در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۱ تیر ۲, جمعه

دایره تنگ تعصب در نگاره آریانا



 در مؤسسه‌ای که بر اساس تبارگرایی شکل گرفته و چینش یافته، انتظاری جز این نیست! اکادمی علوم ادامه انجمن جعل تاریخ ↔انجمن تاریخ≈، ↔پشتو تولنه≈ و... است که محصولی جز بر بادرفتن تاریخ و افتخارات ایران کهن و خراسان نبوده است، تاریخ تازه واردان کوه سلیمان بومی قلمداد شود! تا نام ایک کشور باستان نام جعلی یابد! باید نویسندگان و متولیان این پروژه محاکمه و برای همیشه از کارهای دولتی محروم شوند تا هر خائینی جزئت نکند با تاریخ، فرهنگ و احساسات مردم این کشور بازی کند...

انسان در جهانی می‌زید که در درون او است. رنگ جهان درون، به جهان برون رنگ و جهت می‌بخشد. انسانی در سده دو هزار نتواند تشخیص دهد که دوران حذف، جعل، کتمان و نادیده‌انگاری به پایان رسیده، مانند جولَگگ# به دور خود می‌تند و دنیای خود در آن می‌سازد. این دنیای جال‌عنکبوتی، جایی برای نابودی خود عنکبوت می‍‌شود.
آریانانویسان در دنیای تنگِ تعصب خود، از روشنایی دنیای دانش، خلاقیت و اخلاق خویشتن را محروم کررده‌اند و مانند کودکانی که با بستن چشم، فکر می‌کنند شب شده و دیگران هم نمی‌بینند، حقارت دید و دنیای درون‌شان را فاش ساختند! آریانانویسان از الفبای اخلاق و روش تحقیق درسی نیاموخته و یدکِ اکادمیسینی را برای فرار شمارش دندان اسپ حقیقت می‌کشند، تا نَفَس خود و برادری ملیت‌های خسته از جنگ را بکُشند.
دایره تنگ تعصب، زیربنای همه خرابی‌های این آب و خاک است. دنیای قدیم، دنیای حذف و کتمان و جعل و تعصب بوده، کسانی که این شاخص‌ها را در زندگی خود دارند در همان دنیای کهن پوسیده به سر‌می‌برند. حدیث تلخ آریانا، زمینه‌ی گفت‌های فراوانی را گشوده است که در این فرصت به نکاتی می‌پردازم:
1. تاریخ
نه دیر آمدن جرم است و نه دیرینه بودن فضیلت. در دنیای انسانی وقتی تابع کشوری هستی و پا به پای هم‌میهنانت حماسه می‌آفرینی، کشته می‌دهی، آوارگی می‌کشی، از امتیازهای شهروندی هم بهره‌مند خواهی شد. وقتی کاوِش تاریخی در میان است باید حقیقت را گفت. با احترام کامل به مردم برادر افغان، جهت اطلاع آریانانگاران یادآور می‌شوم که، اگر به تاریخ به عنوان یک عنصر هویت بخش نگاه کنیم، به گزارش هیوان تسنگ، جهان‌گرد چینی، کنت کورس مورخ یونانی، و... حضور هزاره‌ها در هزار‌جات و فراتر از آن را پیش از اسلام روایت کرده‌اند. اما تاریخ نویس دربار غزنوی، از فتوحات سلطان محمود سخن‌رانده و گفته است که ↔سلطان محمود در پی فتوحات خود به قدری برده و اسیر از هند آورد که مردمان بومی خراسان و عراق در بین آنان گم شدند≈ و شما نیک می‌دانید که از طوایف هند قدیم چه طایفه‌ای از کوه سلیمان وارد خراسان شده است. مهمانی که صاحب خانه می‌شوند، همین ماجرا است. بگذار نگویم از تئوری حاکم در باره پیشینه قوم افغان که بخت‌النصر سبطی از بنی اسرائیل را با خود آورد و در هپت هند و اطراف کوه سلیمان رها کرد. هزاره‌ها را در یک توطئه داخلی- خارجی مغول‌تبار و یا ترک‌تبار خوانده‌اند که تازه واردان، صاحب‌خانه تلقی شوند. مجال استدلال تاریخی نیست، تا از زبان تاریخ نگاران هندی بودن (اوغان کوه سلیمان) شمارش شود.
2. فرهنگ و زبان
مهم‌ترین سند هویت تاریخی هزاره‌ها زبان‌شان است. لهجه هزاره‌ها یکی از اصیل‌ترین لهجه پارسی است که بسیاری از ویژگی‌های زبان ایران باستان و اوستا را در خود دارد. زبان پارسی سند وارثت تمدن ایران باستان و خراسان است. کجای بلخ، اروا (غزنه)، چخر (گرشستان)، هریوا، راغ و راگا، رخج و بُست، سیستان و زابلستان و... پیشینه‌ی پشتونی دارد؟ اگر بنا نیست که برادروار زندگی کنیم و گفتار یک انگریزی و روسی مبنای توهین و تحقیر باشد، می‌تواند گفته تاریخ نویس رسمی غزنوی سند روشنی تازه واردی عده‌ی دیگر باشد. بیشترین آداب و رسوم ایران کهن در آداب و رسوم هزاره‌ها نمیان است! زبان و فرهنگ هزاره‌ها شاخص روشن کهن بودگی انسان و زبان و فرهنگ هزاره است.
3. هویت و وحدت ملی
اگر باور داریم- که ناگزیر از آنیم- افغانستان خانه مشترک همه ما است، به لوازم آن پای بند باشیم. دوران تحقیر و انکار و حذف گذشته، به مولفه‌های هویت ملی احترام بگذاریم تا وحدت ملی شکل بگیرد. اگر وحدت ملی برای ملیت‌های غیر افغان مهم نبود، نمی‌پذیرفتند که سرود ملی به زبان افغانی باشد! اگر وحدت ملی برای ملیت‌های انکار شده مهم نبود، برای گذر از فتنه نمی‌پذیرفتند که نام یک قوم بر دیگران تحمیل شود، یکی از چالش‌های جدی کشور، هویت تحمیلی است. صبر هم حدی دارد! نام کشور را قبیله ای کرده‌اند، سرودملی‌اش قبیله‌ای است، تقیسمات اداری غیر عادلانه و قبیله‌ای است، نگذارید این صبر مهربانانه به فوران غیر تمکین منجر شود! این کشور طاقت نابسامانی دیگر و جنگ داخلی را ندارد! اگر دانشجویی برای زبان مادری‌اش کشته می‌شود، اگر خبر نگاری برای زبان مادری و تمدنی این سرزمین زندان می‌شود و برای ترویج زبان کوه سلیمانی میلیاری خرج می‌شود، دلیل نفهمی ذلیلانه نیست، مصالح مهم‌تری در نظر است. هوشیاران و روشنفکران برادر افغان باید فکری برای کوته نظری عده‌ای بنیادگرای افغان بکنند، تا نسل‌های پسینی افغان‌ها در آتش این جهالت‌ها نسوزد.
در سایه تاریک جهالت، همسویی ناگزیر ملیت‌های غیر افغان روشن و روشن‌تر از پیش نمایان می‌شود. من از روشن‌فکران همه ملیت‌ها تقاضا دارم برای حیات ناگزیر خود و مصئونیت از تیغ جهالت و حذف اندیشی، به سوی اعتمادسازی گام بردارند که چار‌ای جز همسویی هوشمندانه نیست. انکار انکار همه است. این هیولای سیری ناپذیر و اژدهای هفت سر جهالت و تعصب و تمامت‌خواهی بر حیات همگان دم انداخته و دام گسترده است.
4. لوازم دنیای جدید
انسان هر چیزی می‌پذیرد به لوازمش نیز پای بند باشد. این قضاوت اکادمیکی آریانا به گور پدر هرچه منطق و روش تحقیق است خندیده است. ماهیت دنیای جدید ماهیت اثباتی است و نه حذف اندیشی! دینی جدید متناسب با فلسفه آفرینش همگان را سودمند می‌داند و جا برای همه هست. نماد دنیای جدید همین اینترنت است که همه سخن می‌گویند و جا برای همه هست، اگر دستان داستان کهن حذف به گونه فیلترینگ و هک مزاحم آن نباشد. کسی که ماهیت این دنیا درک نکرده، بر روی دنیا شمیر کشیده و همه دنیا را عاصی کرده است. همه دنیای بسیج شده و با باج دهی‌های فراوان آمده‌اند روشنایی دانش را هدیه کنند؛
اما دستانی هست که مدرسه را منجر می‌کنند!
دنیا و دولت همت کرده‌اند که چراغ علم را به کانون خانه‌ها هدیه کنند، تا مادران آینده راه، بر ایوان چشمان آینده سازان چراغ افزوزند؛
اما دستانی بر روی ماه دختران اسید می‌پاشند تا روشنایی از منظومه هستی آنان بگیرند!
دنیا آمده است که برای رساندن سریع بیماران سرک و پل بسازند، اما دستانی واسکت انتحاری می‌بندد تا بیمار زودتر رنج حیات خلاص شوند!
دنیا زمینه‌ی حیات انسانی فراهم آورده و تکنولوژی تسهیل زندگی ساخته، اما دستانی هست تکنولوژی را محاکمه و اعدام می‌کنند!
دنیا از مظهر طبیعت آثار هنری زمینه رشد درامد ملی فراهم می‌کنند و نسل‌های آینده را با این افتخارات آشنا می‌کنند،
اما دستانی هست که تمدن سنگی را عدام می‌کنند و 1400 سال اسلام آن را نکو داشته و مسلمانان آن را به عنوان هنر بشری تحسین می‌کردند!
اگر کسی جاهل باشد، با مکتب می‌جنگد و در بهسود قرآن آتش می‌زند! نسان سوزی و سیاست سرزمین سوخته را در پیش می‌گیرد. نمی‌دانم جهالت چه معنایی دارد، غیر از آن در قالب چنین رفتارهایی بروز کند. دنیای کنونی دنیای عینی است و نه دنیای ذهنی که هیچ پارامتری آن را نتواند سنجید! دنیای امروز دنیای تجربه و عینیت است! هزاره‌ها در طول سی سال جنگ، هزاره‌جات جُنگ فرهنگ ساختند! مکتب و مدرسه و کتاب‌خانه ساختند، اکنون موسسه‌های عالی می‌سازند، به زنان به عنوان انسان نگاه می‌کنند و دختران‌شان روشنایی سواد را درک کرده‍‌اند. هزاره‌ها اهلیت پیامبر را دوست دارند، اگر این جرم است همه مسلمانان مجرم است که پیامبر و اهلبیت او را دوست دارند! اگر مذهب تشیع در قانون اساسی رسمی هست که بادی سده‌های پیش چنین می‌بود، چرا اهانت روا داشته می‌شود.
5. خیانت و خدمت ملی
اگر به آیین اسلام پای بندیم، باید لوازم آن را بپذیریم! در این آیین توهین، تحقیر، ظلم و عدالت ستیزی ممنوع است. اگر به قانون اساسی پای بندیم باید به لوازم آن وفدار باشیم و اگر نه هم مسلمانی ما دروغ است و هم وطنداری ما!
اگر در پی خیانت ملی هسیم، خیانت ملی را کسی انجام می‌دهد که با بودجه و هزینه ملی زمینه گسست وحدت ملی را فراهم می‌کنند. شایسته است که آگاهان جامعه و دولت در برابر این آتش زیر خاکستر واکنش ریشه‌ای نشان داده و ریشه‌ی این گونه تفکر را بخشکانند. در مؤسسه‌ای که بر اساس تبارگرایی شکل گرفته و چینش یافته، انتظاری جز این نیست! اکادمی علوم ادامه انجمن جعل تاریخ ↔انجمن تاریخ≈، ↔پشتو تولنه≈ و... است که محصولی جز بر بادرفتن تاریخ و افتخارات ایران کهن و خراسان نبوده است، تاریخ تازه واردان کوه سلیمان بومی قلمداد شود! تا نام ایک کشور باستان نام جعلی یابد! باید نویسندگان و متولیان این پروژه محاکمه و برای همیشه از کارهای دولتی محروم شوند تا هر خائینی جزئت نکند با تاریخ، فرهنگ و احساسات مردم این کشور بازی کند.
نویسنده: شوکت علی محمدی
منبع: افشار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر