افغانستان سرزمین اظهارات، فرمانها، دستورات، فیصله ها و تصامیم عجیب است. اظهارات سارنوالی که براساس دستور شورای امنیت ملی افغانستان جنرال دوستم را خائین ملی خوانده و میگویند در پی دستگیری وی است، یکی از همین اظهارات عجیب و عتیقه ای میباشد که غیر از افغانستان درجهان کمیاب است. چون، جز در حاکمیت محدود دیکتاتورانی درجهان کسی حق ندارد، حتی یک باشنده خیلی معمولی را قبل از طی مراحل قضائی و صدور حکم نهائی قضات با صلاحیت حتی مجرم خطاب نمایند...
نهائی قضات با صلاحیت حتی مجرم خطاب نمایند.
اما حکام افغانستان درطول تاریخ هرشخصیتی را که دارای پشتیبانی اجتماعی و مردمی درافغانستان بوده و حمایت اقشار محروم و مظلوم را درجامعه با خود داشته است. مورد خشم، کینه و توطئه قرارداده اند. میریزدان بخش بهسودی،محمد ابراهیم خان گاو سوار، سعیداحمدخان شاهنور وغیره از هزاره ها و شماری شخصیت های برخاسته از شمال، بدخشان و دیگر نقاط افغانستان نمونه های هستند که هرکدام درمقاطع از تاریخ افغانستان بخاطر عمق و ریشه های اجتماعی شان از جانب حاکمان کشور خائین خوانده شده اند. درحالییکه بنابرشهادت تاریخ هریک از آن قهرمانان و منادیان آزادی و عدالتخواهی بوده است و امروز پس از دهه ها، خاطرات مردانه گی، رشادت و فداکاری های هریک از آن قهرمانان درخیلی از خانه ها و مجالس مردم افغانستان زمزمه میگردد. اما برعکس خیلی از اشخاصی که مانند، شاه شجاع، عبدالرحمن خان، غیره و غیره که فهرست همه آنان نیازمند کتاب بزرگی است و خیانت، کشتار و وطنفروشی های آنان ماییه شرمساری، خجالت و زبونی تاریخ افغانستان تا ابد، خواهد بود. اما هرکدام باالقاب تقلبی و ساختگی حافظ دنیا و دین مردم افغانستان خطاب میگردند. زمانی شهید مزاری خطاب به آقای حکمتیار و دیگران گفته بود که” شما جنرال دوستم را مخاطب قرارمیدهید، اما هدف اصلی تان ملت مظلوم و محروم اوزبیک است.” امروز یکبار دیگر جنرال دوستم خائین خطاب میگردد، درحالییکه هدف اصلی اقوام محروم و بخصوص برادران اوزبیک است. اگر جنرال دوستم از شرکتهای سرمایه گزاری چینی خواسته است، تا در پروژه های استخراج معادن شمال، مردم ساکن در همان مناطق را استخدام نمایند، توصیه و تذکر نهایت بجا و مطابق نیاز و خواست مردم افغانستان و از وظایف ایشان منحیث یکی از بزرگان و رهبران قومی مردم شمال همین است که مطابق منافع مردم و کشور در رابطه به تعاملات و قضایای محلی و کشوری ابراز نظرنمایند. هرگاه شرکت های امنیتی و خدماتی امثال ” وطن ریسک…” مهارت زیاد در تامین امنیت دارند. بهتر و ضرورت بیشتر است تا درقندهار و هلمند فرستاده شوند که هم وضعییت امنیتی آنجا بمراتب خرابتر از شمال و هم مدیران و کارمندان شرکت های مذکور با مردم و مناطق خویش آشنائی بیشتر دارند. چرا امنیت پروژه های شمال را مردم شمال نباید بگیرید؟! چرا مردم شمال نباید در پروژه های امنیتی و اقتصادی شمال استخدام شوند؟! مردم شمال کشور نمیتوانند در پروژه های آن مناطق استخدام شوند و باید از جنوب بیاید از تمام امکانات و پروژه های اقتصادی آن بهرمند شوند و هرگاه شخصی تذکر و توصیه ای در رابطه نمود، عاجل خائین ملی خطاب و به سارنوالی معرفی میگردد.
همینطور، مردم مظلوم بهسود و هزاره جات حق ندارند که از عفلزارهای کنار خانه و زمینهای خویش استفاده کنند و کوچیها از خارج مرزهای افغانستان تشویق و فرستاده شده، مالک تمام کوه ها، دره ها و حتی املاک شخصی مردم هزاره قلمداد میشوند و درصورت کوچکترین اعتراض هزاران نفر مسلح مخالف با کمک و حمایت همجانبه حکومت برمحل و مناطق آنان سرازیر شده، میکشند، میدرند، میسوزانند و همه را آواره میسازند. درقضیه خائین خواندن جنرال دوستم و هم در فاجعه کوچیگری این همه روی قضیه است. پشت پرده و اصل هدف تلاش برای تکمیل وتامین انحصار قدرت است.
چند ماه قبل نیز گفته بودم که هرگاه درافغانستان قدرت منحصراَ در اختیار یک قوم هم قرار بگیرید. باز جنگ قدرت ادامه و تداوم پیدا خواهد نمود تا بلاخره برادر، برادر را برای کسب ریاست و ثروت کشته، کور و علیه همدیگر هزاران توطئه چینی خواهد نمود. که اینک نمونه های آن درخانواده آقای کرزی نمایان شده است. بنابرین تمام اقوام افغانستان خصوصاَ برادران پشتون باید بدانند که تلاش جهت انحصار قدرت نتنها بنفع آنان نخواهد بود بلکه درهرصورت یکی از متضررین اصلی جنگ قدرت در درازمدت آنان خواهد بود. زیرا در تلاش برای انحصار قدرت هرگاه مردم پشتون خون جوانان خویش و خون دیگر هموطنان و هم نوعان شانرا بریزانند، حق دیگران را تلف نموده…بدنامی تاریخی و دینی برای خودشان رقم بزنند. اما درصورت تحقق هدف” انحصار قدرت” که در افغانستان دیگر ناممکن میباشد. بلاخره خانواده کرزی و یا یک خانواده دیگر مانند گذشته ها تمام قدرت را در انحصار گرفته، آنگاه مردم پشتون مانند دیگران مجبور ساخته خواهد شد تا برای منافع آنها بجنکند و قربانی بدهند. اما درصورت تامین عدالت تمام مردم اعم از پشتون، هزاره، تاجیک، اوزبیک، ترکمن وغیره همه و همه مانند برادران و شهروندان درکنار همدیگر برای ترقی و رفاه در کشور، همگی درتعیین سرنوشت خویش سهیم میشوند.
نویسنده: علی زاده
منبع: ففتا
هالند 11.06.2012
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر