در مالستان
دو هفته پیش در چنین روزی از چهل بختوی پشی جاغوری از طریق کوتل شمسور به طرف مالستان حرکت کردیم، نرسیده به مالستان یکی از همکاران به قریه ای اشاره کرد بنام چهل دختران در منطقه المیتوی جاغوری، که حماسه چهل دختران در زمان جلاد قرن عبدالرحمن خان جابر اتفاق افتاده بود آن چهل دختر هزاره که به اسیری گرفته شده بودند در این روستا همگی شان هم قسم شدند تا از عفت و عزت شان دفاع کنند بر تکه ای خمیر با انگشت شان شصت می کنند و سپس همگی شان در مسیر انتقال به کابل از ارتفاع کوهی در ارزگان خود را به پایین پرتاب می کنند، آن یادگار شصت کم کم به سنگ تبدیل شده بود و این سنگ تا زمان طالبان در این قریه بود، سپس طالبان آنرا با خود بردند...
گفته می شود که شهید ابوذر در این زمینه تحقیقاتی داشته و آثاری هم از وی به جا مانده است.
کوتل شمسور و برف زود هنگام آن موتروان های بی فکر ره غافلگیر کرد
در مالستان هم مانند ناهور از تعمیرهای دولتی خبیری نیست، این قلعه که یادگار طالبان هست، تمامی دوایر دولتی در آن مستقر هستند و حاکمیت فعلی هیچ سنگی را روی سنگ نگذاشته است!
و مدیریت معارف از مجموعه فوق جدا مانده است
مدیریتی که 63 باب مکتب دارد و حدود 30 هزار دانش آموز و تنها 6 مکتب آن در ده سال اخیر صاحب تعمیر شده و 23 مکتب آن هیچگونه سقفی ندارد!
مالستان با بیش از 120 هزار جمعیت محروم است از شفاخانه!
در بازار میرادینه دو دوکان عکاسی و خدمات کامپیوتری بود، در اینجا متوجه شدم که مهاجرین ارزگان خاص در حال ارسال تصویر تذکره فامیل شان به یکی از اقارب شان در استرالیا بودند از طریق اینترنت و صاحب مغازه هم می گفت برای ارسال هر تذکره (اتچ) 100 افغانی می گیرد، تازه می گفت از دوکان بغلی 50 افغانی کمتر می گیرد!!
او اینترنت را از طریق شبکه موبایل MTN استفاده می کرد.
گزارش از محمد ظاهر نظری
منبع: زندگی در بامیان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر