هزاره های ارزگان
صفدر در بازار مالستان به همراه چند نفر دیگر از قریه حاجی محمد (سیابغل) ولسوالی ارزگان خاص برای خرید آمده بود.
او می گفت سه سال است که از قریه شان یعنی سنگو آواره شده اند و در قریه جاجی محمد زندگی می کنند، سه سال پیش طالبان به قریه آنها آمده و دو مکتب را آتش زدند، آنها را نیز تهدید کردند و همه اهالی روستا مجبور شدند آنجا را ترک کنند و به جاهای دیگر مانند قریه های مجاور پناهنده شوند...
کنند و به جاهای دیگر مانند قریه های مجاور پناهنده شوند.
باغوچار، سنگو از قریه هایی است که کاملن تخلیه شده و قریه پالو، جوی نو(شش پر)، سیرو، سیابغل، حسینی، کندولو، بازار گنداو و شش برچه دیگر مناطق هزاره نشین ارزگان خاص است که هر از چندگاهی از سوی همسایه های پشتون خویش مورد تهدید قرار می گیرند.
صفدر می گفت در این سه سال سه دیوار (خانه) بدل کرده و بیش از دو لک افغانی قرض دار شده ام؛ او افزود: در سنگو بیش از 5 جریب زمین زراعتی داشتم، از او پرسیدم که از خانه و زمین شان اکنون خبر دارند؟ گفت نمی دانم "یا باد می چله یا اوغو موخوره".
راه ارتباطی آنها با مرکز ولایت شان تیرین (تیرین کوت) سه ماه پیش بر اثر انفجار ماینی که 13 نفر از آنها کشته شد، اکنون بسته شده است و آنها بیشتر مالستان رفت و آمد دارند تا ولایت خودشان.
آنها داشتند به قریه شان می رفتند و اصرار داشتند که مرا هم با خود ببرند تا از نزدیک منطقه شان را ببینم، نبود امنیت را بهانه کردم، گفتند با موتر سیکل می رویم صحیح و سالم تو را پس می رسانیم اما من فرصت نداشتم با آنها خدا حافظی کردم.
شب در محل اقامت یکی دیگر از مهاجرین ارزگان خاص را دیدم او می گفت در سال 1369 قومندان صالحی، زهر چشمی از پشتون های ارزگان گرفته بود که جرأت نداشتند به سوی هزاره ها چپ نگاه کنند اما بعد از مدتی که آتش بس و گپهای صلح، قرآن و قسم به میان آمد روزی آنها وی را به قریه شان دعوت کرده و آنجا او را می کشند، از آن زمان به بعد اقتدار این مردم افول کرد.
گفتنی است که هم اکنون نیز حکیم شجاعی یکی از قومندانان سابق، معروف به گلم جم که از منطقه پشی مالستان می باشد چند سالی است برای دفاع از این مردم قرارگاهی را در قریه های کندلو و حسینی دایر کرده که اینک در تشکیل اربکی سازماندهی شده است، او با شجاعت و دلیری اش توانسته است نظم، امنیت، شکوه و اقتدار را به هزاره های ارزگان و نیز مردم مالستان اعاده کند، می خواستم از این شخصیت غرور آفرین عکس یا مصاحبه ای داشته باشم که گفتند رفتن به آن منطقه خطر دارد و تیمی که من با آنها همراه بودم چنین اجازه ای را نمی دادند.
بوسیله محمد ظاهر نظری
منبع: زندگی در بامیان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر