افغانستان
بیش از سه دهه است که جنگ وخونریزی را تجربه کرده است، با حمله نظامی امریکا و متحدانش
در سال 2001 به افغانستان به منظور سرنگونی رژیم طالبان، این امیدواری وجود داشت که
دیگر در افغانستان جنگ و خشونت ادامه پیدا نکند، اما این امیدواری ها بسیار زود به
نا امیدی مبدل گردید. خشوت ها بسیار زود باردیگر از جنوب قد برافراشت و اکنون تقریبا
بخش عمده کشور را در برگرفته است. در چنین شرایطی بعد از دوسال نیروهای خارجی افغانستان
را ترک خواهد کرد...
اکنون
این نگرانی برای جامعه جهانی و هم مردم افغانستان به وجود آمده است که فرجام تحولات
افغانستان بعد از سال 2014 چه خواهد شد؟
برای
این که پاسخی برای این سئوال داده شود، امریکا برای ادامه همکاری ها و کمک های خود
به افغانستان، طرح امضای پیمان استراتژیک را با افغانستان ارایه داد و با توجه به فعالیت
های صورت گرفته اکنون بسیاری بندها و ماده های این پیمان تکمیل گردیده است و احتمالا
تاچند ماه آینده میان امریکا و افغانستان امضاخواهد شد.
اکنون در کناراین تلاشها انگلیس نیز سعی دارد که چنین پیمانی را با افغانستان
به امضا برساند. «ویلیام پتی» سفیر انگليس در کابل گفته است، علاوه بر پیمانی که قرار
است بین افغانستان و آمریکا امضا شود، اقدامهايي در جریان است تا بر سر ایجاد پیمانهای
جداگانهای میان لندن و كابل، اتحادیه اروپا و ناتو نیز توافق صورت گیرد. انگليس به
عنوان كشوري عضو در اتحادیه اروپا تلاش میکند که میان افغانستان و اتحادیه اروپا هم
سند همکاری درازمدت به امضا برسد.
اعلام این خبر این
امیدواری را به وجود آورده است که افغانستان بعد از 2014 نیز تنها نیست و جامعه
بین المللی تعهداتش را در قبال افغانستان چه در زمینه مبارزه با تروریسم و چه در
زمینه بازسازی کشور ادامه خواهد داد، منتها با این تفاوت که مسئولیت های بیشتری را
دولت و نیروهای مسلح افغانستان بردوش خواهد داشت. در سایه همین اهداف است که سفیر
بریتانیا در کابل می گوید: "ما فکر می کنیم که امضای چنین تفاهمنامه هایی با افغانستان بسیار
مهم است. این به مردم افغانستان نشان می دهد که ما حاضر هستیم پس از سال ۲۰۱۴ نیز با آنها همکاری می کنیم و پیامی را
به منطقه می رساند و به آن عده ای که منتظر هستند تا همکاران بین المللی افغانستان
را ترک کنند و آنها مانند لاش خور برگردند و توته پارچه ها را جمع کنند، (اینها) اشتباه
می کنند، این اتفاق نخواهد افتاد."
در
کنار پیمانهای معتبری که جامعه جهانی بادولت افغانستان به امضا خواهد رسانید، این
کشور در تلاشند تا نیروهای مسلح افغانستان را نیز تقویت نماید، اما این که این
نیروها تا چه اندازه قادر است که در برابر تروریسم از خود دفاع نمایند، سئوالی است
که هنوز پاسخ روشن داده نشده زیرا باتوجه به رشد روز افزون تروریسم در منطقه و
بخصوص حمایت های خارجی از این گروهها هنوز روشن نیست که نیروهای مسلح افغانستان توان
دفاع از خود ار دارد یانه؟ به همین دلیل بسیاری از کار شناسان به این باورند که
اگر جامعه جهانی می خواهند که به قول سفیر بریتانیا لاشخورها دوباره به کابل
برنگردند باید ریشه های تروریسم را از منبع آن خشکانید و این منبع مناطق قبایلی خود مختار پاکستان است که لانه های
تروریسم در انجا به وفور یافت می شود. هرچند سفیر انگلیس قول داده است که اجازه
بازگشت تروریسم طالبانی را در بعد از 2014 نیز به کابل نخواهد داد، اما اگر ترویسم
تضعیف نگردد این امکان وجود دارد که کابل را نیز روزی به تسخیر خود درآورد.
هرچند
امروزها دولت پاکستان و مقامات نظامی و امنیتی این کشور تحت فشار شدید بین المللی
قرار دارد تا از مقامات امنیتی پاکستان از همکاری با گروههای تروریستی دست
بردارند، اما واقعیت این است که پاکستان تاکنون توانسته است رندانه با دو روی سکه
بازی کند و هم از طالبان و دیگر گروههای تروریستی حمایت کرده و هم شعار همکاری
باجامعه جهانی را در قبال مبارزه با تروریسم را داده است. اما اکنون با فشارهای که
از سوی کشورهای غربی وارد می گردد و حتی این کشور را یکی از سناتوران امریکایی
تهدید به حمله کرده است، آیا پاکستان وارد بازی با یک روی سکه خواهد شد یانه؟.
مقامات
سیاسی و امنیتی و نظامی پاکستان در نشستی فوق العاده تهدیدات و فشارهایی که براین
کشور وارد می شود را بررسی کردند، اما آنچه از این نشست بدست آمد این است که بازهم
پاکستان همه اتهامات را رد کرده است. پیش از این مقامات امريکايى گروه حقانى را بازوى
اداره جاسوسى پاکستان خوانده و آن را به حملات بر سفارت امريکا در کابل متهم نموده
بودند و تهدید کردند که اگر حکومت پاکستان در مناطق قبايلى عليه گروه حقانى عمليات
نکند، پس آنها عليه اين گروه در پاکستان عمليات خواهند نمود.اما در قطعنامه 13 ماده ای که رهبران احزاب و مقامات دولتی و
نظامی پاکستان در در نشست فوق العاده منتشر کردند، اتهامات وارده بر پاکستان بى اساس
خوانده شده و يادآورى گرديده است که پاکستان تلاشهاى خود را براى امنيت منطقه و جهان
ادامه مي دهد. در اين قطعنامه پاکستان يک کشور صلح دوست خوانده شده اما تأکيد گرديده
است که اين کشور هيچ گاه نخواهد گذاشت که تماميت ارضى آن زير پا گردد.
اما این گونه بازی دوپهلو سرانجام حوصله دولت افغانستان را نیز لبریز
کرده و پس از ترور برهان الدین ربانی رئیس شورای عالی صلح آقای کرزی رئیس
جمهورافغانستان تند ترین انتقاد را در مورد عملکرد پاکستان نسبت به صلح انجام داده
است. زیرا براساس اسناد و شواهدی که اداره امنیت ملی ارایه داده
است، طرح اصلی عملیات ترور در شهرکویته توسط طالبان ریخته شده و شخص به نام رحمت
الله تروریست انتحاری به نام عصمت الله را به نام رابط طالبان معرفی کرده، در
راستای برنامه هایی بوده که در کویته طرح ریزی گردیده است، براساس گفته اداره
امنیت ملی کشور تعدادی عکس، فیلم و اسنادی که از عامل اصلی( رحمت الله) طرح ترور
استاد ربانی بدست آمده است، آن را به سفارت پاکستان داده و از این کشور خواسته است
در این زمینه همکاری نمایند تا تحقیقات ترور استاد ربانی تکمیل گردد. آقای کرزی رئیس جمهوری افغانستان نیز در مصاحبه ای گفته است:
"تحقیقات اداره استخبارات افغانستان نشان می دهد که افراد شناخته شده ای در کویته
پاکستان درترور آقای ربانی دست داشته اند. ازمقامات پاکستانی درخواست خواهیم کرد که
در دستگیری این افراد با ما همکاری کند. اما اگر این تلاشها بی نتیجه ماند، افغانستان
به مراجع بین المللی و سازمان ملل مراجعه خواهد کرد تا در این زمینه تحقیق کنند".
ظاهرا این موضع گیری ها تا همین مرحله باقی
نماند و دولت افغانستان انتقادات خود را بر پاکستان بیشتر کرد. روز جمعه اقای کرزی
تقریبا به صورت رسمی تلاش های مستقیم صلح با گروه طالبان را متوقف کرد و گفت که بجای مذاکره با طالبان بهتر
است که با پاکستان مذاکره صورت گیرد. او گفت: "صلح می خواهیم،{اما}
سئوال اینست که صلح با کی؟ جانب مقابلت در این مذاکره کی است؟ این سئوال را ملت افغانستان
از من می پرسد. من جواب دیگر ندارم جز این که بگویم جانب مقابلم در مذاکرات صلح جانب
پاکستان است، چون ملا محمد عمر را من پیدا کرده نمی توانم، شورای طالبان را من پیدا
کرده نمی توانم، قاصدی به نام شان می آید و می کشد، سئوال و جوابی نیست، پس با کی صحبت
شود؟ مگر این که با پاکستان".
شاید این تند ترین موضع گیریی باشد که آقای کرزی بعد از
رفتن جنرال پرویز مشرف از قدرت گرفته است، این موضع گیری رئیس جمهور خاطره روزهایی
را زنده می کند که آقای مشرف در قدرت بود و به شدت هرگونه فعالیت طالبان و القاعده
را در خاک خود انکار می کرد، اکنون این موضع گیری در قاموس سیاسی و روابط بین
الملل متهم کردن صریح یک کشور به یک کشور همسایه در قالب فعالیت های تروریستی است،
اتهامی که دولت پاکستان نیز آن را برنخواهد تابید و ممکن است قرار داد تجاری که با پاکستان بسته گردیده
باردیگر با مشکل مواجه گردد، پاشنه آشیلی که افغانستان از این ناحیه به دلیل
نداشتن مرزهای آبی ضربه خورده و به عبارتی دم افغانستان همیشه در تله پاکستان گیر
بوده است و این کشور با توجه به امتیازات منطقه ای که دارد همیشه طی سه دهه اخیر
با افغانستان و کشورهای غربی با دو روی سکه بازی کرده و حالا توانسته است این
سیاست را به پیش ببرد و اکنون نیز پاکستان علی رغم فشارهای بین المللی از این
سیاست دو پهلو نمی تواند دست بکشد.
د ر چنین وضعیتی واقعیت
قضیه این است که در کنار پیمانهای استراژیک که کشورهای غربی با افغانستان خواهد
بست، اگر بخواهند که لاشخورها دوباره به کابل برنگردند، باید منبع تغذیه و تربیه و
تمویل آنان قطع گردد و حامیان خارجی آنان چنان تحت فشار گیرند که مجبور گردند دست
از حمایت لاشخوران بردارند، در غیر این صورت و حتی با بستن پیمانهای استراتژیک
ممکن است بازهم دوباره لاشخوران به کابل برگردند.
نویسنده: محمد اسحاق فیاض
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر