در این وبلاگ مطالب مختلف مربوط به افغانستان در مجموع و مخصوصاً هزاره ها در سراسر جهان، سایر مطالب و یادداشت های شخصی به نشر میرسد.
سلام هزارستان چشم براه نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازندۀ شماست، و هم چنان از قلم بدستان گرامی میخواهد که دست نوشته هایشان را برای سلام هزارستان بفرستند تا زینت بخش صفحات آن گردد.

۱۳۹۰ مهر ۲۱, پنجشنبه

زبان زرگری هزارگی



زبان زرگری هزارگی زبان زرگری (گ، آ، ز، ا)،[ زَ ن ِ زَ گ َ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) است که در ماهیت زبانی خویش، زبان نیست بلکه زبان گونه است که جمعی از همصنفان، همسالان و گروهی از مردم یا یک گروه اجتماعی هزاره، در گذشته تحت شرایط خاص زمانی مانند: هجوم بیگانگان و یا حملۀ حاکمان جور به هزارستان به کار می بردند. اینان قرار گذاشته بودند، طوری با هم حرف بزنند که دیگران نفهمند...

زبان گفتاری هزارگی که عده ای از کسبه کاران و اصناف بازاری یا عده ای خاصی از مردم هزاره آن را ساخته اند. هدف آنان صحبت کردن به شیوه بوده است که دیگران متوجه مقاصد آنان نشوند. امروز این شیوه گفتار یا زبان پنهان هزارگی هنوز گویندگانی دارد و نوجوانان هزاره آن را به درستی گذشته به کار می برند. هزاره ها در این زبان نوعی کدگذاری به آواهای واژگان می دهند که با آواهای اصلی متفاوت می نمایند.
زبان زرگری هزارگی متکی به سیلاب های زبانی است. با تغیرات در سیلاب های واژگانی است که زبان زرگری به وجود می آید. هر سیلاب گویش هزارگی شامل یک صامت (حرف بی صدا) و یک مصوت (حرف صدادار) است. در زبان زرگري هر سيلاب دوبار ادا مي شود. با اين تفاوت که در سيلاب دوم، حرف (گ، آ، ز، ق، ا) جايگزين همخوان اوّل مي شود. براي هر سيلاب و هر حرف اگر (گ، آ، ز، ق، ا) اضافه گردد، این زبان شکل می گیرد. آن هم با رعايت چند قانون ساده. بطورنمونه براي گفتن کلمه اي مثل (او) نخست بايد بدانيم که این واژه یک بخش (سيلاب) دارد یا دو بخش و یا چند بخش. هنگامی که سیلاب ها معین گردید یکی از حرف های(گ، ق، آ، ز، ا) اضافه می گردد:
او- اونگو( اونگو بنگه چنگه، بینگی ینگه کین گی دنگه بگ گا زنگار بوگرینگی(او بچه بیا که به بازار برویم)
او- (ای قی قی بقه قه چقه قه بی قی قی یقه قه که قی ده قه قه به قا قا ز قه قار بو قو قو رقی قیم) (او بچه بیا که به بازار برویم)
او- (ازی زی بزه بزه چزه زه زه به زی زی یه زه زه که زی زی ده زه زه به زا زار بو زو زو ر زی زیم) (او بچه بیا که به بازار برویم)
در این زبان حرف و واژگان با همان آوایی که گفته می شود باید زرگری شود. به طور نمونه وقتی می گوییم بازار با همان آوای اصلی باید گفته شود(بنگا زنگار) یا(بزه یه زار) یا(به قه قا ز قه قار) در غیر این صورت صدا و آوای اشتباه تولد می شود و پیوستگی آوایی و معنایی از دست می رود. در این زبان گفتاری گاهی با کسره و ضمه هاي زايد که به اشتباه وارد دایره آوایی گفتار می شود، می تواند جمله را بی معنا سازد که نباید استفاده شوند.
 از نظر تاریخی، زبان زرگري هزارگی، در گذشته تاریخی هزاره ها می توانسته كارايي خوبي داشته باشد، زیرا هزاره ها همواره تحت تعقیب بوده و دیگران با سوظن به آنان می نگرسته اند. اینان برای اینکه از دید کلام دیگران دور باشند و دیگران متوجه حرف و تصمیم های آنان نشوند به این شیوه سخن می گفتند. هزاره ها در دوران هجوم بیگانگان به این دیار و یا جنگ با حاکمان جور ملی و محلی از این زبان بدرستی استفاده می کرده اند. هنگامی که قاصدی برای رساندن پیامی به نزد بزرگی می رسیدند با این زبان حرف می زدند تا جاسوس دشمن متوجه حرف آنان نشود. از بزرگان به یاد است که در روزگاران تلخ گذشته سربازان و سرداران هزارگی در ایام نبرد با دشمن این زبان را به کار می بردند. نامه را با این زبان می نوشتند و جابجایی اخبار و اطلاعات با این زبان صورت می گرفتند. در دوران اخیر در مبارزات ملی و محلی و به ویژه در دوران مبارزات و مقاومت آزادی خواهی مردم هزاره، مردان نبرد و فرماندهان آنان از این زبان بسیار استفاده می کردند. به نظر می رسد این زبان که یک زبان برساخته است، در گذشته هزاره ها می توانسته گفتگوهای سری و سیاسی هزاره ها را پنهان نگه دارد تا کسی از اسرار آنان آگاهی نیابد. لذا کلمات را طوری دستکاری می کردند که غیر از خود آنان گروه دیگری آن را نمی فهمیدند. هزاره ها این زبان را با نام های زبان مرغی، زبان سیدی، زبان گنجشکی می خوانده اند. ارزش غیر مردمی و سیاسی اين زبان به كار افتادن مغز و سلول هاي خاكستري آن و در نتيجه تمرين ذهني گویندگان این زبان است.

زبان خلیفه گی
زبان خلیفه گی را سادات ششپر در هزارستان- روستای ششپر(شاهپر) در جاغوری به کار می برند. در این زبان اصل بر پنهان کاری و نهان نگهداشتن اهداف و مقاصد گویندگان آن است. سادات ششپر همواره به خاطرگذشتۀ تاریخی آنان که گویا در اصل از (کته واز) کته آواز پکتیا بوده و در اثر جنگ های داخلی خونین قبیله ای از خانه و کاشانه شان آواره شده و به هزاره ها پناه آورده اند؛ تلاش بر استفاده از این زبان داشته اند. بزرگان منطقه حکایت می کنند که پسر شهپرخان افغان که کلان این قبیله و طایفه بوده عاشق دختر آدم خان از قبیله ترکی می شود اما این وصلت به فرجام نمی رسد. در پایان دختر با پسر از خانه فرار می کند و توسط سربازان قبیله ترکی هر دو کشته می شوند. آدم خان با قبیله اش پس از این اتفاق درگیر جنگ با قبیله شهپرخان افغان می شود و در فرجام شهپرخان شکست تلخی می خورد و قبیله اش تارو مار می گردد. خود شهپر خان با برخی از افراد خانواده و دوستانش فرار می کنند و به جاغوری پناه می آورند. آنان با توجه به این که هزاره ها به سادات خود شدید احترام دارند، سادات می شوند و در جامعه قومی و مذهبی هزاره جذب می گردند.
این حکایت از گذشتۀ تاریخی و قومی سادات ششپر چه درست باشد چه حکایت مردمی، استفاده از زبان خلیفه گی در بین آنان بر این باور تاریخی افزوده است. سادات ششپر در گذشته همواره می کوشیدند از این زبان برای رساندن پیام سری و مقاصد شان استفاده کنند. شجاعت، بی پروایی، بدقولی، گدایی و دیگرگونه بودن و زیستن سادات ششپر همواره مردم هزاره و حتی دیگر سادات را نسبت به آنان بدبین کرده بودند و آنان را سید نمی دانیستند. حضرت سید اسماعیل بلخی، سید شهدای آزادی خواهی مردم افغانستان و هزاره ها نیز این سادات را سید نمی دانیستند. این باورهای مردمی و شفاهی و استفاده از زبان خلیفه گی باعث شده بود که هم مردم هزاره و غیر هزاره دیگرگونه به آنان بنگرند و هم آنان برای رسیدن به اهداف و مقاصد شان از رفتار دیگرگونه و زبان خلیفه گی استفاده کنند. از آنجایی که تاریخ محلی هزاره ها بیشتر شفاهی است و مکتوب نشده است اینگونه حکایت ها و باور ها در بین هزاره، دیگر مردم و بافت قومی هزاره ها بسیارند.
زبان خلیفه گی که سادات ششپر به کار می برند، فارسی به گویش هزارگی است. این زبان اما کمی خشین و گاهی بلند و نتراشیده صحبت می شود. گویندگان این زبان در بخش ساختاری زبان مانند نحو، صرف و دستگاه آوایی گویش هزارگی دست نمی برند اما بخش واژگانی گویش هزارگی را عوض می کنند. واژگان عوض شده برای مردم محل و دیگران بیگانه اند و آن ها را نمی فهمند. لذا آنان به راحتی با این واژگان ساختگی مقاصد شان را می رسانند و به اهداف پنهان شان می رسند. به طور نمونه آنان برخی از واژگان گویش هزارگی را به زبان خلیفه گی چنین می گویند:
هزاره- گور
سید- شف
اوغو- پف
افغانستان- دزخینه (دزدخانه)
ایران- جاغ
پاکستان- سیاه توبره
عربستان- شل تنبو (پیراهن درازان)
بزن- حیدر
بکش- صفدر
فرار کن- پرکش
بخور- سرکش
بس کن- ترکش
تحقیق در باره زبان زرگری هزارگی یا زبان پنهان هزارگی و همین طور زبان خلیفه گی سادات ششپر تحقیق میدانی بیشتری را می طلبد. این دو زبان گفتاری افزون در مسایل سیاسی و قومی از نظر زبان شناسی و مردم شناسی می توانند بسیار مهم باشند.

(نیمه شب چهارشنبه، مهرماه- میزان: 1390 خوابگاه استادان موسسه تحصیلات عالی ابن سینا- کابل).
منبع: گریه های مریم مصلوب

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر