوده است. پیشینۀ حفاظت امنیتی منابع نفتی آمو دریا نیز با نفوذ دوستم درمنطقه ارتباط داشته است.
اکنون مسئولیت امنیتی حوزۀ نفتی آمودریا درهمکاری با شرکت چینی را کمپنی «وطن ریسک منجمنت» برعهده گرفته است. رئیس این کمپنی راتب پوپل پسرمامای رئیس جمهور کرزی است. راتب پوپل بربنیاد شرایطی که بالای چینایی ها گذاشته شده، پرسونل امنیتی خود را درمنطقه مستقر کرده است. جنرال دوستم پافشاری دارد که پرسونل امنیتی حوزۀ نفتی باید ازمیان باشنده های محل دریک تشکیل جا داده شوند. استدلال دوستم این است که مردم محل احساس مسئولیت بیشتری نسبت به منطقه دارند وازین رهگذر صدها تن ازبیکاران صاحب مشغولیت سالم می شوند.
اما هم رهبری دولت با شرط گذاری دوستم مخالف است وهم شرکت چینی وراتب پوپل با آن مخالفت دارند. آیا موضع گیری جنرال دوستم با منافع «شرکت» های رقیب یا ملاحظات وپالیسی روسیه وامریکا رابطه دارد؟

آزمونگاه شمال

بروزمشکلات در دادن امتیاز استخراج منابع نفتی شمال به چین، تصادفی نیست. جزء جنگ ورقابت منطقه ای است. این میدان انرژی همانند مس عینک لوگربه واسطۀ چند شریک اقتصادی مستقردرارگ به رهبری خانوادۀ رئیس جمهور، براساس یک «جورآمد» پنهانی به چینایی ها واگذارشده است.
نزدیکی قصدی به چین، ورقیب تراشی به امریکا برای تیم حاکم اهمیت سیاسی واقتصادی دارد.
افغانستان ازنظر امنیتی واقتصادی، به آزمونگاه بین بیش ازده کشورمنطقه وجهان تبدیل شده است. بنا برین، نگاه اقتصادی کشورها، درواقع نگاه سیاسی وامنیتی است. ظرفیت حوزۀ نفتی شمال ازنظرآماری وسنجش، ازدیرباز، مشکوک بوده وحالا هم هست.
شمال افغانستان ازنظرسنتی مشمول حوزۀ «حیاتی» روسیه است. روس ها وامریکاییان، از ظرفیت وحجم واقعی ذخایرانرژی شمال به خوبی آگاه اند.
روسیه وامریکا اکنون به شریک استراتیژیک مبدل می شوند.
درحالی که چین دربازسازی افغانستان سهم بس ناچیزی داشته، امتیازدهی به چین ازسوی حکومت نه تنها قابل پرسش است؛ بل، اعتراضات ناگفتۀ روسیه وامریکا ودیگرکشورهای غربی را که درافغانستان هزینه گذاشته وتلفات داده اند، می تواند درپی داشته باشد.
دولت، پیش ازین، امتیاز استخراج مس عینک لوگررا بربنیاد یک پروسۀ نا شفاف به چین سپرد. تا جایی که نگارنده ( مأمون) درجریان هستم، برندۀ اصلی دسترسی به مس عینک یک شرکت سهامی قزاق- امریکایی بود؛ اما برخی مقامات ارشد درتیم حاکم طی یک معاملۀ مخفی، کمپنی چینی را برندۀ داوطلبی اعلام داشتند.
درسال 1387مقامات سفارتی قزاقستان درگفت وگو با من اظهارات داشتند که مقامات دولتی با اخذ ده ها میلیون رشوه، مس عینک را به شرکت چینی دادند. جدول حجم سرمایه گذاری کمپنی قزاق- امریکایی درهمان سال درروزنامۀ آرمان ملی به نشر رسید.
با توجه با پیشنیۀ ناجور قضیه، هنوزهم بین شرکت های «سایه» وشرکت چینی درمس عینک اختلاف وجود دارد. خصوصاً گفته می شود بخش قابل توجه طلا درترکیب مس عینک وجوددارد که درچهارچوب قرارداد، چین حق استفاده ازآن را ندارد و تاکنون داوطلبی هم نشده است. ازین نظر، سرنوشت مس عینک نیز درگرو تنش های آینده است.

عواقب برچسب زنی به جنرال دوستم

قید کردن صفت «خاین ملی» به جنرال دوستم، آن هم در«فیصله» نامۀ رسمی دولت عواقب دراماتیکی می تواند درپی داشته باشد.
اثبات «خیانت ملی» جنرال دوستم یک جنجال حقوقی پرتنش است. ثانیاً جنرال دوستم ازنظرنظامی وزنۀ اصلی «جبهۀ ملی» است. اگردرعقب این تحرکات، «منافع» کشورهای قدرتمند قرارداشته باشد، تمرد وجنگ طلبی دوطرف می تواند به جنگ تمام عیار مبدل شود. اگرچنین جنگی، هیچ برنده یی نداشته باشد، لااقل یک بازنده دارد وآن تیم حاکم درارگ است.
دروضعیتی که انتخابات قریب الوقوع است ونظامیان خارجی خروج ازافغانستان را شروع کرده اند، نشانه گیری قاطع یک رهبرمخالف، ریسک بسیارخطرناک است. این اقدام «جبهۀ ملی» را به مرکزحوادث پرتاب می کند. حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان تحت رهبری محمدمحقق، راهی ندارد جز آن که برای بقای خویش وارد جنگ شود.
احمدضیاء مسعود درمسند معرکه داراصلی منازعه، دربرابردولت می ایستد. وی علاوه برآن که خود مدعی صحنۀ سیاست است، دردیدگاه مردم نمایندۀ خاندان مسعود وربانی نیز به حساب می آید. اگربرفرض جبهه ملی، مرحله دوم «مقاومت» را شعار بدهد وکاراز دست همه در برود، چه خواهد شد؟
اضافه برین، نفرات پلیس، اردو وامنیت ملی حاضراند صاف وساده دریک جنگ داخلی بکشند وکشته شوند؟
اردوی ملی مأموردفاع ازبقای مملکت دربرابرتجاوزخارجی است. چه کسی می تواند به اردوی ملی برای سرکوب معترضان سیاسی فرمان یورش صادرکند؟
نویسنده: رازق مأمون
منبع: افغانستان پرس

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر