در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۰ مهر ۱۸, دوشنبه

جنرال موسی خان ما شرمنده هستیم



"نوت: متن زیر از آقای حامد میر است. آقای حامد میر یکی از مطرح ترین ژورنالیست های پاکستان می باشد. وی صاحب نظر در مورد مسایل تروریزم و مسایل امنیتی است. همچنان آقای میر در اکثر از کنفرانس های بین المللی شرکت می کند. آقای حامد میر به خاطر متن هایش به زبان های اردو، هندی، بنگالی وانگلیسی در روزنامه های پر تیراژ بیشتر شناخته می شود. با آنکه به خاطر مطالب اش از طرف حکومت پاکستان چندین بار بر وی محدودیت اعمال شده است، ولی با آنهم این روز ها گرداننده یکی از مهم ترین برنامه های سیاسی میز گرد در شبکه تلویزیونی جیو به نام "کیپیتل تاک" می باشد. متن حاضر از وی نمایانگر مطالعات دقیق اش در مورد هزاره ها، اعتراف خدمات هزاره ها برای پاکستان و نظر وی در رابطه به راه بیرون رفت از معضله نسل کشی هزاره ها می باشد. از دوستان خواهشمندم در صورت امکان این مطلب را دقیق مطالعه کنند."...


 جنرال موسی خان ما شرمنده هستیم
نوشته: حامد میر  Hamid.mir@janggroup.com.pk
ترجمه: عبدالله رفیعی
     جنرال موسی خان در جنگ 1965میلادی، که در بین پاکستان و هندوستان بود، ریس ارتش پاکستان بود. در آن جنگ ارتش پاکستان با آن شجاعت و دلیری که از مناطق لاهور و سیالکوت دفاع کرد، تا به امروز به آن افتخار می شود. جنگ 1965م، برای پاکستان چندین قهرمان تحویل داد.  یکی از آن قهرمانها جنرال موسی خان بود، که تحت رهبری وی در جنگ تانکها در منطقه چونده، ارتش هند شکست خورد. به خاطر مقبولیت بیش از حد وی در بین مردم، بعد از تقاعد اش، ریس جمهور ایوب خان، جنرال موسی خان را گورنر مغربی پاکستان مقرر کرده بود. در دوران جنرال ضیا الحق زمانی، که حکومت یکبار دیگر وی را گورنر بلوچستان انتخاب کرد، در آن زمان برای اولین بار مردم پاکستان فهمیدند، که موسی خان از قوم هزاره است. هزاره ها امروز نیز به جنرال موسی خان، که در جنگ 1965م، ریس ارتش بود، افتخار می کنند. بعد از ریاست ارتش، دو دفعه وی گورنر مقرر شد. هزاره ها به علاوه کویته و کراچی در شهر های مختلف پاکستان ساکن می باشند و مثل جنرال موسی خان، با پاکستان محبت دارند، لیکن افسوس و صد افسوس که امروز یکبار دیگر از دوستی و محبت آنها نسبت به پاکستان امتحان گرفته می شود. در کویته هر روز، هزاره ها مورد کشتار هدفمند و بمبگذاری قرار می گیرند.
     عضو پارلمان مرکزی آقای سید ناصر علی شاه، که با نامزدی از طرف پاکستان پیپلز پارتی انتخاب شده است، چندین بار مورد حمله ناکام قرار گرفته است، زیرا او نیز هزاره است. در عید فطر گذشته وی در مسجدی که نماز می خواند، آن مسجد مورد حمله انتحاری قرار گفت. بعد از آن بر اتوبوس زایران که به طرف تفتان می رفتند، حمله صورت گرفت و یک تعداد افراد بی گناه قتل عام شدند. این واقعه ها در خارج از شهر صورت گرفت، ولی به تاریخ چهارم اکتوبر 2011م، در داخل شهر بر یک بس حمله صورت گرفت و بیشتر از یک درجن اشخاص غریب و کارگر کشته شدند. افسوس که از سه سال به اینطرف نسل کشی هزاره ها شدت یافته است و شاید به همین خاطر عضو پارلمان مرکزی سید ناصر علی شاه، بر ضد حزب خودش مجبور به طغیان شده و خواهان برقراری، وضعیت اضطراری "نظامی" در بلوچستان می باشد.
     از طرف دیگر هزاره دموکراتیک پارتی نیز، حکومت را مسوول اضافه شدن حملات تروریستی بر هزاره ها می داند. آغاز حملات تروریستی بر هزاره در دوره پرویز مشرف بود. به تاریخ 8 جون سال 2003م، سیزده تن از پولیس های زیر تربیه هزاره مورد هدف قرار گرفتند. به تاریخ 4 جولای 2003م، یکی از امام بارگاه های کویته در دوران نماز، مورد هدف قرار گرفت و 51 نفر کشته شدند. به تاریخ 2 مارچ 2004م، بالای جلوس عاشورا حمله صورت گرفت و 36 نفر کشته شد. عاملان این حوادث هیچ کدام شان دستگیر نشدند و این سلسله باقی ماند. در سال 2007م، دو نفر از کسانی که اعتراف به قتل و غارت نمودن هزاره ها نموده بودند، دستگیر شدند، ولی این دو شخص از دست پولیس فرار کردند. بعد از فرار نمودن این دو فرد، هزاره ها اعتبار شانرا بر دولت پاکستان از دست دادند. در انتخابات سال 2008م، اکثریت از هزاره ها به نماینده منتخب پاکستان پیپلز پارتی، سید ناصر علی شاه رای دادند. بعد از روی کار آمدن حکومت پیپلز پارتی در بلوچستان، هزاره ها امیدوار بودند، که به عدالت می رسند، ولی پیپلز پارتی خودش در کویته غیر محفوظ شد. در سال 2009م، یکی از اعضای پیپلز پارتی و وزیر تعلیم بلوچستان شفیق احمد خان را در کویته در روز روشن قتل کردند. بعد از آن وزیر اعلی بلوچستان نواب اسلم ریسانی به گذراندن اکثر از اوقات اش در اسلام آباد مصروف شد و کشتار هدفمندانه در کویته اضافه گردید. در کویته بر علاوه هزاره ها، پنجاپی ها نیز مورد کشتار هدفمند قرار می گیرند. اداره های انتظامی حملات بر هزاره ها را به یک سازمان فرقه پرست نسبت می دهند و از پنجاپی ها را به آزادی خواهان بلوچ نسبت می دهند. اکثریت از هزاره ها فکر می کنند، که مسوول حمله بر آنها طالبان می باشد، زیرا سازمان فرقه پرست حمله کننده بر آنها، توسط بعضی از رهبران طالب سرپرستی می شوند. حامیان طالبان این اتهام را رد می کنند. آنها می گویند، که آمریکا کویته را به خاطر طالبان در تمام جهان بدنام می کند و می گویند که تمام تصمیم های طالبان را شورای طالبان کویته می گیرد. در همچون یک وضعیت طالبان به هیچ قیمت نمی خواهد که امنیت کویته را مخدوش کند، زیرا از بد امنیتی در کویته به آنها ضرر بیش از حد می رسد.
     این گونه نیز گفته می شود، همانطوری که سازمان امنیت ملی افغانستان، طالبان مخالف دولت پاکستان را که از منطقه سوات و باجور می باشند، در کنر پناه داده اند، تا از راه کنر بالای مناطق پاکستان حمله بتوانند، همان طور سازمان امنیت ملی افغانستان، یک سازمان فرقه پرست را در جنوب افغانستان پناه داده است و آن سازمان از چندین سال بدینسو، در کویته مصروف حملات تروریستانه است، تا توسط حمله بر هزاره ها، از یک طرف کویته را نا امن بسازد و از طرف دیگر رابطه ایران و پاکستان را برهم بزند. حکومت افغانستان می گوید، در مورد حمله بر هزاره ها کویته، آنها دست ندارند، زیرا هزاره ها در افغانستان نفوذ و قدرت زیاد دارند و سازمان امنیت ملی افغانستان بر هزاره ها در کویته حمله نموده و خود را با خشم هزاره های افغانستان هرکز روبرو نمی کنند. حکومت افغانستان و رهبران مهم هزاره ها بر این امر اصرار دارند، که مسوول حملات بر آنها طالبان است، زیرا در گذشته رابطه هزاره ها و طالبان متشنج بوده است. در سال 1994م، زمانی که طالبان از قندهار به طرف کابل حرکت کردند، حزب هزاره های افغانستان به نام حزب وحدت با اتحاد شمال متحد شد و در سال 1997م، به خاطر کنترول بر مزار شریف هر دو طرف یکدیگر را قتل عام کردند. تاریخ می گوید، که بر هزاره ها از همه بیشتر ظلم در دوران عبدالرحمن شده است. او در سال 1892م، جنگ بر ضد هزاره ها را جهاد نام نهاد. هزاره ها از ظلم و استبداد بیش از حد وی، به تنگ آمده و به طرف کویته و مشهد هجرت نمودند. در سال 1935م، در کویته زلزله شد. بعد از آن در تعمیر دوباره کویته کارگران هزاره سهم اساسی گرفتند.
     اکثر از علمای هزاره، در حرکت آزادی خواهی پاکستان، با قاید اعظم کمک کردند، ولی افسوس کسانی که با قاید اعظم کمک کردند بر آنها ظلم صورت گرفت. مثل نواب اکبر خان بکتی و امروز بر هزاره ها نیز ظلم صورت می گیرد و روزانه بر آنها کوه های از غم شکستانده می شود. سازمانهای دولتی نمی توانند جلو کشتار هدفمندانه هزاره ها را بگیرند. چند روز قبل بر منزل دی آی جی، فرنتیر کور آقای فرخ شهزاد حمله صورت گرفت و در نتیجه آن به شمول خانم وی 25 نفر دیگر کشته شدند. به کلمات دیگر ریاست ناکام شده است. یگانه راه نجات اتحاد است و برای اتحاد همت و ثابت قدمی لازم است. نباید فراموش کرد، که از چندین سال به این طرف اهل تشیع و اهل تسنن مناطق کرم، با یکدیگر جنگانده می شدند، ولی حالا بعد از یک معاهده آتش بس وضعیت خوبتر است. برای تامین امنیت در کویته نیز باید تمام احزاب سیاسی و اداره های دولتی باهم گفتگو کنند و راه حل را بیابند. در سال 1965م، ارتش پاکستان به رهبری یکی از جنرال های هزاره، از پاکستان دفاع کرد. در سال 2011م، اهلیان پاکستان باید از هزاره ها دفاع کنند. دشمنان هزاره ها، دشمن پاکستان هستند. به خاطر ناکام کردن این دشمن ها، یگانه طریقه اش این است، که ما یکدیگر مانرا حفاظت کنیم، تا در مقابل روح جنرال موسی خان شرمنده نباشیم.
منبع: کویته پاکستان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر