در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۰ مهر ۱۸, دوشنبه

سوال سیاسی به پاسخی سیاسی ضرورت دارد



اگر گفته می‏شود که حکومت پاکستان به دلیل ضعف یا دلایل استخباراتی و سیاسی نمی‏خواهد یا نمی‏تواند به مسئولیت خود رسیدگی کند، برگزاری تظاهرات و تحت سوال بردن حیثیت سیاسی دولت پاکستان در سطح دنیا راه حل دیگر است تا این نظام تحت فشار قرار گیرد و برای برون رفت از ضعف و یا دست‏کشیدن از توطیه‏های استخباراتی خود عمل کند...

آنچه در کویته می‏گذرد یک سوال سیاسی است، هرچند روی‏کش آن تعصب و کینه‏توزی مذهبی یا نژادی باشد. امنیت مردم از بین رفته و کسی به خاطر تهدید و گرفتن حیات مردم مورد بازخواست قرار نمی‏گیرد. اگر حکومت پاکستان را مسئول می‏دانند که چرا امنیت مردم را تأمین نمی‏کند، ناظر به سیاسی بودن مسأله است. برای پاسخ به این سوال نیز باید سراغ راه‏حل‏ها‏ و گزینه‏های سیاسی بود، نه راه‏حل‏ها و گزینه‏های دیگری که هر چه باشند، سیاسی نیستند.
سیاست در رابطه‏ی انسان‏ها بر روی زمین پدید آمده است و رنگ و بوی کاملاً زمینی دارد. می‏توان برای توجیه عمل سیاسی از اصطلاحات یا باورهای مذهبی کار گرفت، اما این توجیه در نفس عمل سیاسی تأثیری ندارد. به طور مثال، جنگ جان و مال و امنیت انسان زمینی را می‏گیرد. قدرت سیاسی برای زندگی انسان زمینی سهولت یا مشقت خلق می‏کند. امکانات سیاسی اگر در اختیار کسی قرار گرفت، خواسته‏هایش را بهتر تأمین می‏کند. به همین علت است که باید برای مسأله‏ی سیاسی، تحلیل‏های سیاسی عرضه کرد و راه‏حل سیاسی پیشنهاد نمود.
لشکر جنگهوی یا هر نیرویی که در عقب قتل‏عام‏های زنجیره‏ای کویته باشد، عمل سیاسی انجام می‏دهد. ما می‏توانیم برای تسکین و آرامش فردی خود دعا کنیم و از خدا بخواهیم که انتقام مظلومان را بگیرد، اما برای نجات از قتل‏عام‏های زنجیره‏ای به طرح و تدبیر مشخص سیاسی ضرورت داریم. اگر لشکر جنگهوی گروهی تشکیل داده و به طور مخفیانه عمل می‏کند و همه روزه کشتار سیستماتیک به راه می‏اندازد، باید بسنجیم که راه‏های مقابله‏ی مشخص با این گروه و اقدامات آن چیست.
اینکه از حکومت پاکستان خواسته شود به مسئولیت خود غرض تأمین مردم رسیدگی کند، یکی از طرح‏ها است.
اگر گفته می‏شود که حکومت پاکستان به دلیل ضعف یا دلایل استخباراتی و سیاسی نمی‏خواهد یا نمی‏تواند به مسئولیت خود رسیدگی کند، برگزاری تظاهرات و تحت سوال بردن حیثیت سیاسی دولت پاکستان در سطح دنیا راه حل دیگر است تا این نظام تحت فشار قرار گیرد و برای برون رفت از ضعف و یا دست‏کشیدن از توطیه‏های استخباراتی خود عمل کند.
طرح اقدام بالمثل همچون لشکر جنگهوی می‏تواند راه‏حل سیاسی دیگر باشد. در این طرح، به سادگی گفته می‏شود که اگر شکار لشکر جنگهوی تنها هزاره‏هایند و دیگران مثلاً پشتون‏ها یا بلوچ‏ها از این آسیب در امان اند، دلیل مشخص لشکر جنگهوی برای شکار آنها چیست و دیگران در سکوت و نظاره‏گری خود چه موقفی دارند. اگر آنها با این اقدام لشکر جنگهوی مخالف اند برای جلوگیری از این عمل شنیع چه کاری می‏کنند و اگر هیچ کاری نمی‏کنند یا از این اقدام رضایت دارند و بهره‏ی سیاسی و اقتصادی خود را جستجو می‏کنند، باید بهای آن را هم در کنار لشکر جنگهوی پرداخت کنند.
سخنی از ابوذر، صحابی پیامبر نقل کرده اند که در همچون مورد منطق جالبی دارد. وی می‏گوید: «عجبت لمن لا یجد القوت فی بیته و لایخرج علی الناس شاهراً سیفه». (در شگفتم از کسی که لقمه نانی در خانه‏اش نمی‏یابد و با شمشیر آخته بر روی همه‏ی مردم نمی‏شورد.) یعنی وقتی من گرسنه باشم، همه در برابر گرسنگی من مسئول اند: جمعی نانم را گرفته اند و مرا گرسنه ساخته اند و جمعی بر این ستم شاهد بوده و سکوت کرده اند و مانع ستمگر نشده اند. پس هر دو در برابر گرسنگی من مسئول اند و باید به شمشیر آخته‏ام پاسخ دهند.
این سخن بدون شک منطق خشونت‏باری دارد. اما وقتی به راه‏حل مشخص سیاسی برای یک مسأله‏ی سیاسی اندیشیده می‏شود، این هم یکی از گزینه‏های سیاسی است. ابوذر نمی‏گوید که انسان گرسنه باید به خدا پناه ببرد و گریه و ناله و التجا کند. می‏گوید باید به سراغ کسی برود که باعث گرسنگی او شده یا در گرسنگی او نقشی داشته است.
لشکر جنگهوی، درست مانند طالبان، برای پیشبرد اهداف سیاسی خود از روپوش مذهبی کار می‏گیرد. باید این روپوش را متوجه شد و در راه‏حل سیاسی خود نه تنها این روپوش را برملا کرد، بلکه باید از هرگونه عملی که به تقویت و تعمیق این استفاده‏جویی سیاسی با روپوش مذهبی منجر می‏شود، اجتناب نمود. جنگ مذهبی با لشکر جنگهوی در حقیقت تغذیه کردن این لشکر برای سربازگیری‏های بیشتر و فریبکاری‏های گسترده‏تر است.
به نظر می‏رسد تجربه‏ی مقاومت کابل نیز برای درک این نکته خیلی مهم است. در کابل، تا زمانی که منطق سیاسی جنگ کشف نشده بود و اصطلاحات و تعبیرات مذهبی بر ماهیت جنگ و نزاع سیاسی پرده می‏انداخت، روز به روز اغتشاش و ابهام در جبهه‏ی سیاسی بیشتر می‏شد. از وقتی که ماهیت سیاسی جنگ مورد توجه قرار گرفت و برای مقابله با اقدامات سیاسی تدابیر سیاسی ارجحیت یافت، با گذشت هر روز فضا روشن‏تر و سخن و عمل شفاف‏تر و مشخص‏تر شد. سخنرانی بابه مزاری در پنجم جدی 1373 در واقع تیوریزه‏ساختن همین تجربه‏ی ارزنده‏ی مردم بود که گفت: «در افغانستان شعارها مذهبی اما عمل‏ها نژادی اند».
روشن است که تا رسیدن به این نکته بهای سنگینی پرداخت شد، اما شاید برای دریافت آن تجربه‏ی عظیم گریزی از این بها نبود. تنها همین حرف سیاسی بود که مسأله‏ی سیاسی جامعه‏ی افغانی را در بستری متفاوت قرار داد. وقتی کسی تو را با هدف سیاسی به قتل می‏رساند، هرچند انگیزه‏اش را مذهبی وانمود کند، تو باید به مقابله‏ی سیاسی بیندیشی. این کاری است که در تاریخ بشر، تجربه‏های مختلف اعم از چهره‏های مذهبی و غیرمذهبی را به یادگار گذاشته است. پیامبر اسلام، برای مقابله با طرح‏ها و اقدامات قریش و احزاب و دسته‏های عرب و یهود و ایران و روم رویکردهای سیاسی اتخاذ می‏کرد. جنگ و صلح، کمین و حمله، دفاع و گریز و پیمان و قراردادهای پیامبر اسلام همه رویکردهای زمینی بودند. هیچ کس و هیچ نیرویی در تاریخ بشر نبوده است که با اقدام و عمل سیاسی مواجه بوده، اما به پاسخی سیاسی مبادرت نکرده باشد.
برای رسیدگی به وضعیت کویته باید تدابیر هوشمندانه، اما دقیق و عملی سنجید. شکی نیست که وضعیت کویته، همه را غافلگیر کرده است، به خصوص خود مردمی را که در کویته به دام شکار همه‏روزه گیر افتاده اند. کویته برای مردم هزاره پناه‏گاه کاذبی بیش نبوده، اما کمتر کسی به این خصوصیت آن توجه کرده است. ظاهراً اولین بار در ششم جولای 1986 تکانه‏ی عظیمی در کویته پیش آمد که مردم را متوجه کاذب بودن فضایی ساخت که تصور می‏کردند در آن فضا از امنیتی برخوردار اند که هر کاری دل شان خواست انجام می‏دهند. کویته، همچون جزیره‏ی کوچکی است که برای هزاره‏ها به سادگی می‏تواند به دام خطرناکی تبدیل شود. جنگ اتنیکی - نژادی افغانستان می‏تواند در کویته شکار بگیرد. جنگ مذهبی و ایدئولوژیک ایران می‏تواند در کویته شکار بگیرد. بحران اقتصادی و توطیه‏های مافیایی می‏تواند در کویته شکار خلق کند. از این نکته‏ها نباید ساده عبور کرد. ادبیات سیاسی کویته باید به دقت مورد بازبینی قرار گیرد. رهبریت سیاسی در کویته باید جدی گرفته شود. استفاده از شعارهای مذهبی برای مشتعل کردن جنگ‏های سیاسی باید مورد مراقبت قرار گیرد.
اگر برای وضعیت اضطراری کویته پاسخ و راه‏حلی در نظر گرفته شود که روشن، قاطع، سیاسی و سنجیده‏شده باشد، امکان مهار کردن فاجعه‏ای که همه را تهدید می‏کند فراوان است. این راه‏حل را نباید از کسانی گرفت که به طور مستقیم بر وضعیت اشراف ندارند و در راه‏حل‏های خود هزینه‏ها را به طور مستقیم پرداخت نمی‏کنند. آگاهان کویته باید خرد و هوشمندی خود را در اتخاذ راه‏حلی متناسب با شرایط و امکانات محیطی به اثبات رسانند.
شکی نیست که در وضعیت کویته استثنای خاصی وجود ندارد. این وضعیت در گذشته مثال‏های فراوان داشته و در آینده نیز تکرارهای زادی خواهد داشت. مهم این است که از وضعیت چه می‏آموزیم و بهترین پاسخ ما برای مقابله با چالش‏های وضعیت چیست. غرب کابل آزمون دیروز ما بود. کویته آزمون امروز ماست. آزمون‏های دیگری داریم که باید در فردای نزدیک منتظر آنها باشیم و خود را برای رسیدگی به آنها آماده سازیم.
نویسنده: استاد عزیز رویش
منبع: افشار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر