در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۰ مهر ۲۳, شنبه

نوکران ایران باز هم به مردم ما ضربۀ سیاسی خواهد زد

آسیب های سیاست نزدیکی هزاره ها به ایران
جمهوری اسلامی ایران هیچ وقت در اتباط با هزاره ها سیاست شفاف و صادقانه نه داشته است. این کشور همیشه کوشیده است که با شعار های مذهبی،هزاره ها را به سوخت اهداف، سیاست و منافع ملی شان تبدیل کنند. تاریخ گواه روشن این مدعا است. مقاومت غرب کابل و بامیان نشان داد که ایرانی ها از مردم هزاره به عنوان ضربه گیران معرکه استفاده می نمایند...

 در حالی که تمام امکانات نظامی و اقتصادی را به دیگران فراهم می نمودند، برای هزاره ها جز بوجی های عکس ، مجله کیهان و حبل الله چیزی دیگری میسر نمی گردید.
در این روز ها عکس پرانی ها و کاغذ پرانی های جمهوری اسلامی ایران در غرب کابل جای که بیشتر هزاره ها در آنجا ساکن هستند شدت گرفته است. سفیر جمهوری اسلامی هم بارها به بهانه های مختلف به این منطقه سفر می کند  و یکی دو تا از تلویزون ها که در ساحه غرب کابل بیننده دارند نیز به تریبون تبلیغاتی برای آنها تبدیل شدند. اما سوال اینجاست  که سیاست نزدیکی با ایران چه آسیب های برای جامعه هزاره دارد؟
مسایل زیر را می توان  آسیب های نزدیکی به ایران بر شمرد:


1 جمهوری اسلامی ایران به لحاظ ساختار سیاسی، یک نظام ایدئولوژیک و استبدادی مذهبی است. در این کشور شهروندان از حد اقل از آزادیهای شهروندی و حقوقی خود بر خوردار نمی باشد و به لحاظ مذهبی پیروان دیگر مذاهب حتا محدودیت های برای انجام مناسک و مراسم دینی خود دارند. نزدیکی با کشوری که از نوع رژیم سیاسی استبدادی دینی برخور دار است، برای هزاره های که سال ها قربانی این نوع نظام در کشور خود بودند در واقع یک پارا دوکس به نظر می رسد و ادعاهای مردم هزاره مبنی بر پلورالیسم، دینی،اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را غیر واقعی به اثبات می رساند. اگر طالبان را بدلیل سرکوب هزاره ها و عدم رعایت حقوق شهروندی آنها بدلیل تعلق به قوم خاص و مذهب خاص محکوم می کنیم، نمی توانیم با کشوری دیگر که رفتار مشابه طالبانی در مورد شهروندان خود دارند همسوی سیاسی داشته باشیم.
2 جمهوری اسلامی ایران، درحال حاضر، منزوی ترین کشور در سطح نظام بین الملل است. برنامه های هسته ای، سیاست خارجی و نظام سیاسی این کشور واگرای جدی با ساختار نظام بین الملل موجود دارد. در نقطه مقابل  افغانستان کشوری است که بیشترین همگرای و رابطه با جامعه بین الملل و ساختار نظام موجود بین المللی داردو بدلیل حضور گسترده ملکی و نظامی یک نوع همبستگی متقابل شکل گرفته است. هزاره ها به عنوان  شهروندان افغانستان نیز با جامعه  جهانی و سازمان های بین المللی سرو کار دارند و در عرصه های مختلف تحت نظام سیاسی موجود با آنها تعامل و همکاری دارند. سیاست نزدیکی مردم هزاره به جمهوری اسلامی ایران، در واقع به معنای شنا کردن در جهت مخالف جریان آب می باشد، و این امر می تواند منجر به خستگی و از پا افتادگی این مردم در راستای رسیدن به اهداف و منافع اساسی و استراتژیک آنها گردد.
3 جمهوری اسلامی ایران هیچ وقت در اتباط با هزاره ها سیاست شفاف و صادقانه نه داشته است. این کشور  همیشه کوشیده است که با شعار های مذهبی،هزاره ها را به سوخت اهداف، سیاست و منافع ملی شان تبدیل کنند. تاریخ گواه روشن این مدعا است. مقاومت غرب کابل و بامیان نشان داد که ایرانی ها از مردم هزاره به عنوان ضربه گیران معرکه استفاده می نمایند. در حالی که تمام امکانات نظامی و اقتصادی را به دیگران فراهم می نمودند، برای هزاره ها جز بوجی های عکس ، مجله کیهان و حبل الله چیزی دیگری میسر نمی گردید.
در دوران جدید و پس از سقوط  طالبان نیز ایرانی ها عدم صداقت شان در قبال جامعه هزاره را بار ها به اثبات رساندند. از تمام کمک های این کشور به افغانستان، یک پروژه در مناطق هزاره نشین  تطبیق نه شده است. پروژه های باز سازی ایران در ولایات جنوبی و غربی کشور اختصاص یافته و مناطق مرکزی و هزاره نشین حتا یک پروژه کوچک که توسط ایران هزینه هایش پرداخت شده باشد راه اندازی نه شده است.   
با توجه به نکات فوق، رهبران  و نخبگان مردم هزاره، در روابط سیاسی شان با ایران این مسائل را توجه داشته باشند. البته نگرانی مردم از سیاست های اخیر بعضی از رهبران سیاسی هزاره هست، موضع گیری های آنها  نگرانی جدی مردم را  برانگیخته است. مردم هیچگونه هراس از نزدیکی حلقات مشخص که آنها داری هویت شناخته شده هستند  ندارند. آنها چهرهای شناخته شده هستند و همه هم آنها را می شناسند، ولی اگر یک رهبر سیاسی هزاره که سال ها سنگ رهبری و زعامت این جامعه را به سینه کوبیده و خود را منادی حقوق و مدافع آنها میدانند، به ایران نزدیک می شود، در اینجا است که زنگ خطر برای جامعه هزاره به صدا در می آید.
جمهوری اسلامی ایران ممکن درحالت اضطرار و  شرایط کنونی به رهبران هزاره امتیاز های مادی و سیاسی را نیز پشنهاد نماید، اما این امر بدلیل مذاکرات دولت افغانستان با ایالات متحده آمریکا روی پیمان استراتژیک و حضور درازمدت آمریکا در افغانستان است تا از هزاره ها علیه این پیمان استفاده نماید، ولی در دراز مدت هیچ تعهد در قبال جامعه هزاره نه خواهد داشت و بار دیگر هزاره ها را قربانی منافع ملی خود خواهد کرد.
در یک کلام باید، مراقب سیاست های جمهوری اسلامی ایران بود، و نباید رهبران  ونخبگان سیاسی جامعه هزاره در دام تزویز و سیاست شیطانی این کشور گرفتار شوند.
نویسنده: قاسم تیمور
منبع: افشار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر